کلمه: هنوز 10 سال از انتصاب حضرت آیت الله خامنه ای به امامت جمعه تهران نگذشته بود که پس از عروج آسمانی بنیانگذار انقلاب اسلامی، به وصیت امام خمینی، مجلس خبرگان امام جمعه تهران را به رهبری انقلاب برگزید.
امام جمعه تهران در دوران حیات امام، خطبه های تاریخ سازی را مانند خطبه 15 اسفند 1359 که در آن خشم انقلابی در برابر بنی صدر، جایش را به صبر به فرموده امام داده بود، خطبه غرا پس از عزل بنی صدر، خطبه روشنگرانه پس از پذیرش قطع نامه ایراد کرده بود.
در این نوشتار به هفت خطبه تاریخی و تاریخ ساز آیت الله خامنه ای در دوران رهبری ایشان می پردازیم:
خطبه اول
چهل روز از فقدان بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران گذشته بود که آیت الله خامنه ای در روز 23 تیرماه 1368 بر منصب امامت جمعه قرار گرفت. شروع خطبه ها با صدای گریه و ناله مستعمعان همراه بود: «چهل روز از فقدان عظيم و مصيبتبار امام بزرگوارمان مىگذرد و اين اولين جمعهاى است كه من در فقدان آن عزيز به نماز جمعه مىآيم و با شما امت وفادار و ياران مخلص او روبهرو مىشوم. باور كردن اين حقيقت تلخ، بسيار سخت است. در طول سالهاى گذشته، تصور دنياى بىروح و فضاى افسرده و زندگى غمانگيزى كه در آن، امام و رهبر و مراد و معلم و مرشد و پدر و اميد ما حضور نداشته باشد، برايمان بسيار دشوار بود. پروردگارا! ما در اين مصيبت به تو پناه مىبريم، از تو تسلا مىجوييم، از تو كمك مىخواهيم و به تو شكوه مىكنيم. اى بقيةالله، اى حجةبنالحسنالعسكرى! تسليت اين مصيبت بزرگ را به تو عرض مىكنيم.»
خطبه اول به امام اختصاص داشت: «اولين كار بزرگ او، احياى اسلام بود. دومين كار بزرگ او، اعادهى روح عزت به مسلمين بود. سومين كار بزرگ او اين بود كه به مسلمانها احساس درك امت اسلامى داد. چهارمين كار بزرگ او، ازالهى يكى از مرتجعترين و پليدترين و وابستهترين رژيمهاى منطقه و جهان بود. ازالهى حكومت پادشاهى در ايران، كار پنجم او، ايجاد حكومتى بر مبناى اسلام بود؛ چيزى كه به ذهن مسلمانها و غيرمسلمانها خطور نمىكرد. كار ششم او، ايجاد نهضت اسلامى در عالم بود. هفتمين كار بزرگ او، نگرشى جديد در فقه شيعه بود. كار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حكام بود. امام ما اين باور غلط را عوض كرد و نشان داد كه رهبر محبوب و معشوق يك ملت و ديگر مسلمانان عالم، مىتواند زندگى زاهدانهاى داشته باشد و به جاى كاخهاى مجلل، در يك حسينيه از ديداركنندگان پذيرايى كند و با لباس و زبان و اخلاق انبيا با مردم برخورد كند. كار نهم او، احياى روحيهى غرور و خودباورى در ملت ايران بود و بالاخره دهمين كار بزرگ او، اثبات اين نكته بود كه «نه شرقى و نه غربى»، يك اصل عملى و ممكن است.»
خطبه دوم اما با تشکر آغاز شد: «اولاً، از خبرگان منتخب مردم به خاطر حسنظنى كه به اين بندهى حقير ابراز داشتند و مسؤوليت بزرگ و سنگينى را بر دوش من نهادند، تشكر مىكنم. ثانياً، از آحاد ملت بزرگ ايران و گروههاى پُرشور و وفادار كه در طول اين مدت به عنوان بيعت و اعلام وفادارى، با پيام و حضور و پيادهروى و تهيهى طومار و غيره، تأييد و حمايت خودشان را اعلام داشتند، صميمانه و با همهى وجود تشكر مىكنم و به خاطر وفادارى بىنظيرشان نسبت به امام و مقتداى بزرگ امت در طول چهل روز عزاى عمومى، سپاسگزارم.»
در ادامه، مسیر ایران در دوران رهبری ترسیم شد: «ملت هميشه بايد بيدار باشد و وحدت كلمهى خود را حفظ كند... شما از همهى دشمنانتان قويتريد... بايد براى حركت، كمرمان را محكم ببنديم. ما ديگر جنگ نظامى نداريم؛ اما جنگ با موانع سازندگى پيش روى ماست. بايد كشورمان را بسازيم.»
و در انتها: «ياد امام هرگز از دل و جان ما رخت نخواهد بست. امام عزيز! مگر ممكن است ما تو را فراموش كنيم؟ يقيناً اين غم بزرگ همچنان ما را تا سالهاى متمادى همراهى خواهد كرد. امام عزيز! ما از امروز - كه عيد قربان است - باز هم به خاطر تو زندگى و تلاش را شروع مىكنيم؛ چون تو اين راه را مىخواستى و مىپسنديدى و مىطلبيدى.»
خطبه دوم
ده سال پس از رهبری آیت الله خامنه ای، روز جمعه 18 اردیبهشت سال 1377 مصادف با عاشورای حسینی بود و رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه بحث را به بیان عبرتهاي عاشورا کشاند: «بحث عبرتهاى عاشورا مخصوص زمانى است كه اسلام حاكميت داشته باشد. حداقل اين است كه بگوييم عمده اين بحث، مخصوص به اين زمان است؛ يعنى زمان ما و كشور ما، كه عبرت بگيريم. ما قضيه را اينگونه طرح كرديم كه چطور شد جامعه اسلامى به محوريت پيامبر عظيمالشأن، آن عشق مردم به او، آن ايمان عميق مردم به او، آن جامعه سر تا پا حماسه و شور دينى و آن احكامى كه بعداً مقدارى درباره آن عرض خواهم كرد، همين جامعه ساخته و پرداخته، همان مردم، حتى بعضى همان كسانى كه دورههاى نزديك به پيامبر را ديده بودند، بعد از 50 سال كارشان به آنجا رسيد كه جمع شدند، فرزند همين پيامبر را با فجيعترين وضعى كشتند؟! انحراف، عقبگرد، برگشتن به پشت سر، از اين بيشتر چه مىشود؟!»
اکنون بعد از گذشت 12 سال از زمان آن خطبه و گذراندن دوران تلخ دوم خرداد، خواندن هشدارهای مستقیم رهبری انقلاب بسیار گواراست: «اما همين حادثه باورنكردنى (عاشورا)، همين حادثه عجيب و حيرتانگيز، اتفاق افتاد. چه كسانى كردند؟ همانهايى كه به خدمتش مىآمدند و سلام و عرض اخلاص هم مىكردند. اين يعنى چه؟ معنايش اين است كه جامعه اسلامى در طول اين 50 سال، از معنويت و حقيقت اسلام تهى شده است. ظاهرش اسلامى است؛ اما باطنش پوك شده است. خطر اينجاست. نمازها برقرار است، نماز جماعت برقرار است، مردم هم اسمشان مسلمان است و عدهاى هم طرفدار اهلبيتند! اهلبيت محترمند؛ آن روز هم در نهايت احترام بودند؛ اما در عين حال وقتى جامعه تهى و پوك شد، اين اتفاق مىافتد. حالا عبرت كجاست؟ عبرت اينجاست كه چه كار كنيم جامعه آنگونه نشود. ما بايد بفهميم كه آنجا چه شد كه جامعه به اينجا رسيد؟»
رهبر انقلاب در ادامه چند مثال از مال اندوزی سعد بن عاص، ابوموسی اشعری، طلحه و سعد ابی وقاص آوردند و پس از بیان این مثال ها این گونه نتیجه گرفتند: «عزيزان من! انسان اين تحولات اجتماعى را دير مىفهمد؛ بايد مراقب بود. تقوا يعنى اين. تقوا يعنى آن كسانى كه حوزه حاكميتشان شخص خودشان است، مواظب خودشان باشند. آن كسانى هم كه حوزه حاكميتشان از شخص خودشان وسيعتر است، هم مواظب خودشان باشند، هم مواظب ديگران باشند. آن كسانى كه در رأسند، هم مواظب خودشان باشند، هم مواظب كل جامعه باشند كه به سمت دنياطلبى، به سمت دل بستن به زخارف دنيا و به سمت خودخواهى نروند. اين معنايش آباد نكردن جامعه نيست؛ جامعه را آباد كنند و ثروتهاى فراوان به وجود آورند؛ اما براى شخص خودشان نخواهند؛ اين بد است. هر كس بتواند جامعه اسلامى را ثروتمند كند و كارهاى بزرگى انجام دهد، ثواب بزرگى كرده است. اين كسانى كه بحمدالله توانستند در اين چند سال كشور را بسازند، پرچم سازندگى را در اين كشور بلند كنند، كارهاى بزرگى را انجام دهند، اينها كارهاى خيلى خوبى كردهاند؛ اينها دنياطلبى نيست. دنياطلبى آن است كه كسى براى خود بخواهد؛ براى خود حركت كند؛ از بيتالمال يا غير بيتالمال، به فكر جمع كردن براى خود بيفتد؛ اين بد است. بايد مراقب باشيم. همه بايد مراقب باشند كه اينطور نشود. اگر مراقبت نباشد، آن وقت جامعه همينطور بتدريج از ارزشها تهيدست مىشود و به نقطهاى مىرسد كه فقط يك پوسته ظاهرى باقى مىماند. ناگهان يك امتحان بزرگ پيش مىآيد -امتحان قيام ابىعبدالله- آن وقت اين جامعه در اين امتحان مردود مىشود!»
خطبه سوم
18 روز از دی ماه سرد سال 1377 گذشته بود که رهبر انقلاب در اوج ماجرای قتل های زنجیره ای و فشار عجیب رسانههای زنجیره ای، خطبههاي نمازجمعه تهران را ایراد کردند. ایشان در ابتدا این قتل ها را مشکوک عنوان کرده و فرمودند: «اين حادثه، حادثه بىسابقهاى براى كشور ما بود. تاكنون چنين حادثهاى براى ما پيش نيامده بود. براى مردم هم حادثه جديد و مهم و قابل توجهى بود.»
رهبر انقلاب در ادامه تمثیل زیبایی برای برخی رسانه های داخلی به کار بردند؛ "بچه بی عقل"؛ «بنده كه 20 سال است از نزديك با جزئيات برخوردهاى تبليغاتى با خودمان مواجهم، از اين جنجالى كه راديوهاى بيگانه در اين حادثه درست كردند، تعجب نمىكنم. البته از بعضى كارهاى خوديها تعجب مىكنم! از كار بعضى از اين مطبوعاتيهاى خودى و رسانههاى داخلى تعجب مىكنم! اينها درست مثل بچه بىعقلى عمل كردند كه پدرش مثلاً در يك برخورد زبانى با يك آدم خبيثِ بدجنسِ بدزبانى درگير باشد و اين بچه بىعقل هم از روى بىتوجهى به موقعيت، بنا كند پدر خودش را مثلاً مسخره كردن! اينها چنين موضعى گرفتند. البته حالا اين نگاه خوشبينانه است؛ مبنى بر اين است كه اينها غرض و مرض و ارتباطى ندارند. اگر چنين باشد، كه بحث ديگرى است.»
رهبر انقلاب در ادامه از کادر و مسئولین وزارت اطلاعات تشکر کردند و فرموردند: «عدهاى در صددند از وزارت اطلاعات انتقام بگيرند و حالا اين بهانه خوبى برايشان شده است! مسؤولان وزارت اطلاعات ما، بزرگترين خدمات را به اين كشور كردند. نيروهاى مؤمن و مخلص و صميمى، از همان روزهاى اول، داخل وزارت رفتند. من فراموش نمىكنم؛ چند وقتى از طرف شوراى انقلاب مأمور شدم كه به آنجا بروم و سركشى كنم. به آنجا رفتم؛ اتاقهايى را باز مىكرديم، مىديديم كه در زيرزمين، جوانان تحصيلكرده و فهيم نشستهاند و براى خاطر اين مملكت، اين اسناد را دستهبندى و حفظ مىكنند؛ يعنى براى كشور اين اسناد را نگهداشتند. بعد قضاياى معارضين -گروهك منافقين و حزب توده- پيش آمد. اگر اين عناصرِ اطلاعات نبودند، اگر اين مجموعه نبود، شما خيال مىكنيد كه اين انقلاب جان سالم بهدر مىبرد؟»
آیت الله خامنه ای پس از آن که داریوش فروهر را مخالف بی ضرر جمهوری اسلامی دانستند و بر پیگیری قضیه تاکید کردند، هشداری جدی نیز به پشت صحنه های قضیه قتل های زنجیره ای دادند؛ هشداری که بعدا نشان داد تحلیل رهبر انقلاب از این ماجراي مشکوک کاملا صحیح و مقارن با حقیقت بوده است: «عدهاى عناصر سوءِ استفادهچى و فرصتطلب، در اين جنجال چند روزه، به خيال اينكه حالا وزارت اطلاعات قدرت و توانى ندارد؛ شير بىيال و دُم و اشكمى شده و مورد تهمت قرار گرفته است، سعى مىكنند كه فضاى كشور را از چتر امنيتى خالى فرض كنند. من به آنها هم نصيحت مىكنم كه اين اشتباه را نكنند. اشتباه نكنيد؛ اين انقلاب آسان به دست نيامده است. اين امنيتى كه در اين كشور هست، آسان به دست نيامده است. اين حكومت مردمى، به قيمت خون صدها هزار نفر از اين مردم به دست آمده است.»
خطبه چهارم
چند هفته از غائله کوی دانشگاه و آشوب در خیابانهای تهران نگذشته بود که رهبر انقلاب اسلامی در بيستمین سالگرد اقامه اولین نمازجمعه تهران به دانشگاه تهران رفت تا با خطبه های امام گونهاش، آرامش را به کشور بازگرداند. در این خطبه بود که رهبر انقلاب برای اولین بار از فتنه سخن گفت: «خطرناكترينِ اين حوادث، حادثهاى است كه فتنه باشد. فتنه، يعنى حادثه غبارآلودى كه انسان نتواند بفهمد چه كسى دوست و چه كسى دشمن است و چه كسى با غرض وارد ميدان شده و از كجا تحريك مىشود. فتنهها را بايد با روشنگرى خاموش كرد. هر جا روشنگرى باشد، فتنهانگيز دستش كوتاه مىشود. هر جا حرف بىهدف، كار بىهدف، تيراندازى بىهدف، تهمت زدن بىهدف وجود داشته باشد، فتنهانگيز خوشحال مىگردد؛ - چون صحنه شلوغ مىشود.»
آیت الله خامنه ای در ادامه کد بسیار مهمی از اظهارات مقامات آمریکایی را فاش کردند: «مدتى پيش احساس مىشد كه مراكز عمده دشمنى با ملت ما، در انتظار حوادثى در ايران هستند؛ در حرفهايشان اين معنا روشن بود. در سال گذشته، رئيس سازمان جاسوسى كشور امريكا در گزارشى كه براى خودشان تهيه كرده بود و داد، اينطور گفت: در سال 1999 -يعنى همين سال جارى مسيحى- در ايران انتظار حوادثى را داريم كه در اين بيست سال گذشته -يعنى از اول انقلاب تاكنون- بىسابقه است! در واقع با اين زبان، نشان مىداد كه از چيزهايى پشت پرده مطلع است. بعضى از اين فراريهايى هم كه با دشمن همكارى مىكنند و به امريكا پناهنده هستند، شبيه اين حرفها را زدند. يكى از همين وابستگان فرارى -آنطور كه در خبرها آمده بود- گفته بود كه ما سال آينده به ايران خواهيم رفت!»
رهبر انقلاب در ادامه به نخ تسبیح حوادث سال های 77 و 78 اشاره کردند. همچنين، تاسیس رادیو آزادی و تقویت رادیوهای بیگانه، تضعیف وزارت اطلاعات با قتل های مشکوک، درگیری های ساختگی برای ایجاد اغتشاش ذهنی در مردم، شایعه اختلاف و جنگ قدرت در میان مسئولین، تضعیف سپاه پاسدران، نیروی انتظامی، دستگاه قضایی و صداوسیما، تقویت دستگاه های جاسوسی از جمله اتفاقاتی بود که رهبری به آنها به عنوان زمینه سازی غائله کوی دانشگاه اشاره کردند.
رهبری درانتها آب پاکی را روی دست دشمن ریخت: «اين ملت ديگر حاضر نيست زير بار امريكا برود، اين ملت حاضر نيست مثل بعضى از ملتهاى ديگر، رژيمى را قبول كند كه آن رژيم براى كارهاى كوچك و بزرگ خود بايد از امريكا اجازه بگيرد؛ پس، اولين غلطى كه در محاسبهشان داشتند، اين بود كه ملت ايران را بد ارزيابى و محاسبه كردند.»
خطبه پنجم
در روز های ابتدایی فروردین 1382 و ساعاتی پس از اشغال بغداد توسط نیروهای آمریکایی، در حالی که برخی مسئولین مرعوب در حال نوشتن نامه تسلیم 2003 به مقصد کاخ سفید بودند، رهبر انقلاب در دومین جمعه سال، خطبه های نمازجمعه را ایراد کردند. ایشان ماجرای اشغال نظامی عراق را به چهار مساله تفکیک کردند: «اول سقوط صدام؛ مردم عراق از رفتن صدام خوشحالند؛ ما هم از رفتن صدام خوشحاليم. صدام آدمى ديكتاتور، بد، ظالم، ناپايبند به عهد و پيمان و بسيار شرور بود.
قضيه دوم، فجايعى است كه در اين مدت در عراق نسبت به مردم واقع شده است. اين فجايع چيزهايى نيست كه گم شود. ببينيد! سربازان بيگانه دستهاى مردان عرب را از پشت بستند، سرهايشان را با كوفيههايشان بستند، روى زمين دمر دراز كردند، به رو خواباندند و با تفنگ بالاى سرشان ايستادند. اينها مگر كم مصيبتى است؟! اينها مگر جبران شدنى است؟! اين هم يك ماجراى بسيار مهم است. سرباز آمريكايى زنان محجبه عرب را بازرسى كند؛ جوان آمريكايى كه معلوم نيست كيست و از كجا آمده، بيايد زن عرب را كه با مقنعه و پوشيه و عبا سر تا پا پوشيده شده، بازرسى كند كه مبادا بمب داشته باشد! اينها حقوق بشر است، احترام به انسانهاست و احترام به آزادى انسان است كه اين دروغگوها ادعا مىكنند؟!
اما قضيه سوم، يعنى تجاوز نظامى به يك كشور به بهانه وجود سلاح كشتارِ جمعى. اين جزو زشتترين و بدترين كارهاست و وجدان جهانى اين كار را محكوم كرد و نامشروع دانست.
قضيه چهارم، سلطه بعدى آمريكا بر عراق است. مىخواهند علاوه بر اينكه تجاوز كردند و اين فجايع و جنايات از آنها سرزده است، اداره عراق را آن هم به وسيله يك حاكم بيگانه -آمريكايى و نظامى كه يا صهيونيست است و يا كاملاً مرتبط به محافل صهيونيستى است- برعهده گيرند و او را در رأس يك كشور اسلامى و عربى غيور بگذارند. آنها به خيال خود بين خودشان يك تقسيمبندى كردهاند كه البته نشانههاى اختلاف بين آمريكا و انگليس پيداست. بصره كه بوى نفتش كمى غليظتر و به مناطق نفتى نزديكتر است و انگليسيها هم كه خيلى از بوى نفت خوششان مىآيد، به انگليسيها، و بغداد هم كه مركز قدرت است و آمريكاييها نيز از قدرتنمايى خوششان مىآيد، به آمريكاييها رسيدهاست.»
رهبر انقلاب در ادامه چهارشکست سیاسی، ایدئولوژی، رسانه ای و ابهت نظامی را برای آمریکا پیش بینی کردند و در انتها برای پیروزی مردم عراق بر اشغالگران دعا کردند.
خطبه ششم
29خرداد سال 1388، یک هفته پس از انتخابات دهم ریاست جهوری، میلیونها نفر از مردم تهران در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران جمع شده بودند تا نماز جمعه را به امامت آیت الله خامنه ای اقتدا کنند. ده ها شبکه تلوزیونی که از هفته ها قبل، ایران و انتخاباتش را موضوع یک خبری کرده بودند، خطبه های نماز جمعه را به صورت مستقیم پخش می کردند. سران فتنه نیز اگرچه مانند همیشه با مردم همراه نشدند و به نماز جمعه 29 خرداد نیامدند اما منتظر بودند که میوه یک هفته اغتشاش، اردو کشی خیابانی و فشار به رهبری را در روز 29 خرداد بچینند.
رهبر انقلاب اما خطبه اول نماز را با جمله ای آغاز کردند که می شد تا انتهای کار را پیش بینی کرد: «در مقابل حوادث گوناگون که دلها را به تشویش و اضطراب می اندازد، باید به یاد و ذکر خدا پناه برد و به وعده های پروردگار اعتماد کرد که در این صورت، خداوند کریم آرامش روحی را بر مؤمنان نازل می کند و این سکینه و طمأنینه موجب محکم کردن دلها و استواری گامها خواهد شد.»
خطبه طوفانی 29 خرداد خطاب به ملت، نامزدهای ریاست جمهوری و نخبگان، فعالان سیاسی و نیز سران برخی دولت های مستکبر غربی بود.
رهبر انقلاب پس از تشکر متواضعانه از مردم، دو طرف مناظره ها را مقصر دانستند: «يك طرف به رئيس جمهور قانوني كشور، صريحترين و خجالت آورترين اهانتها و تهمتها را بيان مي كرد و با پخش كارنامه هاي جعلي براي دولت، رئيس جمهور متكي به آراي مردم را دروغگو، خرافاتي و رمال مي ناميد و اخلاق و قانون و انصاف را زير پا مي گذاشت و طرف ديگر هم، با اقداماتي مشابه، كارنامه درخشان 30 ساله انقلاب را كمرنگ جلوه مي داد و شخصيتهايي كه عمرشان را در راه نظام صرف كرده اند، زير سؤال مي برد و اتهاماتي را كه در مراجع قانوني اثبات نشده است، بيان مي كرد.»
آیت الله خامنه ای در ادامه به سابقه درخشان و شناخت 50 سال خود از آقای هاشمی رفسنجانی و در عين حال به اختلاف نظر خود با آقاي هاشمي رفسنجاني در موارد متعدد اشاره كردند و فرمودند: «اين اختلاف نظر طبيعي است و مردم ن
:: بازدید از این مطلب : 747
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1