نوشته شده توسط : من


اقدام هوشمندانه آيت الله هاشمي رفسنجاني در انتخابات مجلس خبرگان با خشم و عقده گشايي رسانه هاي ضد انقلاب مواجه شد. اين در حالي است كه همين رسانه هاي زنجيره اي، در مقاطع حساس تحرك فتنه سبز مي كوشيدند آقاي هاشمي را خرج اين فتنه كنند.
در ميان صدها مقاله و تحليلي كه عليه هاشمي رفسنجاني در رسانه هاي ضد انقلاب منتشر شد، نوشته رسانه رسمي دولت انگليس قابل توجه است. بي بي سي با حمله شديد به وي به خاطر وارد نشدن در سناريوي مورد علاقه دشمنان انقلاب نوشت: سوابق اكبر هاشمي رفسنجاني نشان مي دهد كه اميد بستن به او به عنوان پل پيروزي جنبش سبز و يا نيروي مدافع اصلاح طلبان گره زدن بر باد است. وي در ساخت قدرت بازي خودش را مي كند و به نظر مي رسد تعلقي به جنبش دموكراسي خواهي ندارد هرچند كه موضع گيري هاي متفاوت وي مي تواند فضاي تنفس و تحرك براي مخالفان ايجاد كند و به لحاظ تاكتيكي به نفع جنبش باشد.
بي بي سي همچنين هاشمي را قدرت طلب، محافظه كار، بي اعتقاد به مردم سالاري معرفي كرد تا عصبانيت خود را عليه تدبير آقاي هاشمي رفسنجاني خالي كرده باشد.
از سوي ديگر و در حالي كه هاشمي رفسنجاني در جلسه رسمي خبرگان اعلام كرد شخصا از آيت الله مهدوي كني براي رياست خبرگان دعوت كرده، محسن كديور از مهره هاي سازمان سيا كه بارها به اسرائيل سفر كرده است، طي مقاله اي در «جرس» ادعا كرد هاشمي رفسنجاني از مجلس خبرگان حذف و پاكسازي شده است!

 
 
 


آينده خاورميانه چه خواهد شد؟ طوفاني كه از 2 ماه پيش راه افتاده، وقتي فرو بنشيند، كدام چهره را به خاورميانه خواهد داد؟ در واشنگتن و اغلب در اورشليم به اين سوال ها چنين پاسخ مي دهند كه اين شرايط به نفع ايران است.
نشريه فرانسوي لوموند با انتشار اين مطلب نوشت: تحليل هايي از اين دست بدين معناست كه رويدادهاي منطقه براي آمريكا بد و براي اسرائيل بدتر است. استدلال ها روشن است. سقوط حسني مبارك باعث شده تا جبهه رژيم هاي محافظه كار كه نقطه مقابل نفوذ جمهوري اسلامي در منطقه بودند، متزلزل شود. آمريكا براي رويارويي با نفوذ ايران روي حكومت مصر حساب باز كرده بود اما به نظر مي رسد مصر جديد به چنين قصد استراتژيكي تن ندهد.
لوموند افزود: قاهره اخيراً مجوز عبور 2 ناو جنگي ايران از كانال سوئز را صادر كرد. مقصد اين دو ناو سواحل سوريه بود. حسني مبارك هرگز چنين چراغ سبزي را نشان نمي داد. در زمان مبارك، زيردريايي هاي اسرائيل با توافق ضمني قاهره از اين كانال براي رفتن به درياي سرخ استفاده مي كردند. دومين ستون عربي براي مهار جمهوري اسلامي نيز در شرايط خوبي قرار ندارد. عربستان سعودي نيز به دليل شورش هايي كه در اميرنشين كوچك بحرين روي داده، متزلزل شده است. بندر ارتباطي ناوگان پنجم نيروي دريايي آمريكا در خليج فارس در اين كشور قرار دارد. اين در حالي است كه در بحرين، حمدبن عيسي آل خليفه، امير اين كشور، با شورش شهروندان مواجه شده است. ممكن است حتي شيعيان و شهروندان عربستان سعودي نيز كه در مناطق نفت خيز عربستان مستقرند از شورش هاي بحرين الهام بگيرند. ممكن است كاخ سعودي دشمن ديرينه آيت الله ها در تهران، به نوبه خود به بي ثباتي برسد و بدين ترتيب دومين نقطه اتكا در برابر تهديدهاي ايران نيز از دست برود. سومين نقطه تدافعي كشورهاي عربي پادشاهي اردن است. اين كشور نيز تا حدودي متزلزل به نظر مي رسد و موج طوفان هاي قاهره و تونس به آنجا نيز رسيده.
لوموند تصريح كرد: به طور خلاصه، آمريكا سه يا چهار دوست خود در منطقه را تضعيف شده و در خطر مي بيند. از ميان اين كشورها، مصر و اردن از امضاءكنندگان پيمان صلح با اسرائيل هستند، و همه آنها از دوستان نزديك واشنگتن محسوب مي شوند. اين كشورها در مقايسه با سوريه و ايران جبهه «ميانه رو» منطقه را تشكيل مي دهند. جهان عرب در هرج و مرج است، نفوذ ايران در حال پيشرفت و قدرت سعودي ها در حال افول به نظر مي رسد.


گزارشگر اعزامي يك روزنامه انگليسي در بازگشت از تهران اعلام كرد هيچ اثري از حركات اپوزيسيون ديده نمي شود.
گزارشگر اينديپندنت با اشاره به تبليغات اپوزيسيون مبني بر راه اندازي تظاهرات زنجيره اي پس از ماجراي 25 بهمن نوشت: تلاش هاي گروه هاي مخالف حتي نتوانست حكومت را در موضع ضعف قرار دهد چه رسد به براندازي. مركز شهر تهران آرام بود و هيچ اثري از تحركات اپوزيسيون ديده نمي شد. حكومت در مهار بدون تلفات اپوزيسيون تجربه بسياري اندوخته است. اكنون كمتر كسي در تجمع اعلام شده از سوي اپوزيسيون شركت مي كند.
خبرنگار اينديپندنت در عين حال با اشاره به سقوط رژيم هاي غربگرا بر اثر انقلاب ملت هاي منطقه نوشت: تشديد جنبش ها در كشورهاي عرب و سقوط رژيم مبارك و امثال آن باعث تقويت اعتماد به نفس حكومت ايران شده است. حكومت هاي عربي مثل عربستان يا مصر در سال هاي اخير موضع خصمانه اي عليه حكومت ايران داشتند. پيام هاي ديپلماتيك دولت آمريكا كه توسط وب سايت ويكي ليكس برملا شد نشان داد شدت اين خصومت تا حدي بود كه آنها سعي داشتند آمريكا را براي حمله نظامي به ايران قانع كنند.
روزنامه انگليسي تاكيد كرد: اگرچه آمريكا تلاش مي كند مدل انقلاب ايران را منسوخ معرفي كند اما واقعيت اين است كه جمهوري اسلامي يكي از برندگان اصلي تغييرات بنياديني است كه در عرصه سياست خاورميانه و تعادل قوا در منطقه پديد آمده است.
خاطرنشان مي شود حضور خبرنگار ياد شده در تهران مربوط به زماني است كه جريان هاي ضد انقلاب تاريخ هاي اول، دهم و هفدهم اسفندماه را به عنوان روزهاي راهپيمايي اعلام كرده بودند.
 
 


دبير كل جبهه خط امام و رهبري تأكيد كرد كه جرياناتي را كه موسوي و كروبي در فتنه 25 بهمن هدايت كردند مستقيماً از بيگانگان دستور گرفته بودند.
حبيب الله عسگراولادي دبير كل جبهه پيروان خط امام و رهبري در اجلاس دبيران استاني حزب مؤتلفه اسلامي به تشريح موضوع نفاق و شرايط منافقين براساس آياتي از قرآن كريم پرداخت و گفت: بدترين روش عملي را منافقين انجام مي دهند، چرا كه با تزوير طوري عمل كرده و سخن مي گويند كه باعث مي شوند افراد را به گمراهي بياندازند.
وي با بيان اينكه منافق شناسي كاري بسيار سخت است، افزود: يكي از وظايف اهل ايمان دشمن شناسي است؛ دشمني كه در عمق جبهه حق نفوذ كرده و با پوشش ايمان از هر كاري براي فريب استفاده مي كند.
عسگراولادي، شهيد لاجوردي و شهيد مطهري را از منافق شناس ترين افراد زمانه خود توصيف كرد و افزود: بايد خط نفاق جديد را شناخت.
دبير كل جبهه خط امام و رهبري در ادامه در خصوص فتنه 88، خاطرنشان كرد: در فتنه 88 تلاش هاي زيادي براي بازگرداندن موسوي و كروبي از اشتباهاتشان انجام شد و در اين زمينه فرصت كافي به آنها داده شد تا سران فتنه و افراد غافل به دامان نظام و انقلاب برگردند؛ اما اينها با پررويي خودشان را حق مطلق معرفي كردند.
وي افزود: جرياني را كه موسوي و كروبي در فتنه 25 بهمن هدايت كردند، مستقيماً از بيگانگان دستور گرفته بودند. چرا كه اين جريان منحرف قصد داشت جريان اسلام خواهي و خيزش مردم مسلمان منطقه را كه از انقلاب اسلامي ايران الگو گرفته شده است را تحت تأثير قرار دهند.
وي همچنين با توضيح روند انتخابات اخير هيأت رئيسه مجلس خبرگان، ضمن بيان اينكه آقاي هاشمي رفسنجاني در اين دوره خبرگان سخنان خوبي را ايراد كردند، خاطرنشان كرد: دشمنان كه قصد داشتند از اين منفذ سوء استفاده كنند با ناكامي مواجه شدند.

 
 
 


گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: ضدانقلابيون فراري بدجوري به جان هم افتاده و همديگر را مسخره مي كنند.
گفت: خب! مبارك باشه! بالاخره خودكفا شدند و به جاي اينكه ديگران آنها را مسخره كنند، خودشان يكديگر را مسخره مي كنند.
گفتم: يكي از آنها در سايت گويانيوز نوشته؛ آخه اينهم شد كار؟ اينجا در شهرهاي آمريكايي و اروپايي پشت كامپيوتر نشسته ايم و دستور راهپيمايي صادر مي كنيم و بعد كه مي بينيم هيچكس نيومده، اعتراض مي كنيم كه چرا نيومديد؟!
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: همين سايت در ادامه نوشته، مگه قرار بود كسي بياد؟ مگه غير از ما كه توي اروپا و آمريكا لم داده ايم كس ديگري هم گفته بود ميام كه اعتراض مي كنيم چرا نيومده؟!
گفت: حيوونكي راست ميگه! چند هفته ميگن بيا بيا بيا و چند هفته ديگه داد مي زنن چرا نيومدي؟ چرا نيومدي؟...
گفتم: از يارو پرسيدند صبحونه چي مي خوري؟ گفت؛ تيليت! پرسيدند ناهار چي؟ گفت تيليت! پرسيدند عصرونه چي؟ گفت تيليت! پرسيدند شام چي؟ گفت تيليت! گفتند بي خيال! اصلا از اين موضوع بگذريم، حالا بگو ببينيم اوقات فراغت رو چطوري مي گذروني؟ گفت؛ نون خرد مي كنم واسه تيليت!

 
 


فقط كافي است كمي به گذشته برگرديم و به ياد بياوريم كه هدف راهبردي آمريكا در قبال ايران ظرف حدود يك سال گذشته چه بوده است؛ آن وقت روشن خواهد شد كه سخنان روز پنج شنبه جيمز كلاپر مدير اطلاعات ملي آمريكا در كميته نيروهاي مسلح سنا چه زلزله بزرگي است. كلاپر كه رييس جامعه اطلاعاتي آمريكاست، روز پنج شنبه در سنا گفت كه عقيده ندارد وارد كردن فشار اقتصادي به ايران از طريق تحريم، كمكي به تغيير رفتار هسته اي و منطقه اي آن خواهد كرد. وي كه سخنان او احتمالا گزارشي غير رسمي از برآورد اطلاعات ملي سال 2011 بوده -برآوردي كه مدت هاست آماده شده ولي مقام هاي آمريكايي از انتشار نسخه طبقه بندي شده آن جلوگيري مي كنند- در ادامه مي گويد كه به همين دليل توصيه مي كند هيچ تحريم جديدي عليه ايران اعمال نشود. اما اين هنوز پايان كار نيست. جمله شگفت انگيز كلاپر تازه بعد از اين سر مي رسد. او نه تنها مي گويد كه طرفدار اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران نيست بلكه تاكيد مي كند برعكس آنچه ممكن است موضع ايران را اندكي نرم تر كند اين است كه «روابط اقتصادي با آن حفظ شود». بيان اين جمله از زبان عالي رتبه ترين مقام اطلاعاتي آمريكا، نه به عنوان نظر شخصي بلكه به مثابه خلاصه اي از برآورد سالانه 16 سازمان عضو جامعه اطلاعاتي آمريكا كه مهم ترين سند اطلاعاتي آمريكا محسوب مي شود، داراي معاني بي پاياني است كه اعتراف رسمي و صريح به شكست پروژه تحريم تنها يكي از آنهاست.
اجازه بدهيد به عقب برگرديم. به اوايل سال 2010 ميلادي زماني كه آمريكايي ها تصميم گرفتند پس از حدود دو سال دوباره از گزينه تحريم عليه ايران استفاده كنند. قطعنامه 1929 كه بدون شك شديد ترين قطعنامه شوراي امنيت عليه ايران است در بهار 89 فقط به اين دليل صادر شد كه آمريكايي ها احساس مي كردند پس از حوادث مابعد انتخابات رياست جمهوري در ايران استراتژي خود را به طور كامل بازنگري كرده اند و يك ديد روشن در اين باره در اختيار دارند كه «چه چيزي محاسبات ايران را تغيير خواهد داد». اين تصميم چند پيش فرض داشت:
پيش فرض اول اين بود كه آمريكايي ها دريافته بودند تمركز روي اينكه ايران امكانات يا دانش لازم براي هدفي كه پي گيري مي كند را به دست نياورد يك راهبرد اشتباه است چرا كه هر چقدر هم محدوديت ها شديد باشد باز ايران راهي براي به دست آوردن آنچه از آن دريغ مي شود به دست خواهد آورد. بنابراين آمريكايي ها فرض را بر اين گذاشتند كه ايران تحريم ها را دور خواهد زد و به همه اقلام تحريم شده دست خواهد يافت. سوالي كه از ديد استراتژيست هاي آمريكايي ارزش بحث داشت اين بود كه «با فرض اينكه ايران همه امكانات لازم را دارد، چه بايد كرد كه ايران تصميم خطرناكي عليه آمريكا نگيرد»؟ در واقع نقطه تمركز در اينجا تاثير گذاري بر «اهداف و انتخاب» هاي ايران بود نه «امكانات» آن. اين چيزي است كه آمريكايي ها به طور خلاصه آن را «تلاش براي تاثيرگذاري بر محاسبات ايران در حوزه اهداف» مي خوانند و عقيده دارند تنها راهي است كه باعث مي شود برنامه هسته اي ايران تبديل به يك تهديد براي آمريكا نشود.
پيش فرض دوم آمريكايي ها اين بود كه محاسبات ايران تغيير پذير است منتها به اين شرط كه ايراني ها احساس كنند اولا فشار سنگيني بر آنها وارد مي شود و ثانيا اين فشار تصميم انفرادي آمريكا يا چند كشور متحد آن نيست، بلكه تصميم دستجمعي همه جامعه جهاني است.
و پيش فرض سوم- كه از همه مهم تر است- اين بود كه آمريكايي ها احساس مي كردند حوادث بعد از انتخابات در ايران، توان نظام اسلامي را براي تصميم گيري درامور مهم امنيت ملي مختل كرده و قدرت آن براي مقاومت در مقابل فشارها را به طور اساسي كاهش داده است. در نتيجه آمريكايي ها به اين نتيجه رسيدند كه «بهترين زمان» براي اعمال تحريم عليه ايران را در اختيار دارند و لذا بهتر است ارزيابي خود در اوايل سال 2008 (پس از صدور قطعنامه 1835) را كه مي گفت تحريم قادر به تاثيرگذاري بر محاسبات ايران نيست ،كنار بگذارند و يك بار ديگر اين گزينه را امتحان كنند به اين اميد كه اين بار و در اثر شرايط جديد، اين گزينه قديمي به نتايجي متفاوت منجر شود.
اين البته تمام داستان نبود. آمريكايي ها براي اينكه به خيال خودشان بتوانند از فرصتي كه سران فتنه در داخل ايران براي آنها فراهم آورده بودند بيشترين استفاده را ببرند تصميم گرفتند اين بار به جاي استفاده از راهبردي كه تحريم را به عنوان تنها شيوه مفيد فشار بر ايران در نظر مي گرفت، از استراتژي استفاده كنند كه تلاش مي كرد تحريم را با ساير گزينه هاي اعمال فشار مانند ايجاد يك تهديد معتبر نظامي (كه با خود حمله نظامي متفاوت است)، عمليات اطلاعاتي (كه خود را به صورت تلاش براي خرابكاري هاي نيمه سخت مانند بمب گذاري، ترور دانشمندان هسته اي ايران و انتشار ويروس استاكس نت نشان داد)؛ و عمليات سنگين رسانه اي تلفيق كنند. قريب به اتفاق تحليلگران آمريكايي مرتبط با دولت، در آن مقطع باور داشتند كه اگر آمريكا بتواند گزينه هاي فشار بر ايران را به خوبي با هم تلفيق كند و بعد اين تلفيق را در زماني به مدت چند ماه و در حالي كه اجماع جهاني را پشت سر خود دارد اعمال نمايد، «حتما» محاسبات استراتژيك ايران تغيير خواهد كرد و برنامه هاي هسته اي، موشكي و منطقه اي ايران تحت تاثير قرار خواهد گرفت.
استراتژي تلفيق گزينه هاي فشار عليه ايران كه البته همچنان تحريم در مركزيت آن قرار داشت، بنا بود چند هدف كليدي را براي آمريكايي ها محقق كند كه هيچ كدام از آنها محقق نشد.
1- آمريكايي ها توقع داشتند اين احساس به ايران دست بدهد كه همه كشورها از جمله كشورهايي كه ايران آنها را دوست خود مي پنداشت به اردوگاه غرب پيوسته اند و ايران كاملا در جهان تنها مانده است. اين اتفاق كاملا برعكس شد چرا كه تنها اتفاقي كه با اعمال تحريم ها عليه ايران رخ داد اين بود كه چند شركت بزرگ اروپايي از ايران خارج شدند و در عوض ده ها شركت كوچكتر -اما با توانايي فني بالاتر- كه پيش از آن به دليل حضور شركت هاي بزرگ توان حضور در بازار ايران را نداشتند، وارد پروژه هاي ايران شده و جاي آنها را گرفتند. اين موضوع آنقدر واضح و براي آمريكايي ها غير قابل تحمل بود كه استورات لوي مسئول پروژه تحريم ايران پس از ماه ها دوره گردي و از اين كشور به آن كشور رفتن، از اينكه بتواند كشورها را به كاهش روابط تجاري با ايران متقاعد كند نااميد شد و استعفا داد.
2- اتفاق دومي كه آمريكايي ها انتظار داشتند رخ بدهد اين بود كه تحريم ها اگر برنامه هسته اي ايران را متوقف نمي كند لااقل سرعت آن را كاهش بدهد. گزارش اخير يوكيا آمانو مدير كل آژانس كه در 6 اسفند ماه منتشر شد به وضوح نشان داد كه اين هدف گذاري هم بر باد رفته است. همانطور كه كلاپر هم در نطق خود تاكيد كرده ايران اكنون چيزي بيش از 9000 ماشين سانتريفيوژ نوع اول دارد، حدود 3600 كيلو گرم اورانيوم كم غني شده (5/3 درصد) ذخيره كرده و حدود 40 كيلوگرم هم اورانيوم بسيار غني شده (20 درصد) در اختيار دارد. همين گزارش بدون نياز به هيچ عنصر كمكي ديگر نشان مي دهد كه پروژه بسيار گران قيمت و دهان پر كن استاكس نت، تاثيري بر توان غني سازي ايران نگذاشته است. البته ظاهرا آقاي مدير اطلاعات ملي درباره ماشين هاي نسل بعدي ايران كه مطابق اعلام آژانس به زودي در نطنز نصب خواهد چيزي نمي دانسته است والا بيشتر متعجب مي شد چرا كه توسعه نسل جديدماشين ها -كه آژانس آن را تاييد كرده- دقيقا مستلزم دست يابي به همان مواد و قطعاتي است كه 1929 مي خواست از رسيدن آنها به ايران جلوگيري كند.
3- و نهايتا تحريم از ديد آمريكايي ها بنا بود پس از تلفيق با مشكلات ناشي از هدفمندي يارانه ها كه آمريكايي ها آن را بسيار فاجعه بار تخمين زده بودند به بروز يك نابساماني وسيع اقتصادي در ايران منجر شود و اين نابساماني صداهاي اعتراض در ايران را بلند كند كه فناوري هسته اي ارزش اين همه هزينه كردن را ندارد. در واقع تحليل همكاران آقاي كلاپر اين بود كه اين بار فشار اقتصادي از درون، نخبگان و مردم را عليه نظام بسيج خواهد كرد و نظام ناچار خواهد شد كوتاه بيايد. پاسخ ايران به اين مورد آخر واقعا شوك آور بوده است. در حالي كه آمريكايي ها فكر مي كردند مهم ترين عامل كمك كننده به تحرم ها در ايران سوء مديريت دولتي خواهد بود، دولت در اجراي هدفمندي يارانه ها چنان دقيق و مدبرانه عمل كرد كه حتي برخي دوستان و دلسوزان در داخل هم تصورش را نمي كردند و به اين ترتيب فشار و محدوديت ناشي از تحريم با «حسن مديريت اقتصادي» جبران شد و هدفمندي يارانه ها به جاي اينكه مردم و دولت را رويارو قرار دهد به نمادي از همكاري و مشاركت ملي بدل گشت.
به نظر مي رسدحالا بتوان وضع و حال آقاي كلاپر را بهتر درك كرد و فهميد كه چرا او مي گويد از تحريم بيشتر كاري ساخته نيست و تازه تحريم هاي قبلي را هم بايد كنار گذاشت. تحريم ها و فشارها بنا بود محاسبات ايران را عوض كند اما ظاهرا آن چيزي كه عوض شده محاسبات آمريكاست!
مهدي محمدي

 
 
 

 
 
 
عباس‌زاده مشكيني تأكيد كرد: تمام جريانات سياسي مقيد به قانون مي‌توانند در انتخابات‌ها شركت كنند اما واضح است كه هيچ ملتي اجازه حضور به براندازان نمي‌دهد.

 

هامون نیوز به نقل ازفارس: محمود عباس‌زاده مشكيني مديركل سياسي وزارت كشور  در خصوص حضور جريان اصلاح‌طلب در انتخابات آينده گفت: تمام جريانات سياسي قابل تعريف در چارچوب ساختار و قانون اساسي چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا به صورت طبيعي مي‌توانند در انتخابات شركت كنند.

وي ادامه داد: تمام جريانات قابل تعريف در چارچوب و ساختار يك نظام سياسي نسبت به هم پوزيسيون - اپوزيسيون هستند و اين يك امر طبيعي است.

دبير كمسيون ماده 10 احزاب با بيان اينكه صرف‌نظر از برخي چهره‌هاي افراطي و استحاله شده اصلاح‌طلب، غالب اصلاح‌طلباني كه ما مي‌شناسيم هم در عرصه نظري و گفتماني و هم در آن مدتي كه عملا مسئوليت قوه مجريه را عهده‌دار بودند به نوعي سعي داشتند خود را در چارچوب قانون و ساختار نظام مقيد كنند، تصريح كرد: اما جريان فتنه ‌از قالب اپوزيسيون خارج و در نقش‌ برانداز ظاهر شد. البته اين يك واقعيت است كه جريان فتنه از متن جريان اصلاحات زائيده شده و دايه‌اش نيز بيگانگان بودند كه جريان اصلاحات در قبال مولود خويش يك مسئوليت تاريخي دارد.

عباس‌زاده پايبندي به تمام اصول قانون اساسي، قاعده مردم‌سالاري، اصول نظام سياسي و منافع ملت را مرز بين جريان اصلاحات و جريان فتنه دانست و در توضيح تفاوت ميان اپوزيسيون و جريان براندازانه يادآور شد: بديهي است كه در تمام دنيا گروه‌هاي مختلف كه در چارچوب نظام سياسي نسبت به هم نقش پوزيسيون و اپوزسيون را دارند، مي‌توانند با هم رقابت كنند اما در هيچ‎يك از كشورهاي دنيا به گروهي كه خارج از چارچوب قانون اساسي و ساختار نظام بخواهد در نقش برانداز ظاهر شود، به طور طبيعي فاجازه رقابت نمي‌دهند.

وي افزود: كساني كه پيش از انتخابات به ظاهر خود را پايبند به قاعده مردم‌سالاري نشان مي‌دادند، اگر بعد از انتخابات چه راي بياورند و يا راي نياورند، بخواهند در هر صورت نقش برانداز را بازي كنند، طبيعي است كه هيچ ملتي آنها را برنمي‌تابد.

مديركل سياسي وزارت كشور با بيان اينكه فتنه مولود اصلاحات و محصول وصلت با بيگانگان است، تفاوت بين جريان اصلاحات و جريان فتنه را تفاوت بين اپوزيسيون و برانداز عنوان كرد.

عباس‌زاده در پايان نيز با اشاره به اينكه اپوزيسيون به‏خلاف جريان برانداز امكان حضور در رقابت انتخاباتي را دارد، اظهار داشت: جريان برانداز از رقابت عبور كرده است.


 
 
برنامه ریزی برای پایان سال
اعزام تروریست به ایران برای ایجاد ناامنی در پایان سال
برای انجام این فعالیت ها برخی عناصر گروهك تروریستی موسوم به جبهه التحریر از خاك عراق و با هدایت نیروهای فرامنطقه ای قصد نفوذ به ایران را دارند
 
"عماریون"- ، بدنبال شكست پروژه اغتشاش خیابانی در ایران ، سرویس های امنیتی برخی کشورها برنامه ریزی جدیدی برای خرابكاری و اقدامات تروریستی طراحی كرده اند. شنیده هاحاکی از آن است که سرویس های جاسوسی برخی کشورهای منطقه برنامه ریزی جدیدی برای اقدامات تروریستی و ایجاد ناامنی در روزهای پایانی سال در ایران طراحی کرده اند.

بنابراین گزارش به تازگی سرویس اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس با نزدیک شدن به چهارشنبه آخر سال و برنامه ریزی سران فرقه سبز برای اغتشاش در این روز فعالیت های تخریبی خود را علیه افزایش داده است.
بر همین اساس موساد با همکاری سرویس اطلاعاتی برخی از کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی در صدد انتقال مقادیر زیادی مواد منفجره به منظور انجام عملیات خرابکارانه در مراکز هسته ای؛ اخلال در سیستم الکترونیکی رادارها و فرودگاه های کشور می باشند.
گفتنی است جهت انجام این فعالیت ها تعدادی از عناصر گروهگ تجزیه طلب موسوم به جبهه التحریر که آموزش های خاص نظام و خرابکاری را زیرنظر نیروهای فرامنطقه ای طی نموده اند ، قصد دارند در فرصت مناسب برای اقدام به انفجار در مخازن و لوله های انتقال نفت و گاز و همچنین جایگاه های عرضه سوخت وارد کشور شوند.
 
 
شبكه عنكبوت تا اطلاع ثانوي تعطيل است!
بیانیه پشت بیانیه برای آبروریزی!
غوغاسالاران شبكه عنكبوت پس از چند سه شنبه افتضاح در لاك سكوت مطلق فرو رفته اند.
 
"عماریون"-مجموعه جريان هاي ضدانقلاب فعال در شبكه هاي ماهواره اي و فضاي مجازي به همراه گروهك خلق الساعه اي به نام شوراي هماهنگي راه سبز، پس از نمايش لكه اي در 25 بهمن، تاريخ هاي اول اسفند، 10 اسفند و 17 اسفند را براي راهپيمايي اعلام كردند و آخرين بار سه شنبه گذشته را هدف تبليغات قرار دادند.
شوراي ياد شده در كمتر از 2 هفته 5 بيانيه و اطلاعيه صادر كرد تا شايد حرارتي به اجاق كور فتنه بدمد. اما پس از سپري شدن موعد كذايي، ظاهرا شوراي هماهنگي نيز دچار نوعي مرگ شيرين شده و سكوت اختيار كرده است. همچنين صداي آمريكا، دويچه وله، راديو فرانسه، بي بي سي، راديو زمانه، فيس بوك، روزنت، راديو فردا، جرس و دهها سايت و شبكه وابسته به گروهك هاي مختلف ضدانقلاب كه به كار داغ كردن غوغاي ياد شده اهتمام داشتند، به حالت نيمه تعطيل درآمده و كمترين خبر و تحليلي درباره وعده هاي داده شده راهپيمايي آن هم از امام حسين(ع) تا آزادي! منتشر نمي كنند. در اين ميان و نوعي از يأس و سرخوردگي در قبال اين خيالپردازي جديد در محافل ضدانقلاب ديده مي شود. از طرف ديگر سايت هايي نظير بالاترين و خودنويس به طور محدود، برخي شكايت ها را از وضعيت پيش آمده منتشر كرده اند كه مي خوانيد:
- آخه اين چه وضعشه؟ معلوم نيست ما تظاهرات مي كنيم يا چند سرباز نيروي انتظامي؟ جماعت غيور! به جاي اينكه هي لينك آموزشي بديم، بادكنك هوا كنيم، تخم مرغ سبز درست كنيم و قاشق زني كنيم، يك فكري بكنيم. با شل كن سفت كن كه نميشه جنبش راه انداخت.
- آقا هشت مارس، خريد مريد چه خبر؟ در راستاي اينكه امروز هشت مارس (سه شنبه) بود و اتفاقا 17 اسفند هم بود و دست بر قضا هر دوي اينها زرتي افتاده بود سه شنبه، خريد در سه شنبه ها بر هر نامسلماني واجب است، لذا ما ضمن حمايت از هرگونه اينترنت، صرفا به خاطر حمايت از زنان و كلا... اي تف به قبر هرچي آدم دروغگو.
- دست مريزاد آقاي جمهوري اسلامي. امروز روز جهاني زن بود ولي مرد باشيم و اعتراف كنيم كه در بازي سه شنبه هاي حكومت گرفتار شديم. هدف حكومت اين بود كه اين بازي رو آنقدر به درازا بكشونه تا خستگي و نااميدي بر جنبش سبز چيره بشه كه شوربختانه شد. ما فريب خورديم.
- نتيجه اين سه شنبه هاي اعتراضي چي بود؟ اصلا كي ها بودند كه دعوت كردند و ما نمي شناسيمشان؟ من متاسفم كه هميشه همه چيزو دير مي فهميم بابا دارند ما رو اسگل مي كنند كه نااميد بشيم. يكبار در بالاترين يكي لينك زده بود اين سه سه شب هر سه سه شب سه شنبه است. ميدونين اين يعني چي؟ چرا نمي خواين بفهمين اصلاح طلبها خود نظامن آخه بايد بازي جديد راه مينداختن.
- آقا اين پروژه هم شكست خورد. آخريش همين 17 اسفند و 8 مارس. ما به بي عملي محض پس از عاشوراي سال گذشته رسيده ايم.
- همين يك ماه از عرش به فرش سقوط كرديم. شوراي محترم هماهنگي! تاريخ هايي هم كه اعلام كرده بوديد گذشت، متاسفانه بعد از 3 هفته هيچ قدم روشني برنداشتيد هيچ، كه هويت خود شما هم در ابهام است. آن هم كه وضع موسوي و كروبي است.
- به هوش باشيد اين فيلم هايي كه منتشر مي كنند، تكراري و آرشيوي است براي تحريك آدم هايي مثل من احساساتي. آخه چرا با احساسات ما بازي مي كنن. خواهشا فيلم هايي كه حقيقت داره رو بذارين.
- مبارز خارج نشين! يهو نيفتي توي گود! دوستان خارج نشين خوش نشين كه در كنار گود نشسته و لنگش كن لنگش كن راه انداخته ايد، شما اگر مردي از پاي كامپيوتر بلند شو برو دم سفارت چند تا داد بزن صواب [ثواب] داره.
 
 
راز مواضع دوگانه خاتمی
از محکومیت25 بهمن تا تماس با خانواده موسوی
پس از انتشار این اظهارات خاتمی علیه عملكرد موسوی و كروبی در 25 بهمن ، مشاوران او نسبت به خدشه دار شدن پایگاهش در بین حامیان این دو هشدار دادند
 
"عماریون"-در شرایطی که سید محمد خاتمی اخیرا" در تماس یا خانواده های میرحسین موسوی و مهدی کروبی از حصر آنها ابراز ناراحتی كرده ،اخباربدست آمده از یک واقعیت پنهان دراین زمینه حکایت دارد.
چندی پیش سید محمد خاتمی در جلسه ای ضمن انتقاد از دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای راهپیمایی 25 بهمن گفته بود که این اقدام «بدون در نظر گرفتن کمترین تعقل» صورت گرفته است.
وی همچنین ضمن محکوم کردن رفتاری که در روز 25 بهمن توسط فتنه گران صورت گرفت،تصریح کرده بود که با اقدام «عجولانه» و«بی منطق» موسوی و کروبی آنان جمعیتی را خیابان ها آوردند که خود مدیریتی روی آنها نداشتند و تنها زمینه ای را فراهم کردند تا یک عده ضد انقلاب که نه به امام اعتقاد دارند و نه به نظام به خیابان بیایند و آب به آسیاب دشمن بریزند.
خاتمی همچنین با بیان اینکه دعوت به راهپیمایی 25 بهمن و اول اسفند اقدامی در راستای اهداف ضد انقلاب بوده ،اظهار گلایه کرده بود که چرا موسوی و کروبی چنین اقدامی را انجام داده اند.
گفته می شود بعد از این اظهارات خاتمی بوده که مشاوران وی نسبت به بیان عمومی این قبیل اظهارات خاتمی به وی هشدار داده و با تاکید بر اینکه وی در صورت عدم انتقاد از حصر موسوی و کروبی پایگاه اجتماعی خود را در حامیان این جریان از دست خواهد داد،وی را مجاب به تماس تلفنی با دختران موسوی وانتشار خبر آن کردند.
در همین زمینه شنیده شده که فرآیندی که برای این سناریو فراهم شده بود حاصل پی گیری های یک هفته ای مشاوران خاتمی بوده به شکلی قسمت اعظم این تلاش مصروف هماهنگی با خانواده میرحسین موسوی بوده است.




:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 21 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: