نوشته شده توسط : من

موانع رشد صنعت در سال "جهاد اقتصادي " بيشتر شده است

 

معاون حقوقي وزارت صنايع:
موانع رشد صنعت در سال "جهاد اقتصادي " بيشتر شده است

خبرگزاري فارس: معاون حقوقي و پارلماني وزارت صنايع با اشاره به افزايش نرخ رسمي ارز طي روزهاي اخير گفت: موانع رشد بخش صنعت در سال "جهاد اقتصادي " بيشتر شده است.


 

به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس، ايرج نديمي صبح امروز در يك نشست خبري اظهار داشت: در سال جاري برخلاف انتظار و با وجود اينكه امسال به نام "سال جهاد اقتصادي " نامگذاري شده، در رابطه با تأمين مالي ارزي و ريالي بخش صنعت موانع بيشتر از قبل شده است.
وي تصريح كرد: اين در حالي است كه با وجود نامگذاري امسال، انتظار مي‌رود سرعت بيشتري در اشتغال‌زايي و توسعه بخش صنعت و معدن شاهد باشيم.
نديمي با بيان اينكه بسياري از صنعتگران در استانها از كندي اعطاي تسهيلات بانكي گلايه‌مندند، گفت: تأخير در راه‌اندازي صندوق توسعه ملي نيز باعث ايجاد تأخير در تحقق سهم 18 ميليارد دلاري بخش صنعت از اين صندوق شده است.
وي با اشاره به تأثير تحريم‌ها در تأمين مالي پروژه‌هاي صنعتي افزود: نرخ ارز نيز از نقش مهمي در توسعه صنعتي و معدني كشور برخوردار است و اين در حالي است كه صنعت ايران به كشورهاي ديگر وابسته است و به همين دليل نقش ارز در اقتصاد صنعتي و معدني كشور مهم است.

* اجراي هدفمندي چند هزار ميليارد تومان از جيب صنعتگران خارج كرد

به گفته نديمي، نحوه تصميم‌گيري در مورد سود سپرده‌ها، قيمت ارز و تأمين ارز آثاري را در بخش صنعت به همراه داشته است و علاوه بر اين، با اجراي طرح هدفمندي يارانه‌ها چند هزار ميليارد تومان از جيب صنعتگران خارج شده و در همين حال، نوسانات نرخ ارز نيز به ضرر توليد‌كنندگان شده است.
وي تصريح كرد: با شرايط فعلي نمي‌توان مانند سال قبل در عرصه اقتصادي پيشرفت كرد و اگر قرار است اشتغال ايجاد شده در كشور دو برابر سال گذشته باشد و شعار "جهاد اقتصادي " تحقق پيدا كند بايد جهت‌دهي مناسبي به منابع مالي داده شود.
نديمي تصريح كرد: در حال حاضر بروكراسي موجود در صدور برخي مجوزها اجازه نمي‌دهد كه شعار "جهاد اقتصادي " در كشور محقق شود.
وي تصريح كرد: در حال حاضر تأمين مالي، سرمايه‌ در گردش، معوقات بانكي، استمهال بدهي‌ها، قيمت ارز و گشايش اسناد اعتباري، ماليات‌ها، گمرك، تأمين اجتماعي، قانون كار و برخي مشكلات مربوط به شهرك‌هاي صنعتي به عنوان مهمترين مشكلات صنعتگران و معدن‌كاران كشور مطرح هستند.

* فعاليت طولاني مدت سرپرست ايميدور به دليل طي شدن پروسه ادغام

نديمي در ادامه در پاسخ به سوال فارس در خصوص دليل طولاني شدن سرپرستي سميعي‌نژاد در سازمان توسعه معادن اظهار داشت: سميعي‌نژاد اصرار ندارد كه در 2 جا به طور همزمان مشغول فعاليت باشد بلكه خواستار فعاليت در يك‌جا است.
وي تصريح كرد: نه وزارت صنايع اصراري بر اين كار دارد و نه خود سميعي‌نژاد ولي با انتساب سرپرست وزارت صنايع، غضنفري اعلام كرد كه تا زمان تعيين تكليف ادغام وزارتخانه‌هاي صنايع و بازرگاني تغييرات مديريتي حداقل خواهد بود.
وي با بيان اينكه تغييرات اتفاق افتاده در سطح وزارت صنايع در حد دفاتر بوده است،گفت: سقف زماني براي سرپرستي در سازمان‌هاي توسعه‌اي تعريف نشده و اگر روند قبلي در وزارت صنايع حاكم بود، سميعي‌نژاد همچنان در 2 سمت باقي نمي‌ماند و تكليف سازمان توسعه معادن نيز مشخص مي‌شد.
نديمي با بيان اينكه قرار نبود زمان سرپرستي در ايميدرو اينقدر طولاني باشد، گفت: از لحاظ قانوني يا غير قانوني بودن انتصاب وي به عنوان سرپرست ايميدرو در حالي كه مديرعامل شركت فولاد مباركه (طرف قرارداد ايميدور) است، نمي‌توان به صراحت صحبت كرد هر چند از طرف سازمان بازرسي و ديوان محاسبات نيز بحث‌هايي مطرح شده است.
وي تأكيد كرد: وضعيت سازمان‌هاي توسعه‌اي وزارت صنايع توسط هيئت مديره اين سازمان‌ها و همچنين وزارتخانه رصد مي‌شود و شوراي معاونين نيز بخش عمده‌اي از وقت خود را براي اين كار صرف مي‌كند.

* تحقق 18 درصد از سهم 30 درصدي صنعت از درآمد هدفمندي

معاون حقوقي و پارلماني وزارت صنايع با تشريح برخي مشكلات صنعتگران به دليل اجراي طرح هدفمندي يارانه‌ها گفت: از سهم 30 درصدي صنايع از درآمد حاصل از هدفمندي يارانه تنها 18 درصد به اين بخش اختصاص داده شد است.
وي تأخير در بودجه‌ريزي بخش صنعت، تحريم‌ها و همچنين ادغام وزارت صنايع و بازرگاني را از ديگر مواردي عنوان كرد كه مشكلاتي را براي بخش صنعت و معدن كشور ايجاد كرده است.

* حذف ماده 53 قانون برنامه پنجم در مورد ادغام وزارتخانه‌ها امكان پذير است

نديمي در ادامه در خصوص وضعيت تدوين لايحه ادغام وزارتخانه‌هاي صنايع و بازرگاني نيز گفت: نتيجه ادغام وزارتخانه‌هاي راه و مسكن نشان داد كه به طور كامل در شرح وظايف وزارتخانه جديد ورود نشده و مسئول وزارتخانه جديد مي‌تواند در فرصت پيش رو برنامه كاملي را براي اين وزارتخانه تعريف كند.
وي افزود: تهيه شرح وظايف وزارتخانه جديد حاصل از ادغام راه و مسكن حدود 6 ماه طول مي‌كشد و در مورد وزارتخانه‌هاي ديگر نيز هنوز لايحه‌اي توسط دولت اعلام نشده است.
وي تصريح كرد: شايد دولت منتظر نتيجه ادغام وزارتخانه‌هاي راه و مسكن است.
نديمي با اشاره به تهيه طرحي از سوي 200 نماينده مجلس براي تأخير در ادغام وزارتخانه‌ها گفت: با نشستي كه امروز بين رؤساي قوه مجريه و مقننه برگزار مي‌شود احتمالاً موضوع ادغام با توجه به اينكه زمان سرپرستي وزاري فعلي محدود است، تعيين تكليف خواهد شد.
وي افزود: در صورتي كه روند فعلي ادامه داشته باشد وزير پيشنهادي وزارتخانه‌هاي جديد پس از دريافت رأي اعتماد از مجلس طي چند ماه برنامه خود را ارائه خواهند كرد.
به گفته نديمي، مجلس هنوز استراتژي خود را در مورد تقدم يا تأخر ادغام‌ها اعلام نكرده است.
وي پيش‌بيني كرد مجلس از اجراي اصل قانون در مورد ادغام وزارتخانه‌ها تغيير رويه ندهد، هر چند كه امكان حذف ماده 53 قانون نيز براي مجلس فراهم است.
وي پيش‌بيني كرد طي يك ماه آينده تكليف وزارتخانه‌هاي ادغامي مشخص شود.

* لايحه ادغام وزارتخانه‌ها هنوز به امضاي معاون رئيس جمهور نرسيده است

معاون پارلماني وزارت صنايع در پاسخ به سؤال فارس در اين مورد كه با توجه به رد فوريت لايحه يك ماده‌اي ادغام وزارتخانه‌هاي راه و مسكن در مجلس، آيا پيش‌بيني نمي‌كنيد ماده واحده ادغام وزارتخانه‌هاي صنايع و بازرگاني نيز مورد پذيرش مجلس قرار نگيرد؟ اظهار داشت: مجلس بايد جهت‌گيري نهايي خود را با ادغام وزارتخانه‌هاي راه و مسكن اعلام كند و در اين مورد 2 راه بيشتر وجود ندارد يا اينكه طرح تصويب مي‌شود و يا در نحوه ادغام، روش مشخصي اعلام مي‌شود.
وي با بيان اينكه در اين مورد علامت مصوبي از مجلس نداريم، گفت: مجلس با نوع تصويبش در مورد ادغام وزارتخانه‌هاي راه و مسكن، روش كار را براي ساير وزارتخانه‌ها نيز اعلام مي‌كند.
نديمي با بيان اينكه لايحه ادغام وزارتخانه‌هاي صنايع و بازرگاني توسط اين دو وزارتخانه به اتمام رسيده است، گفت: اين لايحه بايد به امضاي معاونت منابع انساني رياست جمهوري برسد و پس از آن به هيئت دولت ارائه شود.
وي افزود: تا زماني كه لايحه ادغام از كميسيون ذيربط دولت بگذرد و به هيئت وزيران برسد نمي‌توان گفت چه تغييراتي را شامل مي‌شود و يا اينكه به صورت ماده واحده در مي‌آيد و يا يك لايحه مفصل.
وي ادامه داد: لايحه ادغام وزارتخانه‌هاي صنايع و بازرگاني ابتدا بايد توسط كميسيون زيربنايي دولت به تصويب برسد و بعد در اختيار هيئت دولت قرار گيرد.
به گفته نديمي، اين لايحه هنوز به امضاي معاون منابع انساني رياست جمهوري نرسيده است كه بخشي از اين تأخير به دليل بحث‌هاي مطرح در مورد روش ادغام وزارتخانه‌ها است.

* بانك مركزي از وزارت صنايع شكايتي نكرده است

معاون پارلماني وزارت صنايع در واكنش به وجود برخي اختلاف نظرها بين وزارت صنايع و بانك مركزي در مورد نرخ رشد بخش صنعت و بحث‌هاي مطرح شده از سوي رئيس كل بانك مركزي مبني بر اينكه از دستگاه‌هايي كه آمار اين مركز را زير سؤال مي‌برند شكايت خواهد كرد، گفت: مركز آمار و بانك مركزي به عنوان مراكز رسمي و قانوني آماري كشور شناخته شده‌اند اما آمارهاي ما نيز آمارهاي قطعي است.
وي ادامه داد: آن دسته از آمارهايي كه قبل از قطعيت آماري اعلام مي‌شوند چون تناقضي با آمار‌هاي رسمي ندارند، موجب شكايت بانك مركزي نيز نمي‌شوند.
نديمي افزود: شاخص‌هاي بانك مركزي متناسباً اعلام مي‌شود، مثلاً در مورد اشتغال مي‌توان از 2 ساعت تا هر روز را به عنوان مبنا مد نظر قرار داد كه بانك مركزي بايد پارامترهاي خود را اعلام كند.
وي ادامه داد: در صورتي كه وزارت صنايع بر اساس پارامترهاي متفاوت از بانك مركزي نرخ رشد صنعت را اعلام كرده باشد، مشكلي نيست ولي اگر بر اساس همان پارامترها، آمارهاي بانك مركزي را تكذيب كند اين مسئله مي‌تواند مورد بررسي قرار گيرد.
معاون حقوقي وزارت صنايع تأكيد كرد: از بانك مركزي تاكنون شكايتي در اين مورد به معاونت حقوقي وزارت صنايع نرسيده است.

* اجراي هزار و 843 طرح صنعتي در قالب طرح آمايش

نديمي در پايان از برنامه‌ريزي براي اجراي هزار و 843 طرح صنعتي و معدني در قالب طرح آمايش با اعتبار 113 هزار ميليارد ريال خبر داد و گفت: از اين تعداد، 860 طرح مصوب شده، قرارداد 510 طرح منعقد شده و منابع مالي 386 طرح نيز به طور كامل پرداخت شده است.
وي با بيان اينكه در طول هفته صنعت و معدن 464 طرح در استا‌ن ها اجرايي خواهد شد، افزود: اشتغالزايي اين طرح‌ها 19 هزار و 35 مورد پيش‌بيني و ارزش ريالي طرح‌ها نيز 287 هزار ميليارد ريال برآورد مي‌شود.
به گفته وي، ارزش ارزي اين طرح‌ها نيز 681 ميليون دلار تعيين شده است.
 




اهداف و چشم‌انداز صنعت بيمه در سال جهاد اقتصادي

 

رئيس كل بيمه مركزي تشريح كرد:
اهداف و چشم‌انداز صنعت بيمه در سال جهاد اقتصادي

خبرگزاري فارس: رئيس كل بيمه مركزي با اشاره به اهداف و چشم‌انداز اين صنعت در سال جاري گفت: در پايان برنامه پنجم ضريب نفوذ صنعت بيمه كشور از متوسط جهاني بالاتر خواهد بود.


 

به گزارش خبرنگار اقتصادي باشگاه خبري فارس «توانا»، جواد فرشباف ماهريان امروز در همايش آموزش تخصصي مديران شعب صنعت بيمه سراسر كشور ضمن بيان اين مطلب كه صنعت بيمه در برنامه تحول خود اهداف بلند‌مدتي را طراحي كرده اظهار داشت: در زمان تدوين برنامه تحول ضريب نفوذ بيمه 1.3 درصد بود كه در سال 89 اين ضريب را به 1.5 درصد رسانده‌ايم. البته براي انتهاي برنامه پنجم توسعه اميدواريم ضريب نفوذ 2 درصدي صنعت بيمه را شاهد باشيم.
وي ضمن تاكيد بر اينكه در انتهاي برنامه پنجم ضريب نفوذ صنعت بيمه كشور از متوسط جهاني بالاتر خواهد بود گفت: در زمان آغاز برنامه سهم بخش خصوصي 22.5 بود كه به دنبال آن هستيم اين سهم را به 70 تا 75 درصد برسانيم.
وي با اشاره به اينكه لازمه محقق شدن اين امر گسترش حق بيمه‌ها و محدوديت بخش خصوصي در سهم 25 درصدي است افزود: به استثناي بيمه درمان و شخص ثالث كه بيشتر ضريب نفوذ كشور را به خود اختصاص داده است ساير رشته‌هاي بيمه‌اي 10 و حداكثر 15 درصد توسعه پيدا نكردند در حالي كه سرزمين ايران با توجه به توانمندي‌هاي داخلي خود بايد ضريب پوششي بيشتري را شاهد باشد.
وي ضمن بيان اين مطلب كه دست‌اندركاران صنعت بيمه بايد بازار وسيعي را براي رشته‌هاي مختلف بيمه‌اي به وجود آورند گفت: اعمال مديريت ريسك در شركت‌ها و رعايت اصول رقابت در بازار و رعايت اخلاق حرفه‌گري در صنعت بيمه توسعه اين صنعت را در آينده به وجود خواهد آورد.
رئيس كل بيمه مركزي معتقد است به كارگيري دانش فني و حرفه‌اي به روز و گسترش فعاليت‌هاي بيمه‌گري مي‌تواند در بلند‌مدت صنعت بيمه را به اهداف از پيش تعيين شده خود برساند. البته بايد عدالت در خدمات بيمه‌اي محور قرار گيرد.
وي با اظهار تاسف از اينكه توزيع رشته‌هاي مختلف بيمه‌اي فقط در تهران و برخي از شهرهاي كشور محدود شده است، گفت: لازمه رسيدن به اهداف بلند گسترش فعاليت‌ها و ارايه خدمات مطلوب به سراسر كشور است.
رئيس كل بيمه مركزي با اشاره به اينكه صنعت بيمه بايد با تمام قوا و سازماندهي نيروهاي انساني خود فعاليت‌هاي بيمه‌اي خود را متمركز كند گفت: در اين چند سال با تغيير نگاهي كه در برنامه عملكرد خود به وجود آورده‌ايم و مديريت مناسب به دنبال تحقق برنامه‌هاي از پيش تعيين شده هستيم.
فرشباف در ادامه گفت: بيمه مركزي با تمام قوا و امكانات و به طور جدي پيگير اجرايي شدن هر يك از اهداف كلان خود در صنعت بيمه است.
به گفته وي، زمينه فعاليت در صنعت بيمه به كلي پيشرفت كرده و در حال تغييرات اساسي است به صورتي كه دست‌اندركاران صنعت بيمه بايد خود را براي مواجهه با پيامد‌هاي مثبتي كه انتظار مي‌رود كليه شركت‌هاي بيمه و مديران شعب سراسر كشور را تحت تاثير قرار دهد آماده كند.

** آزاد‌سازي تعرفه‌ها؛ كاهش قيمت‌ها

رئيس كل بيمه مركزي به آزاد‌سازي تعرفه‌ها اشاره كرد و اظهار داشت: با اجرا شدن اين برنامه صنعت بيمه 30 تا 40 درصد كاهش قيمت‌ها را در رشته‌هاي بيمه‌اي شاهد بوديم كه احتمال مي‌رود پورتفوي حق بيمه شركت‌هاي بيمه تا حدود مناسبي در آينده افزايش يابد.
وي در ادامه تصريح كرد: 29 درصد توليد حق بيمه‌ها در سال 89 نسبت به 88 نشان از آن دارد كه اقبال عمومي مردم نسبت به صنعت بيمه افزايش يافته و ضريب نفوذ اين صنعت هر روز در حال گسترش است كه البته به عقيده بنده اگر قيمت‌هاي مناسب به مردم عرضه شود اقبال عمومي بيشتر خواهد شد.
وي با اشاره به اينكه بيمه مركزي در برنامه تحول صنعت بيمه اصلاح آئين‌نامه 57 و اعطاي نمايندگي شركت‌هاي بيمه را صادر كرده است گفت: با توجه به تعاريفي كه از فعاليت‌هاي بيمه‌اي عنوان مي‌شود بيمه مركزي با گسترش مجوز فعاليت‌هاي شركت‌هاي بيمه‌اي خود از شروع برنامه كه 8 هزار و 500 نماينده فعاليت مي‌كردند تعداد آنها را به 2 هزار و 500 هزار رسانده است كه اين امر نشان از رشد حداقلي سه برابر اعطاي نمايندگي در صنعت بيمه است.
به گفته وي، افزايش اعطاي نمايندگي‌ها در سطح كشور نشان از تقاضاهاي زياد جامعه براي انجام فعاليت‌هاي بيمه‌اي است؛ البته شركت‌هاي بيمه‌اي بايد در راستاي دريافت مجوز فعاليت‌هاي خود را در چارچوب استاندارد‌ها انجام دهند.
رئيس كل بيمه مركزي معتقد است رفتار‌هاي نمايندگان با مردم بايد مناسب با عدالت باشد تا ترغيب مردم به سمت خريد رشته‌هاي بيمه‌اي افزايش يابد.
وي در ادامه گفت: تغيير رويكرد به بازاريابي و حضور در فعاليت‌هاي اقتصادي، پويايي صنعت بيمه را به دنبال دارد اما متاسفانه به دليل آنكه شركت‌هاي بيمه بيشتر فعاليت‌هاي خود را متمركز در بيمه شخص ثالث مي‌كند اين امر تا حدودي تحقق نشده است.
به گفته وي، در حالي بحث توسعه بازار در صنعت بيمه مطرح مي‌شود كه 85 درصد از اين بازار بكر بوده و تقاضايي از جانب شركت‌هاي بيمه وجود ندارد.

** توسعه بازار اولويت اصلي صنعت بيمه در كشور

وي با اشاره به اينكه نمايندگان و شعب سراسر كشور بايد در توسعه بازار بيمه‌اي اقدامات موثري را انجام دهند گفت: البته بيمه مركزي نيز براي تحقق اين امر اقدامات موثري را انجام خواهد داد.
وي در ادامه افزود: اجراي صحيح و متناسب با قانون خاص بيمه مركزي است به طوري كه فعاليت‌هاي نمايندگي شركت‌هاي بيمه بايد به طور يكسان و مطابق با قانون انجام شود.
فرشباف به آزاد‌سازي تعرفه‌ها حتي در بيمه شخص ثالث اشاره كرد و گفت: در بيمه شخص ثالث بيمه مركزي قيمت‌هاي حداقلي را ارايه كرده است كه اين امر به مفهوم آزاد‌سازي بيمه شخص ثالث است.
به گفته رئيس كل بيمه مركزي، رعايت مديريت ريسك و اصول مديريت بيمه‌ مركزي از جمله اصول اين نهاد بيمه‌اي به شمار مي‌آيد.
وي به توسعه بيمه عمر كه از جمله اهداف ديگر بيمه مركزي در اين سال است اشاره كرد و گفت: با وجود افزايش مناسب حق بيمه‌هاي عمر ولي تا به رقم 9 درصدي فاصله زيادي وجود دارد كه بيمه مركزي در صدد است با اصلاح آئين‌نامه اين رشته بيمه‌اي و تصويب آن در شوراي عالي بيمه اقدامات موثري را در توسعه آن انجام دهد.
وي ضمن تاكيد بر اينكه اين نهاد بيمه‌اي اصرار بر استقرار نظارت مالي، نظارت فني بر فعاليت‌هاي شركت‌ها و نمايندگي‌هاي كل سراسر كشور دارد گفت: برخورد سليقه‌اي عدم توازن در استان‌هاي كشور از جمله عواملي است كه مانع توسعه رشته‌هاي بيمه‌اي به خصوص بيمه‌هاي عمر در استانها مي‌شود.
وي در ادامه به واحد ارزيابان خسارت كه قرار است اوايل مهرماه به صورت مستقل فعاليت خود را آغاز كند گفت: اگر بخواهيم از ماهيت سنتي بيمه‌گري كشور خارج و به دنبال مدرن بودن گام برداريم بايد فعاليت‌هاي بيمه‌گري را سازمان دهيم چرا كه اين امر باعث كاهش هزينه‌هاي شركت‌هاي بيمه‌اي خواهد شد.
وي استقرار واحد ارزيابان مستقل خسارت را از جمله اقدامات قابل تقدير دانست و گفت: با آغاز فعاليت اين نهاد فعاليت‌هاي شركت‌هاي بيمه‌اي حرفه‌اي تر شده و مشكلات مردم تا حدودي كاهش خواهد يافت.
به گفته وي، لازمه توسعه صنعت بيمه نيازمند نهاد‌سازي جديد و حرفه‌اي عمل كردن است در اين راستا كار ارزيابان خسارت بسيار قابل ملاحظه خواهد بود.
 




تكليف جهاد اقتصادي؛ رجحان كار بر منافع حزبي

 

خبرگزاري فارس: جهاد اقتصادي امروز با جهاد ديروز يك‌تفاوت اساسي دارد كه امروز در شرايط امنيت و آسايش و آرامش قرار داريم و اين مي‌تواند يك ‌فرصت ايده‌آل باشد براي كار بيشتر و سازندگي در اقصي‌نقاط كشور.


 

از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 تاكنون دشمنان بويژه آمريكا همواره و با ابزار‌هاي گوناگون لحظه‌اي از تلاش عليه موفقيت و فراگير شدن اين نهضت اسلامي و ضداستكباري فروگذار نكرده‌اند؛ در برهه‌اي نمود اصلي اين تلاش در مبارزه نظامي بوده و در برهه‌اي مبارزه فرهنگي و سياسي غلبه داشته است اما آنچه امروز محور اصلي مبارزه دشمنان با انقلاب ملت ايران قرار گرفته، مبارزه و تحريم اقتصادي است. در شرايطي كه در سومين سال از دهه‌ پيشرفت و عدالت قرار داريم و از سوي ديگر با پيدايش موج اسلام خواهي و ظلم‌ستيزي كه در دنياي اسلام به ‌وجود آمده است، اين احساس ايجاد مي‌شود كه در ملت‌هاي منطقه هم پيشرفت و عدالت محقق خواهد شد. با وجود چنين شرايطي رهبر معظم انقلاب در پيام نوروزي خود در ابتداي سال جديد خورشيدي، اين سال را "سال جهاد اقتصادي " نامگذاري كردند و از تمام مسؤولان كشور در همه دستگاه‌ها و همچنين همه آحاد مردم خواستند در عرصه اقتصادي، جهادگونه و با فرهنگ مجاهدت وارد شوند. امروز رشد و پيشرفت خاص و شتابنده اقتصادي ايران به عنوان كشوري كه چشم بسياري از ملت‌هاي منطقه به وضعيت و شرايط آن دوخته شده؛ مساله مهمي در نگاه بين‌المللي است و بالندگي اقتصادي ايران اسلامي مي‌تواند در نگاه ملت‌هاي مسلمان منطقه به شكل‌گيري الگويي برآمده از اسلام در رفع معضلات اقتصادي منجر شود. در حقيقت جهاد اقتصادي در اينجا وسيله‌اي‌ است براي يك الگوسازي جهاني.
به هر حال جهاد اقتصادي براي آنچه منظر و نگره رهبر انقلاب در اين سال تحول است جهاد عملي با عزم و ابزار كامل، جوشش غرور ملي، اعتقاد راسخ به ارزش‌هاي معنوي كه در جهاد وجود دارد، رجحان كار و كوشش بر منافع و تعاملات فردي و گذشت از غرور و كبر ناشي از منيت‌هاي فكري و جناحي و مآلا به خدمت درآمدن بسياري از نيروهايي است كه ديروز در جبهه نظامي از مرز و بوم كشور دفاع مي‌كردند و امروز اين نبرد به ميدان‌هاي صنعتي و كشاورزي كه نياز وسيع به تغيير و تحول دارند بايد كشيده شود. در سال جهاد اقتصادي مديريتي حداقل در حد مديريت بحران است كه اگر اين اتفاق صورت نگيرد نتيجه و عملكرد دستگاه‌هاي اجرايي و عمومي كشور چيزي بيش از سال قبل نخواهد بود. خصوصيت حاكم بر نظام و مردم كه مبتني بر نگره اسلام است و هر حركتي با نيت و توجه مي‌تواند به منزله جهاد تلقي شود و مديريت ناب و خالص با درك و شعور دين مبين اسلام مي‌تواند فرآيندي قابل قبول در حركت جهادي سال‌جاري را مديريت كند و از كشور پهناور و غني ما مدينه فاضله‌اي را به وجود آورد كه خواست مردم و مطالبه و دغدغه جدي ولايت است.
قطعا رهنمود رهبر انقلاب در انتخاب اين نماد به حسب ضرورت اجراي كامل طرح تحول اقتصادي است تا اين طرح در ابتداي مسير خود، با توزيع مبلغي به عنوان يارانه يك‌ هدف غايي قرار نگيرد زيرا يارانه‌بگير الزاما بايد در مسير توليد ثروت قدم بردارد و از مصرف‌كننده صرف ثروت و منابع خارج شود و با توليد ثروت از حداقل‌هاي رفاه اجتماعي به سطح استانداردهاي بين‌المللي برسد، در اين صورت هم رشد اقتصادي كشور بهبود خواهد يافت و هم بهره‌وري افزايش يافته و به تبع آن بيكاري در كشور محدود و نرخ آن مقبول خواهد شد. هنوز يادمان نرفته جهاد سازندگي در حالي كه اتاق مناسب براي مديران خود نداشت بزرگ‌ترين فعاليت‌هاي اقتصادي را در بخش‌هاي كشاورزي، صنعت و خدمات صورت مي‌داد و گروه عظيمي نيز در خدمت بخش‌هاي مختلف دفاع مقدس تمهيدات لازم را براي دفاع فراهم مي‌كردند. جهاد اقتصادي امروز با جهاد ديروز يك‌تفاوت اساسي دارد كه امروز در شرايط امنيت و آسايش و آرامش قرار داريم و اين مي‌تواند يك ‌فرصت ايده‌آل باشد براي كار بيشتر و سازندگي در اقصي‌نقاط كشور.

نويسنده : مجتبي شجاعي

منبع : روزنامه وطن امروز 1390/03/28

 




موضوع "تحريم‌ها " در كميسيون ويژه جهاد اقتصادي مجلس بررسي مي‌شود

 

با حضور مسئولان مربوطه؛
موضوع "تحريم‌ها " در كميسيون ويژه جهاد اقتصادي مجلس بررسي مي‌شود

خبرگزاري فارس: كميسيون ويژه جهاد اقتصادي موضوع "تحريم‌ها " را با حضور مسئولان مربوطه بررسي مي‌كند.


 

به گزارش خبرنگار پارلماني خبرگزاري فارس، اعضاي كميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي روزهاي يكشنبه، دوشنبه و سه‌شنبه اين هفته جلسه دارند و در اين جلسات بررسي لايحه اعاده شده امور گمركي از شوراي نگهبان را ادامه مي‌دهند.

ادامه رسيدگي به طرح اعاده شده زكات از شوراي نگهبان، ادامه بررسي لايحه اصلاح قانون نظام امور صنفي و استماع گزارش رئيس كل بانك مركزي در خصوص افزايش نرخ ارز، سكه و كاهش سپرده‌ها نيز در دستور كار هفته جاري اين كميسيون قرار دارد.

كاروگروه پولي و مالي كميسيون اقتصادي هم فردا با تشكيل جلسه‌اي، رسيدگي به طرح اصلاح مواد 38 و 39 قانون ماليات بر ارزش افزوده را ادامه مي‌دهند.

كميسيون مشترك رسيدگي به طرح "نظارت مجلس بر امور نمايندگان " فردا (يكشنبه) جلسه‌اي براي بررسي طرح و پيشنهادات واصله تشكيل مي‌دهد.

كميسيون ويژه جهاد اقتصادي عصر روز دوشنبه براي بررسي موضوع "تحريم‌ها و سرفصل‌هاي ذكر شده " با حضور مسئولان مربوطه جلسه دارد.
 




نسبت اسلام با اقتصاد

 

پیوستگی اجزاء مختلف جامعه
کسانی که فکر می کنند مسائل زندگی از یکدیگر جداست و هر چیزی یک مرز و یک قلمروی خاص دارد و هر گوشه ای و قسمتی از زندگی بشر به یک شی ء بخصوص تعلق دارد، تعجب و احیانا انکار می کنند که کسی مسأله ای به نام "اقتصاد اسلامی" طرح کند، زیرا به عقیده اینها هر یک از اسلام و اقتصاد یک مسأله جداگانه است، اسلام به عنوان یک دین برای خودش، و اقتصاد به عنوان یک علم و یا یک فلسفه برای خودش، اسلام قلمروی دارد و اقتصاد قلمروی دیگر، همچنان که فرهنگ، سیاست، قضاوت و حتی اخلاق هر کدام قلمروی جداگانه از اسلام دارند.
بعضی پا فراتر نهاده و گفته اند زندگی به طور کلی یک مسأله است و دین مسأله دیگر، دین را نباید با مسائل زندگی مخلوط کرد.
این اشخاص اشتباه اولشان این است که مسائل زندگی را مجرد فرض می کنند، خیر، زندگی یک واحد و همه شؤونش توام با یکدیگر است، صلاح و فساد در هر یک از شؤون زندگی، در سایر شؤون مؤثر است. ممکن نیست اجتماعی مثلا فرهنگ یا سیاست، یا قضاوت یا اخلاق و تربیت و یا اقتصادش فاسد باشد اما دینش درست باشد و بالعکس.
اگر فرض کنیم دین تنها رفتن به مسجد و کلیسا و نماز خواندن و روزه گرفتن است، ممکن است کسی ادعا کند مسئله دین از سایر مسائل مجزاست، ولی این مطلب فرضا درباره مسیحیت صادق باشد درباره اسلام صادق نیست.

پیوندهای اسلام با اقتصاد
اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد: مستقیم و غیرمستقیم. پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد از آن جهت است که مستقیما یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت، مبادلات، مالیاتها، حجرها، ارث، هبات و صدقات، وقف، مجازاتهای مالی یا مجازاتهایی در زمینه ثروت و غیره دارد.
اسلام کتاب البیع ، کتاب الاجاره، کتاب الوکاله ، کتاب الرهن، کتاب الارث، کتاب الهبه، کتاب الوقف دارد.
و از طرف دیگر می دانیم اصل "«نؤمن ببعض و نکفر ببعض»؛ ما به برخی ایمان داریم و به بعضی نداریم." (نساء/150) همان طور که قرآن کریم می فرماید، مطرود است، علیهذا یا باید اسلام را دربست بپذیریم و یا باید دربست رد کنیم.
پیوند غیرمستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است. در این جهت برخی مذاهب دیگر نیز کم و بیش چنین می باشند. اسلام مردم را توصیه می کند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدی، خیانت، رشوه. همه اینها در زمینه ثروت است و یا قسمتی از قلمروی این مفاهیم ثروت است. تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود، حدود عدالت و امامت و عفت و احسان و همچنین حدود دزدی و خیانت و رشوه روشن نمی شود.


    کتاب نظری به نظام اقتصادی اسلام صفحه 13 تا 15
 




اقتصاد سالم از نظر اسلام

 

یکی از اصول اولیه اقتصاد سالم، حیات و قابلیت رشد و نمو ثروت است، همان طوری که از شرائط اولیه یک اجتماع سالم اقتصاد سالم است. اقتصاد سالم یعنی اقتصاد قائم به ذات و بی عیب و غیرقائم به غیر. جامعه باید بنیه اقتصادی سالمی داشته باشد، مبتلا به کم خونی اقتصادی نباشد و اگرنه، مانند یک مریض کم خون و یا مریضی که دستگاه قلب و جهاز دمویه اش خراب است همیشه مریض خواهد بود. گمان نمی رود هیچ عالم و بلکه هیچ عاقلی منکر لزوم و ضرورت اقتصاد سالم باشد. از نظر اسلام هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم غیرقابل تأمین است.
اسلام می خواهد که غیرمسلمان در مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامی میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به طرف غیرمسلمان دراز نباشد، و الا نیازمندی ملازم است با اسارت و بردگی، ولو آنکه اسم بردگی در کار نباشد. هر ملتی که از لحاظ اقتصاد دستش به طرف ملت دیگر دراز باشد اسیر و برده او است و اعتباری به تعارفهای دیپلماسی معمولی نیست. به قول نهرو: " ملتی مستقل است که جهش اقتصادی داشته باشد. "
علی علیه السلام می فرماید: «احتج الی من شئت تکن اسیره، استغن عمن شئت تکن نظیره، أحسن الی من شئت تکن امیره»؛ «محتاج هر که شوی اسیر او خواهی بود، بی نیاز از هر که گردی با او برابر خواهی شد، و هر که را مورد نیکی و احسان خود قرار دهی فرمانروای او خواهی شد». (غرر الحکم، چاپ دانشگاه تهران، ج 2، ص 584).

اگر ملتی کمک خواست و ملتی دیگر کمک داد، خواه ناخواه اولی برده و دومی آقاست. چقدر جهالت و حماقت است که آدمی ارزش سلامت بنیه اقتصادی را درنیابد و نفهمد اقتصاد مستقل یکی از شرائط حیات ملی است. این یک مطلب.
مطلب دیگر اینکه اسلام همواره روش وسط و معتدل را پیش می گیرد، و این جهت ناشی از جنبه همه جانبه بودن اسلام است. دو روش افراطی و تفریطی به چشم می خورد، یکی اساسا ارزش سلامت بنیه اقتصادی را درک نمی کند و طرفدار فقر است و خیال می کند همین طور که فقر برای فرد عیب نیست برای جامعه هم عیب نیست، اولا برای فرد هم به یک معنی عیب است و اگرهم برای فرد عیب نباشد برای اجتماع عیب است، و دیگری که به ارزش اقتصاد پی برده است دیگر همه چیز را فراموش می کند و معتقد است منبع درآمد، تمایلات بشر است و هر چیزی که تقاضایش وجود داشت و میل به خرید آن در مردم بود و پول درآور بود باید عرضه داشت، تقاضا علت تامه جواز عرضه است ولو اینکه عرضه مواد مهلک یا مضعف جامعه باشد.

جامعه ای بیماری باد بادک و اسباب بازی و لوازم تجملی تقاضا دارد، مانند مریضی که اشتهای چیزی دارد که برایش مضر است. جامعه ای بیماری اتومبیل دارد، مانند بیمار مستسقی یا طفل مبتلا به قی و اسهال تقاضای آب دارد و صاحب آب فقط به دلیل اینکه در مقابل این آب پول داده می شود مرتب آب می دهد و جیب خود را از پول پر می کند، بالاتر این که تقاضای کاذب به وجود می آورد، هروئین می سازد و راه در آمد هنگفت به وجود می آورد و مرتب هروئینی می سازد، به دلال می گوید: از هر ده نفر مبتلا به اندازه یک نفر متعلق به شخص خودت، از هر چه فروش کردی ده یک مال خودت، ولی اسلام مکاسب محرمه دارد، قبل از هر مسئله ای در مکاسب، مکاسب محرمه را عنوان می کند، فروختن بت و صلیب را حتی به غیرمسلمانان تحریم می کند، فروختن شراب و آلات قمار و وسائل گمراهی را مطلقا تحریم می کند، فروش کتب ضلال را تحریم می کند، بیع سلاح للاعداء را تحریم می کند، اسلام تدلیس ماشطه و مجسمه سازی، ساختن و فروختن ظرف طلا و نقره، شعر هجائی و مدحی، غش، لغو و لهو، قمار، قیادت، قیافه، کهانت، مدح من لایستحق المدح، نجش، اعانت ظالمین، ولایت از قبل جائر، هجاء مؤمن، اکتساب به واجبات، و ... را تحریم می کند. از همه اینها «آشکار می شود که» تز اسلام این است:

رابطه نیت کسب درآمد با مصالح عمومی
"منبع درآمد، تمایلات و خواسته های مردم نباید باشد، مصالح عمومی باید باشد"، به تعبیر فقهاء خرید و فروش چیزی جایز است که "منفعت محلله مقصوده" (سودی که حلال بوده و توسط خریدار و فروشنده قصد شده باشد) داشته باشد. این اقتصاد اقتصادی است واقع بینانه و مرتبط به اخلاق و تربیت بشر. پس در عین اینکه اسلام طرفدار ازدیاد ثروت است و ثروت را وسیله تأمین هدفهای عالی خود می داند، به همین دلیل که هدف، عالی تر از خود ثروت است، راه درآمد را تمایلات و تقاضا نمی داند، مصلحت را راه می داند، اما در اقتصاد جدید اینگونه محدودیتها وجود ندارد، خصوصا اقتصاد سرمایه داری، از صادراتشان می توان حقیقت را فهمید که از مملکتهای نیازمند مثل ایران چه می برند و چه تحویل می دهند.

نسبت نحوه فعالیت و مالکیت در اقتصاد اسلامی
مطلب سوم این است که همان طور که نباید از هر راهی به دنبال ثروت بود، نباید سیستم اقتصادی به شکلی باشد که رشد و نمو را متوقف و فلج کند و جلوگیری نماید. از جمله چیزهایی که مانع رشد است به عقیده ما تز " کار به قدر استعداد و مخارج به قدر احتیاج " است که لازمه اش اشتراک مردم در منافع یکدیگر است.
این چند عیب دارد: اولا برخلاف فطرت و طبیعت است. پیوستگی طبیعی افراد بشر به حد اجزاء یک پیکر نیست.
ثانیا این خود نوعی استثمار است.
ثالثا جلوی فعالیت و نشاط را می گیرد، بشر آنگاه نشاط کار پیدا می کند که بداند نتیجه کارش به خودش برمی گردد. چرا اداریها اهل سنبل اند؟ به قولی مرض اداره دارند؟ چون ایمان که ندارد و درآمدش و ترقیاتش هیچکدام با فعالیتش بستگی ندارد، برعکس درآمدش با انجام کارهای غیرمشروع از باند بازی و حقه بازی و رشوه مالی و احیانا العیاذ بالله رشوه ناموسی است.

خوشا به حال اجتماعی که سیستم اقتصادیش به شکلی باشد که راه درآمد منحصر باشد به فعالیت، و آثار فعالیت فرد هم مخصوص خودش باشد، بدا به حال اجتماعی که کار در آن اجتماع صرف نمی کند اما بورس بازی و کارهای غیر تولیدی و کارهای انحرافی در آن صرف بکند (این جهت مربوط است به فرهنگ و دادگستری و ایمان)، و بالاخره فعالیت مفید و سالم راه درآمد نباشد، و نیز بدا به حال اجتماعی که هر چند راه درآمد غیر شروع را بسته است اما راه درآمد مشروع را از نظر شخصی نیز بازنگذاشته و تز " کار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج " را پیش کشیده است. جل الاسلام که هم طرفدار مالکیت اختصاصی است و هم تربیت ایمانی دارد و راه درآمد غیرمشروع را بسته است.
ما هیچ احتیاجی نداریم به تزی که از آن سوی دیوار آهنین یا از ماوراء بحار برای ما بیاورند، تز اسلام کافی است. ما باید به طور قطع بدانیم که از راه مشروع صد پارچه ملک درست نمی شود. در حدیث است که: " ده هزار درهم از راه مشروع جمع نمی شود " (وسائل الشیعه "جلد 12، کتاب التجارة، باب 8 ص 21، به نقل از "تهذیب" ج 2 ص 100).
البته این نسبت به زندگی آن روز است، مقصود این است که همیشه درآمد مشروع حد معینی دارد و بالاتر از آن از راه مشروع به دست نمی آید، نه این که اگر به دست آمد باید از او گرفت، غلط ترین تزها تحدید مالکیت است، ما سر جوال را ول کرده ایم و اصل " من أین لک هذا "؛ («این مال» را از کجا کسب نموده ای) را فراموش کرده ایم و از راه تحدید و اشتراک می خواهیم وارد شویم. تز "من أین لک هذا" که تز عمر است از تز تحدید مالکیت یا اشتراک بسیار ارجمندتر است (رجوع شود به " عبقریة عمر " عقاد).

خلاصه مطلب اینکه: اسلام طرفدار تقویت بنیه اقتصادی است اما نه به عنوان اینکه اقتصاد خود هدف است، یا تنها هدف است، بلکه به عنوان اینکه هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم و نیروی مستقل اقتصادی میسر نیست، اما اسلام اقتصاد را یک رکن از ارکان حیات اجتماعی می داند، لهذا به خاطر اقتصاد به سایر ارکان ضربه و لطمه نمی زند. اسلام طرفدار این نظریه که سرچشمه درآمد، تقاضاها و تمایلات است نیست ، بلکه معتقد است باید تمایلات با مصالح عالی و همه جانبه بشریت تطبیق بکند، از اینرو فصل مهمی در اسلام هست به نام مکاسب محرمه.
در آمد مشروع از نظر اسلام یعنی در آمدی که از طرفی محصول فعالیت شخص باشد یا لااقل جنبه استثمار نداشته باشد، و از طرف دیگر از لحاظ مصرف ، قابلیت مصرف شدن، مشروع و مفید داشته باشد و به اصطلاح فقهاء جنس مورد معامله دارای "منفعت محلله مقصوده" باشد، به عبارت سوسیالیستها هدفها منافع اجتماع باشد نه پر کردن جیب شخص.

منبع :

کتاب نظری به نظام اقتصادی اسلام صفحه 18 تا 23


 



نظر اسلام در مورد اقتصاد

 


اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد:
مستقیم و غیرمستقیم. پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد از آن جهت است که مستقیما یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت، مبادلات، مالیاتها، حجرها، ارث، هبات و صدقات، وقف، مجازاتهای مالی یا مجازاتهایی در زمینه ثروت و غیره دارد. اسلام کتاب البیع، کتاب الاجاره، کتاب الوکاله، کتاب الرهن، کتاب الارث، کتاب الهبه، کتاب الوقف دارد. پیوند غیرمستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است.
اسلام مردم را توصیه می کند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدی، خیانت، رشوه. همه اینها در زمینه ثروت است و یا قسمتی از قلمروی این مفاهیم ثروت است. تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود، حدود عدالت و امامت و عفت و احسان و همچنین حدود دزدی و خیانت و رشوه روشن نمی شود.

نظر اسلام راجع به ثروت
در اسلام مال و ثروت هیچوقت تحقیر نشده است، نه تولیدش، نه مبادله اش، نه مصرف کردنش، بلکه همه اینها تأکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست بلکه دور افکندنش (اسراف، تبذیر، تضییع مال) حرام قطعی است.
اسلام با هدف قرار دادن ثروت، با این که انسان فدای ثروت شود مخالف است و سخت مبارزه کرده است، به عبارت دیگر پول پرستی را و اینکه انسان برده پول باشد، به عبارت دیگر اینکه انسان پول را به خاطر خود پول و برای ذخیره کردن و اندوختن بخواهد که: «الذین یکنزون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم»؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! بسیارى از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را به باطل مى خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمى دارند! و کسانى که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) مى سازند، و در راه خدا انفاق نمى کنند، به مجازات دردناکى بشارت ده! (توبه /34) که نام این حالت حرص و آز است، و یا پول را فقط برای پرکردن شکم و برای عیاشی وبیکاری و ولگردی بخواهد که نام آن شهوترانی است، اینها را محکوم کرده است.
در این حالت پول خواستن توام است با دنائت و پستی و محو شخصیت انسانی در پول و فقدان هرگونه شخصیت انسانی و شرافت معنوی.

نقطه مقابل، این است که انسان پول را به عنوان یک وسیله برای فعالیت و عمل و تسهیل و تولید بخواهد. در این صورت پول تابع آن هدف کلی است که انسان پول را برای آن هدف می خواهد. اسلام که پول پرستی را محکوم کرده است پول و ثروت را محکوم نکرده است، زیرا تولید ثروت: کشاورزی، دامداری، صنعت و غیره توصیه شده است، مبادله ثروت یعنی تجارت و داد و ستد توصیه شده است. مصرف رساندن از نظر شخصی در حدود احتیاجات فردی خالی از هر نوع تجمل و اسراف که مفسد انسان است توصیه شده است.
در اسلام تبذیر و اسراف و تضییع آن ممنوع است. در اسلام مقررات سخت قضائی و جزائی در مورد حیف و میل ها و سرقتها و خیانتها وضع شده است. و دفاع از مال در حکم جهاد و کشته در این راه شهید تلقی شده است: «المقتول دون اهله و ماله»... و برای مال انسان حقوقی قائل شده است. خود ثروت در کمال صراحت در قرآن کریم به عنوان " خیر " نامیده شده است: «کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین»؛ بر شما نوشته شده: «هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبى (مالى ) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقّى است بر پرهیزکاران!» (بقره/ 180).

اقتصاد سالم در نظر اسلام
یکی از اصول اولیه اقتصاد سالم، حیات و قابلیت رشد و نمو ثروت است، همان طوری که از شرائط اولیه یک اجتماع سالم اقتصاد سالم است. اقتصاد سالم یعنی اقتصاد قائم به ذات و بی عیب و غیرقائم به غیر جامعه باید بنیه اقتصادی سالمی داشته باشد، مبتلا به کم خونی اقتصادی نباشد و اگرنه، مانند یک مریض کم خون و یا مریضی که دستگاه قلب و جهاز دمویه اش خراب است همیشه مریض خواهد بود. از نظر اسلام هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم غیرقابل تأمین است.
اسلام می خواهد که غیرمسلمان در مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامی میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به طرف غیرمسلمان دراز نباشد، و الا نیازمندی ملازم است با اسارت و بردگی، اگرچه اسم بردگی در کار نباشد.
هر ملتی که از لحاظ اقتصاد دستش به طرف ملت دیگر دراز باشد اسیر و برده او است و اعتباری به تعارفهای دیپلماسی معمولی نیست. علی علیه السلام می فرماید: «احتج الی من شئت تکن اسیره، استغن عمن شئت تکن نظیره، أحسن الی من شئت تکن امیره»؛ محتاج هر که شوی اسیر او خواهی بود، بی نیاز از هر که گردی با او برابر خواهی شد، و هر که را مورد نیکی و احسان خود قرار دهی فرمانروای او خواهی شد (غرر الحکم، ج 2، ص 584). اسلام همواره روش وسط و معتدل را پیش می گیرد، و این جهت ناشی از جنبه همه جانبه بودن اسلام است. دو روش افراطی و تفریطی طرفدار فقر است و دیگری که همه چیز را فراموش می کند و معتقد است منبع درآمد، تمایلات بشر است و هر چیزی که تقاضایش وجود داشت و میل به خرید آن در مردم بود و پول درآور بود باید عرضه داشت، تقاضا علت تامه جواز عرضه است هرچند عرضه مواد مهلک یا مضعف جامعه باشد این دو روش افراطی و تفریطی را اسلام نفی می کند.

اسلام مکاسب محرمه دارد، قبل از هر مسئله ای در مکاسب، مکاسب محرمه را عنوان می کند، فروختن بت و صلیب را حتی به غیرمسلمانان تحریم می کند، فروختن شراب و آلات قمار و وسائل گمراهی را مطلقا تحریم می کند، فروش کتب ضلال (کتابهای گمراه کننده) را تحریم می کند، بیع سلاح للاعداء (فروختن اسلحه به دشمنان دین و مسلمانان) را تحریم می کند، اسلام تدلیس ماشطه (آراستن زن به گونه ای که عیبش آشکار نشود و ازدواج همراه با فریفتن مرد باشد) و مجسمه سازی، ساختن و فروختن ظرف طلا و نقره، شعر هجائی و مدحی، غش، لغو و لهو، قمار، قیادت، قیافه، کهانت، مدح من لایستحق المدح، بخش (قیمت کاذب روی اجناس گذاشتن و یا با تبلیغات مشتری ها را فراری دادن)، اعانت ظالمین، ولایت از قبل جائر، هجاء مؤمن، اکتساب به واجبات، و... را تحریم می کند.
از همه اینها آشکار می شود که تز اسلام این است: منبع درآمد، تمایلات و خواسته های مردم نباید باشد، مصالح عمومی باید باشد "، به تعبیر فقهاء خرید و فروش چیزی جایز است که منفعت محلله مقصوده داشته باشد. این اقتصاد اقتصادی است

:: بازدید از این مطلب : 450

|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 30 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

روحانی فداکار ادعای ناجا را تکذیب کرد

 

 

بعد از شدت ضربه های وارد شده به من، مردم وارد صحنه شدند، لباس روحانیت را از تنم در آوردند. لباس خونینی که آن شب بر تن من بوده هنوز موجود است و خون هایش پاک نشده است.

 حجت الاسلام و المسلمین فروزش ضمن تاکید بر محارب بودن ضاربین اظهار کرد: با توجه به عمق فاجعه رخ داده متاسفانه عده ای در صدد هستند این حادثه را بخاطر جریان مثبتی که می تواند برای جامعه به همراه داشته باشد شخصی قلم داد کنند.

وی افزود: متاسفانه از سوی نیروی انتظامی مطرح شده است هنگام درگیری با ضاربین لباس روحانیت بر تن نداشتم و این خبر را بنده به طور کامل تکذیب می کنم.

حجت الاسلام فروزش اظهار کرد: البته ما پیگیری های لازم را با نیروی انتظامی انجام دادیم که این خبر را منعکس نکنند ولی با کمال تاسف این اتفاق رخ نداده و حتی برخی از مسئولین نیروی انتظامی هم چنان در گفت و گوهایشان با مطبوعات مجددا اظهار کرده اند که این روحانی در هنگام ضربه خوردن ملبس نبوده است.

وی در ادامه توضیح داد: بعد از شدت ضربه های وارد شده به من، مردم وارد صحنه شدند، لباس روحانیت را از تنم در آوردند. لباس خونینی که آن شب بر تن من بوده هنوز موجود است و خون هایش پاک نشده است.

فروزش که از نویسندگان کتاب نیر اعظم بحساب می آید در ادامه افزود: عده ای می خواهند این اتفاق را شخصی معرفی کنند تا جلوی این جریان مثبت به وجود آمده را بگیرند که فریضه امر به معروف و نهی از منکر کماکان احیاء نشود.

وی در ادامه افزود: تا کنون حدود ۱۷۰۰نفر برای ملاقات بنده از اقشار مختلف مردم و مسئولین در بیمارستان حضور یافتند که از تمامی آنها کمال تشکر را به جای می آورم.

فروزش در پاسخ به اینکه آیا آن خانمی که جانش را نجات دادید هم بین این ملاقات کنندگان بود پاسخ داد: اصلا برایم مهم نیست که این خانم برای ملاقات آمده باشد یا خیر من انتظاری از این خانم ندارم چرا که آن اقدام را وظیفه خودم می دانستم و برای رضایت الهی آن اقدام را انجام دادم.

گفتنی است بعد از مصاحبه حجت الاسلام و المسلمین فروزش با خبرنگار جهان دو تن از خبرنگاران جریان انحرافی برای تهیه گزارش و مصاحبه از آقای فروزش وارد اطاق وی می شوند که با مخالفت او مواجه می شوند.

این دو خبرنگار که علت امنتاع وی را نمی دانستند اصرار فراوانی داشتند که در نهایت یکی از نزدیکان این طلبه به طور صریح به آن دو خبرنگار اعلام می کند که علت امنتاع حجت الاسلام فروزش از مصاحبه با شما این است که سیاست گذاری هفته نامه شما را انحرافی می داند.

بعد از موضع گیریهای مراجع عظام در مورد پیگیری قضایی این حادثه حضرات آیات: مقتدایی،حسینی بوشهری، سعیدی، نمازی، ممدوحی، کریمی جهرمی، و حجج الاسلام مهدی طایب، ماندگاری، شجونی و آقای دکتر زاکانی و توکلی و جلیلی به همراه آقای حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد در آخرین روز بستری این روحانی در بیمارستان با وی گفت وگویی به صورت تلفنی و حضوری به عمل آوردند.
حجت الاسلام فروزش در گفت و گو با تمامی این اشخاص تاکید داشت این اتفاق نباید فقط به اسم یک طلبه جوان تمام شود بلکه باید جریانی به وجود آورد تا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه زنده شود.


 
0

فارسی 1 این بار کودکان زیر ده سال را هدف گرفت

 

 

مهمترین هدف شبکه ماهواره ای فارسی 1تبدیل زندگی خانوادگی در ایران به مجموعه ای لجام گسیخته وبی قید و بند است

 

//

به گزارش  کلمه  شبکه ماهواه ای فارسی 1 برای از هم گسیختن کانون خانواده در ایران وتغییر آن از ساختار سنتی ودینی به مجموعه ای لجام گسیخته وبی قید و بند به ترویج بی شرمانه روابط نا مشروع زنان ومردان متاهل وآزادی های بی حساب وکتاب جوانان وبار داری بدون ازدواج آنها پرداخته است .
همچنین این شبکه کار را به جایی رسانده است که تبلیغات بسیاری را برای عادی سازی روابط نا متعارف ونا مشروع بین کودکان زیر ده سال انجام می دهد.
گفتنی است مهمترین علت این هجمه تبلیغاتی به بنیانهای خانواده به دلیل مقاوت جامعه سنتی ودینی ایرانی در مقابل بمباران تبلیغاتی ضد فرهنگی رسانه های غربی است ودشمن نا کزیر است برای رسیدن به اهداف خود مبنی بر به تباهی کشیدن فرهنگ ومذهب جامعه ایرانی این سد محکم خانواده را از طریق پخش سریالهای جذاب از هم بگسلاند.


 
0

رصد رسانه های ضد انقلاب/ماموریتی برای سارا،انتقاد رادیو زمانه از اصلاح طلبان،جستجوی نشاط سیاسی برای

 

دراین نوشته سعی خواهد شد با رصد محورهای مورد تاکید جریان فتنه ،امید و سردرگمی و برنامه ریزی آنان را از خلال خبر ها مورد توجه قرار دهیم.

نگاهي گذرا به محورهاي رسانه ای جریان فتنه در روزهای اخیر نشان از برنامه ریزی آنان برای بهره برداری سیاسی از مسائل ایران در جهت دامن زدن به اختلافات دارند که اهم محورهای آنان عبارت است از:

 

resaneh-10

مهمترین محورهای رسانه ای جریانات ضد انقلاب در هفته گذشته :

-         تلاش برای ارائه تصویری غیر واقعی از حقیقتهای اصیل انقلاب

-         بزرگنمایی ماجرای درگذشت هاله سحابی با هدف بدنام کردن نظام جمهوری اسلامی ایران

-         موج سواری رسانه ای در آستانه 22 خرداد و دعوت به برگزاری تجمعات غیر قانونی

-         تلاش برای نا کارآمد نشان دادن مجموعه حاکمیت در حوزه های اقتصادی و فرهنگی

 

ماموریتی برای سارا

پس از آزادی سار شرود که با وثیقه 500 هزار دلاری در سال 2010 از ایران خارج شد ماموریت جدیدی برای وی از سوی دستگاههای جاسوسی غرب طرح ریزی شده است.

وی اخیرا در گفتگو با بی بی سی از آزار و اذیت دو تبعه آمریکایی بازداشتی در ایران سخن گفته بود تا بهانه ای باشد برای صدور بیانیه  ضد ایرانی بستگان جاش فتال و شین باوئر دو تبعه بازداشت شده آمریکا در ایران .

اما نکته حائز اهمیت در اظهارات شرود اعترافی است که رادیو فردا به تاخیر دو ساله این اظهارات کرده « این نخستین بار است که سارا شورد از زمان آزادی از اوین در سپتامبر سال گذشته، ۲۰۱۰، به این روشنی و آشکارا به آزار و اذیت آمریکایی‌های زندانی در اوین اشاره کرده است.» و گمانه ها را پیرامون ساختگی بودن این اظهارات و طرح آنها در تحت فشار دستگاههای جاسوسی غرب  را تقویت کرده است . چراکه پس از گذشت قریب به دو سال از آزادی شرود طرح این گونه ادعاها  نمی تواند از پشتوانه منطقی قوی دال بر صحت آنها برخوردار باشد و بیشتر به توطئه برای هجمه رسانه های غربی به جمهوری اسلامی ایران حکایت دارد .

 

انتقاد رادیو زمانه از اصلاح طلبان

پس از انتشار اظهارات سید محمد خاتمی در هفته های گذشته پیرامون انتخابات مجلس نهم ، رادیو زمانه ارگان رسانه ای دستگاههای جاسوسی غرب درمطلبی به انتقاد از اصلاح طلبان پرداخته و مدعی شده « در مقابل برخی از اصلاح‌طلبان به تاکتیک چانه‌زنی از بالا روی آوردند؛ به طوری که پیام چندروز پیش محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران فارغ از هرگونه تفسیر بدبینانه‌ای حاوی تلاش برای چانه‌زنی از بالا بود»و در ادامه خاطرنشان کرده « چنین تاکید مشخصی بر «چانه‌زنی از بالا» از جانب اصلاح‌طلبان ..... به معنای به فراموشی سپردن حوزه عمومی و قاعده هرم اجتماعی است.».
رادیو زمانه با عجولانه توصیف کردن مواضع اصلاح طلبان در آستانه انتخابات مجلس نهم مدعی شده« چنین تلاشی به‌ویژه از جانب مخالفان، عجولانه و نافرجام به‌نظر می‌رسد، زیرا هنوز حوزه عمومی پتانسیل بالایی برای ارائه و نمایش قدرت دارد.»

 

جستجوی نشاط سیاسی در هیاهوی اغتشاش و نا آرامی

حزب منحله مشارکت با صدور فراخوانی برای برهم زدن نظم و امنیت عمومی مدعی شده برگزاری تجمعات اعتراضی «نشاط سیاسی» را به کشور باز میگرداند. البته ما نیز همچون شما نمی دانیم تا چه میزان تعریف نشاط سیاسی با خواسته اغتشاش گران می تواند هم راستا باشد اما آنچه که از اعتراضات غیر قانونی سال گذشته نصیب کشور شد نشاط اراذل و اوباشی بودکه شکستن و تخریب اماکن عمومی ، انتقام خود را از انتخاب و تصمیم مردم می گرفتند تا سرخوردگی ناشی از شکست را اینچنین مداوا کنند.

 

اینکه اون نیست ؟

پخش مستند الماسی برای فریب با واکنشهای متفاوتی در داخل و خارج از کشور مواجه شد اما در این میان واکنش علیرضا نوری زاده عامل سرویس جاسوسی انگلیس بیش از دیگران قابل تامل است . وی که از متهمان اصلی گاف سرویس های جاسوسی غرب در ماجرای محمد رضا مدحی بشمار می رود طی گفتگویی با رادیو زمانه ضمن قبول مسئولیت معرفی مدحی به جریانات اپوزیسیون ادعا کرد مدحی آن مدحی همیشگی نبوده است « من در فیلمی که نشان داده شد احساس می‌کردم آقای مدحی خودش نبود. برای این که من آقای مدحی را از نزدیک دیده‌ام. ....وی می‌بایست آمپول کورتون به خودش می‌زد. یا روزی ۹۰ قرص می‌خورد و این چیزها پنهانی نیست. »

این در حالیست که برنامه ریزی دقیق دستگاه امنیتی کشور چنان شیرازه فکری ضد انقلاب خارج نشین را به هم ریخته که تحلیل های آنان از ماجرای مدحی مملو از تناقضات ساختاری است . نوری زاده در حالی این سخنان را مطرح می کند که چندی پیش مدعی شده بود« آقای مدحی آمده بیرون و بعد به خاطر تهدیدهایی که شده به ایران رفته است- او بارها گفت که همسر اول، مادر و دخترش چندین نوبت مورد تهدید قرار گرفتند»

 

تغییر نام مکانهای معروف تهران در نیویورک

شیرین عبادی که پرونده سیاه وی در دشمنی با ملت ایران بر همگان مشهود و مبرهن است در تازه ترین افاضه ی خود برای مکانهای معروف شهر تهران اسم انتخاب کرده است . وی پیشنهاد کرده پارک لاله به پارک هاله تغییر نام پیدا کند.

ما نیز به وی و همفکرانش که احتمالا تا چند روز دیگر نام هایی برای سایر اماکن معروف تهران از جمله برج میلاد ،که تغییر پیدا می کند به برج شیرین ، برج آزادی تغییر پیدا می کند به برج نسرین و... انتخاب می کنند پیشنهاد می کنیم در صورت به اتمام رسیدن اماکن مشهور شهر تهران خود را از سایر نقاط کشور محروم نکرده واسامی جایگزینی را برای تخت جمشید ، پل خواجو و حافظیه شیراز و.... انتخاب بفرمایند.



 
0

بی‌بصیرتی خواص در دوران فتنه با نقد جریان انحرافی جبران نمی‌شود

 

عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجه مجلس شورای اسلامی گفت: خواص بی بصیرتی که ‏در دوره فتنه سکوت کردند، نمی توانند کم کاری خود را با ‏موضع گیری در قبال جریان انحرافی جبران کنند.‏

 

محمد کرمی راد در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص سخنان اخیر آیت الله ‏هاشمی رفسنجانی در باره جریان انحرافی و ابراز نگرانیهای وی در این خصوص تصریح ‏کرد: با اینکه رهبرانقلاب بارها تاکید داشتند که خواص در زمان لازم موضع گیری ‏مناسب داشته باشند، مشاهده کردیم آقای هاشمی در زمانیکه طرفداران آقای موسوی ‏و کروبی شعارهای ساختار شکنانه علیه ولایت فقیه و نه غربی ونه شرقی سر ‏می دادند، سکوت کرده وموضع شفافی در مقابل این گروه نگرفت.‏

کرمی ضمن بیان اینکه با مطرح شدن جریان انحرافی هیچ گاه جریان فتنه، خیانت‌ها ‏وجنایاتشان ازیاد مردم نخواهد رفت، افزود: باید در خصوص این دو جریان ‏روشنگری‌های لازم صورت پذیرد تا مردم بصیرت کافی را کسب کنند.‏

وی خاطر نشان کرد: خواصی که در دوره فتنه نمره قبولی کسب نکردند، نمی توانند ‏امروزجریان انحرافی را پتک کرده و برسر این دولتی که خدمات آن بیش از سایر ‏دولت‌ها است بکوبند.‏

نماینده کرمانشاه در مجلس با اشاره به خطبه نماز جمعه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال88 گفت: ایشان هنوز بر ‏مواضع خود در آخرین نمازجمعه تاکید داشته و تا به امروز موضع گیری شفافی ‏رادرخصوص جریان فتنه نداشته است.‏

این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: خواص بی بصیرتی که دردوره فتنه که اصل ‏نظام وآرمان های امام توسط گروهی ساختار شکن درخطر بود سکوت کردند ‏و موضع خود را صریحا اعلام نکردند، نمی توانند کم کاری خود را با موضع گیری ‏در قبال جریان انحرافی جبران کنند.‏


 
0

پیغام ضد انقلاب برای خاتمی و پاسخ منفعت طلبانه وی

 

 

اپوزیسیون خارج از کشور از مدتها قبل در تماسهایی با بعضی چهره های اپوزیسیون داخلی، خواستار حمایت از برنامه های ضد انقلاب  برای اغتشاش گری در سالگرد کودتای شکست خورده سبزها در 22 خرداد شده اند.

 

khatami-7ا

شنیده ها حاکی از آن است که اپوزیسیون خارج از کشور از مدتها قبل در تماسهایی با بعضی چهره های اپوزیسیون داخلی، خواستار حمایت از برنامه های ضد انقلاب  برای اغتشاش گری در سالگرد کودتای شکست خورده سبزها در 22 خرداد شده اند .

به گزارش خبرنگار ندای انقلاب یکی از سران فتنه که به شدت  بدنبال ترمیم چهره خود  و نزدیکی دوباره به نظام است  در پاسخ به پیغام اپوزیسیون ضمن رد هرگونه حمایت علنی گفت: "صلاح نمیدانیم واین یک ریسک است ونباید موجهین را با چند حرکتی که از قبل هم می توان نسبت به آن پیش بینی داشت بخطر انداخت"

لازم به ذکر است همین آقایان در خفا حمایت خود را بارها از فتنه گران اعلام نموده و از اپوزیسیون خواسته اند توجه وتمرکزشان را به برنامه های بلند مدت معطوف کنند واز تحرکات مقطعی وبخصوص در وضعیت فعلی بپرهیزند.سخنان روزهای اخیر خاتمی که خواهان آزادی محکومین حوادث پس از انتخابات شده بود نیز در همین راستا ارزیابی می شود.

برخی تحلیل گران معتقدند در ورای این اظهارات به نوعی  به مسئله جریان انحرافی و نقش آلترناتیوی جریان فتنه  اشاره شده است.


 
0

حضور باشكوه مردم در انتخابات 22 خرداد مرهون نعمت ولايت است

 

عضو جامعه روحانيت مبارز گفت: نبايد فراموش كرد كه حضور باعظمت مردم مرهون نعمت ولايت است، توصيه و رهنمودهاي مقام معظم رهبري، مديريت و هدايت ايشان موجب شد تا فتنه پس از انتخابات كمترين اثر سوء را داشته باشد.

 

حجت‌الاسلام حسين ابراهيمي، نماينده مردم بيرجند در مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس 22 خردادماه 1388 را "يوم‌الله " و يك حماسه بزرگ عنوان كرد و اظهارداشت: تبلور مردم‌سالاري ديني در 22 خرداد عينيت يافته و حضور باشكوه مردم آثار و بركات خوبي را به همراه داشت.

وي با تأكيد بر اينكه فتنه‌گران و افراد وابسته به تعبير مقام معظم رهبري شيريني حماسه 22 خرداد را بر مردم تلخ كردند، افزود: نبايد فراموش كرد كه هم حضور باعظمت مردم مرهون نعمت ولايت است و هم توصيه و رهنمودهاي مقام معظم رهبري، مديريت و هدايت ايشان موجب شد تا فتنه پس از انتخابات كمترين اثر سوء را داشته باشد.

عضو جامعه روحانيت مبارز بر همين اساس به فرمايش مقام معظم رهبري در ديدار اخير ايشان با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي مبني بر اينكه فتنه‌گران يك شكاف و چالش عميق را در جامعه ايجاد كردند كه اگر اينگونه نمي‌شد 22 خرداد نقطه عطفي در تاريخ انقلاب اسلامي، استحكام و مشروعيت نظام و به رخ كشيدن مردم در صحنه استفاده‌هاي خوبي مي‌شد، اشاره كرد.

وي با بيان اينكه 22 خرداد در عين حال كه با مشكلاتي همراه بود اما حماسه‌اي فراموش‌نشدني است، گفت: منتخب نيز در آن مرحله قطعاً اين را اذعان دارند كه نعمت ولايت بود كه مردم را به صحنه آورد و اينكه چه كسي را انتخاب مي‌كنند از اين رو بايد شكرگزار و قدردان نعمت ولايت بود و ناسپاسي‌ها نبايد موجب شود كه خداوند بر ما خشم گيرد.

90

انتخابات آينده مجلس ايران، انتخابات پر شوري خواهد بود

 

کارشناس شبکه بي بي سي: «انتخابات آينده مجلس ايران، انتخابات پر شوري خواهد بود و اختلافي که در بين دولت مردان ايران به وجود آمده است بر شور و هيجان اين انتخابات خواهد افزود.»

 

با نزديک شدن به زمان انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي مسعود بهنود، کارشناس شبکه بي بي سي با حضور در يکي از برنامه هاي اين شبکه گفت: «انتخابات آينده مجلس ايران، انتخابات پر شوري خواهد بود و اختلافي که در بين دولت مردان ايران به وجود آمده است بر شور و هيجان اين انتخابات خواهد افزود.»

وي در ادامه با اذعان به جايگاه والاي مقام معظم رهبري افزود: «البته من اعتقاد دارم که اين اختلاف ايجاد شده، تقابل ميان رئيس جمهور و آقاي خامنه اي نيست چراکه من هم از نظر قانون اساسي و هم از نظر عملکرد، رهبر ايران را بزرگتر از آن مي بينم که با يکي از اجزا درگيري پيدا کند.»
بهنود در ادامه با بيان چگونگي کانديداتوري احمدي نژاد در دوره اول انتخابات رياست جمهوري وي يادآور شد: «اين يک خيال باطل است که تصور کنيم احمدي نژاد با جادو و جمبل رئيس جمهور شد و يا مهره اي بود که آقاي خامنه اي او را وارد سياست کرد بلکه وي بر اساس يک بررسي و نظر سنجي علمي و دقيق مبتني بر 250 هزار پرسشنامه حساب شده در بين اصولگرايان کانديد شد و بر سر کار آمد.»


 
 

 

حالا در اين ميان حرف‌هاي آن يكي برادر، يعني آقاي محمدرضا خاتمي از اين هم جالب تر است. محمدرضا در مصاحبه‌اي كه به دفاع از عملكرد مجلس ششم پرداخته است اندر مظلوميت‌هاي اين مجلس چنين مي‌گويد: یکی از مظلومیت‌های مجلس ششم و دولت اصلاحات آن بود که...

 

يكي از خصوصيات بارز اصلاح‌طلبان كه در حقيقت به پيروي از اسلاف خود يعني روشنفكران غرب‌زده همواره در جامعه گسترانيده‌اند اين است كه علي‌رغم ماهيت انحصارطلبانه و تماميت‌خواهي كه دارند هميشه خود را مظلوم و در اقليت نشان داده‌اند. اصلاح‌طلبان از سويي به مدد جريان رسانه‌اي و دستگاه پروپاگانداي وسيعي كه در اختيار داشتند حتي اجازه‌ي نفس كشيدن به رقيب را نداده و از سويي ديگر با ايجاد مظلوم‌نمايي سعي در همراه كردن توده‌ها با خود داشتند.

از همين دست است حكايت برادران خاتمي. در اين يكي دو ماهه‌ي اخير آقاي سيد محمد خاتمي كه بعد از ماجراي منزوي شدن موسوي و كروبي سعي دارد از آب گل‌آلود ماهي بگيرد و در نبود آن دو، خود را به عنوان ليدر جريان اصلاحات نشان دهد تا به حال چندين بار با ژست قانون‌گرايي و اخلاق‌محوري و پز انقلاب‌دوستي به مسئولين كشور گوشزد كرده كه بياييد همه به قانون بر گرديم و محورمان آرمان‌هاي انقلاب و راه امام باشد.

آقاي خاتمي انگار فراموش كرده كه هم‌او بود كه در جريان فتنه‌ي 88 همواره به عنوان يكي از رهبران فتنه‌ي سبز عليه همين نظام دست به اعمال براندازانه زد و تا آنجا پيش رفت كه طبق شواهد دست دوستي با دشمنان قسم خورده‌ي اين انقلاب داد.

آقاي خاتمي چطور از قانون و اخلاق دم مي‌زند در حالي‌كه او و جريان وابسته به او بود كه بعد از انتخابات از رأي قانون تمكين نكرده و آن را زير پا گذاشتند و با ايجاد آشوب‌هاي چندين ماهه، قانون و مردم و اخلاق را به سخره گرفتند!

آقاي خاتمي چگونه از اخلاق دم مي‌زند در حالي كه همين هواداران او بودند كه در روز عاشوراي 88 چنان فجايعي را به بار آوردند كه در تاريخ انقلاب اسلامي نادر است؟

حالا در اين ميان حرف‌هاي آن يكي برادر، يعني آقاي محمدرضا خاتمي از اين هم جالب تر است. محمدرضا در مصاحبه‌اي كه به دفاع از عملكرد مجلس ششم پرداخته است اندر مظلوميت‌هاي اين مجلس چنين مي‌گويد:

«یکی از مظلومیت‌های مجلس ششم و دولت اصلاحات آن بود که رسانه‌های عمومی در دست مخالفان آنان بود. این رسانه‌ها روز را شب و شب را روز جلوه می‌دادند و در مقابل کاری از دست ما برنمی‌آمد.»

اين حرف‌ها در حالي است كه هر ايراني كه آن روزها را به خاطر دارد به خوبي مي‌داند جريان رسانه‌اي اصلاح‌طلبان به بركت رانت‌هايي كه وزير ارشاد دولت اصلاحات يعني مهاجراني و مسجد جامعي به آنها مي‌داد داراي شبكه‌ي گسترده‌ا‌ي موسوم به روزنامه‌هاي زنجيره‌اي شدند كه حتي جرأت نفس كشيدن به منتقدين را هم نمي‌دادند. مردم ايران خيلي خوب به خاطر دارند كه اين شبكه‌ي گسترده‌ي زنجيره‌اي چگونه با نامردي تمام به جنگ با مردان خدايي چون علامه مصباح رفتند. و يا كافي بود روزي از روزها يكي از روزنامه‌هاي كيهان يا رسالت، نقدي بر آنها داشته باشد، آن چنان با قدرت تمام بر او مي‌تاختند كه هيچ انساني با دشمن خود چنان كاري نمي‌كرد.

آقاي محمد رضا خاتمي در بخش ديگري از اين مصاحبه مي‌گويد:

«اگر روند تعریف نظام در شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی باشد، مجلس ششم چهره تابناکی از نظام نشان داد. به لحاظ تامین منافع کشور، هیچ‌کس به اندازه مجلس ششم و دولت اصلاحات به کشور خدمت نکرد. اصلاح‌طلبان توانستند آمریکا را منزوی و اتحادیه اروپا را از آمریکا جدا کنند... این مجلس توانست اسلام رحمانی و مروت و اخلاق را ترویج کند. هیچ مجلسی به اندازه مجلس ششم از جان و مال مردم حمایت نکرد. مجلس ششم در طول تاریخ پارلمان ایران اگر نخواهیم بگوییم بی‌نظیر، باید تاکید کنیم کم‌نظیر بوده است.»

جناب آقاي خاتمي درست مي‌گويد، مجلس ششم واقعا بي نظير بوده است. البته از حيث خيانت‌ها و وطن‌‌فروشي‌هايي كه كرد! همين مجلس بود كه افراد آن اطلاعات هسته‌اي ايران را در ازاي گرفتن رشوه به غربي‌ها فروختند. همين مجلس بود كه با طرح تحصن خود مي‌خواستند بار ديگر «جام زهر» را مانند اسلاف خود به رهبر جامعه تحميل كنند. همين مجلس بود كه در پروژه‌ي فتنه‌ي 88 بسياري از افراد آن دست داشتند. همين مجلس بود كه افراد آن بعد از فتنه‌ي 88 كه ماهيت ضد انقلابي‌شان كاملا مشخص شد پا به فرار گذاشته و از كشور گريختند و حالا در خارج از كشور مشغول فعاليت عليه انقلاب هستند.

بنابراين به نظر مي‌رسد جمله‌ي آقاي خاتمي را بايد اين‌طور تكميل كرد: «هیچ‌کس به اندازه مجلس ششم و دولت اصلاحات به کشور خيانت نکرد.»

امثال برادران خاتمي حق ندارند دم از قانون و انقلاب و اخلاق بزنند. چرا كه كارنامه‌ي فعاليت آنان نشان داده كه بزرگ‌ترين ناقضان قانون و اخلاق، همين‌ها بوده‌اند. بيشترين حملات به آرمان‌هاي انقلاب و راه امام از سوي طيف وابسته به ايشان بوده است.

البته خدا را شكر كه ملت بزرگ ايران باهوش است و به خوبي پي به ماهيت اين افراد برده و به همين دليل است كه وقعي به سخنان هر چند شيك و پيك آنان نمي‌نهد.


 
 
alt

نهضت سبزنبوی به نقل ازفارس، حجت‌الاسلام حميد رسايي نماينده تهران و سخنگوي فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس كه اين روزها علاوه بر وكالت مردم، مديريت هفته‌نامه "9 دي " را بر عهده دارد، معتقد است كه در انتخابات آينده چهار طيف فتنه، خواص مردود، جريان انحرافي و اصولگرايان حقيقي حضور خواهند داشت و در نهايت اصولگرايان حقيقي كه با بصيرت بي‌نظير در خط ولايت قدم برمي‌دارند، پيروز اين كارزار خواهند شد.

وي كه بر اين باور است كه احمدي‌نژاد در سال 84 صف‌بندي جناح‌هاي سياسي را از چپ و راست بيرون آورد، بيشترين انتقاد به رئيس جمهور را از ناحيه عدم شناخت وي از دين و اعتقاد ناشي از اعتماد او به اسفنديار رحيم‌مشايي مي داند و با آنكه مي گويد "دولت دهم با وجود برخي اشكالات هنوز در راستاي خط تبيين شده توسط رهبري حركت مي كند و رهبر انقلاب، با وجود برخي كجي ها همچنان اين دولت را در مسير خدمت‌رساني مي دانند "، در عين حال جريان انحرافي نفوذي در دولت را داراي توافقات نانوشته با خواص مردود و اصلاح‌طلبان براي ايجاد انحراف در خط اصيل انقلاب مي داند و با آن به شدت مخالفت مي كند.

* جامع‌ترين تعريف از اصولگرايي همان است كه رهبر انقلاب فرمودند

عضو ارشد فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگويي تفصيلي در تعريف از اصولگرايي مي گويد: براي تعريف اصولگرايي از تعابير مختلفي استفاده مي‌كنند اما جامع‌ترين تعريف همان است كه رهبر انقلاب فرمودند كه هر كسي به 4 شاخصه اسلام، انقلاب، امام و رهبري پايبند باشد، اصولگرا محسوب مي‌شود.

رسايي البته متذكر شد كه "يقيناً منظور رهبر معظم انقلاب، پايبندي عملي به شاخصه‌هاي مذكور است نه پايبندي در ادعا و اگر بخواهيم در يك كلمه خلاصه كنيم، بايد بگوييم كه اصولگرايي همان "تكليف گرايي " است " و در ادامه مرجع تشخيص "تكليف " را بر اساس مباني ديني در دوران امام معصوم، شخص امام معصوم و در دوران غيبت، جانشين امام معصوم يعني ولي فقيه مي داند.

او تاكيد مي كند كه اين تكليف هم نه از روي هوا و هوس بلكه بر اساس مصالح جامعه اسلامي و دستورات ديني تعيين مي شود.

* اصولگرايي همان تكليف‌گرايي است

نماينده تهران در مجلس درباره رابطه تعبير تكليف‌گرايانه از اصولگرايي با اصلاحات، اظهار داشت: تعريف تكليف‌گرايي از اصولگرايي غير از تعريف اصولگرايي با كاركرد سياسي آن است كه بعضي‌ها از آن استفاده مي‌كنند و هركس را كه اصلاح‌طلب نيست و يا در برابر آنهاست، اصولگرا مي‌دانند.

رسايي افزود: اصلا حسن و قبح اصلاح‌طلبي و اصولگرايي عقلي نيست؛ يعني مثل عدل و ظلم نيستند كه اساسا به دين و زبان و جغرافيا كار ندارند و عقلا خوب و بد هستند و لذا خوب و بد اصلاحات، بستگي به اين دارد كه اصلاح چه چيزي باشد و خوب و بد اصولگرايي هم بستگي به اين دارد كه اصول چه باشد؟

* اصولگرايان بندباز و باندباز...

وي اسم اين نوع اصولگرايي در برابر اصلاح‌طلبي را "بندبازي و باندبازي " گذاشته و با اشاره به شفاف‌تر شدن اين مرزبندي در جريان فتنه دو سال گذشته، توضيح داد: در زمان فتنه افرادي را مشاهده كرديم كه ادعاي اصولگرايي داشتند ولي در فتنه نتوانستند سربلند بيرون بيايند و بصيرت لازم در اينكه جريان فتنه دنبال ضربه زدن به نظام و رهبري است، نداشتند.

رسايي با بيان اينكه در حوادث اخير هم كساني را ديديم كه در روز روشن دنبال حكم حكومتي رهبري درباره ابقاي وزير اطلاعات مي‌گشتند، ديدگاه اين افراد را مشابه نگاه كساني دانست كه در جريان فتنه نتوانستند راه درست را تشخيص دهند و در خصوص مصاديق فردي و جرياني صاحبان اين ديدگاه گفت: قطعا اين موارد نمونه‌هايي در بين شخصيت‌ها داشت و ما از برخي افراد انتظار نداشتيم به دليل حب و بغض‌ها تا اين اندازه دچار بي بصيرتي شوند بلكه انتظار داشتيم اينها اصولگرايانه عمل كنند.

* علت برخي انحرافات؛ حب و بغض نسبت به احمدي‌نژاد

مدير مسئول هفته‌نامه "9 دي " ريشه مشترك ديدگاه‌هاي خواص مردود و جريان فتنه با جريان انحرافي را بسته بودن چشم و گوش آنها به دليل داشتن حب يا بغض نسبت به احمدي‌نژاد دانست و گفت: همانطور كه حب احمدي‌نژاد چشمان جوانفكر را از كار انداخته و او حكم حكومتي رهبري را نمي بيند، در فتنه 88 هم برخي نفهميدند جريان فتنه دنبال ضربه زدن به ولايت است و دعوا بر سر احمدي‌نژاد نيست و براي همين عده‌اي سكوت و عده‌اي هم صحبت‌هاي دو پهلو عنوان يا با فتنه‌گران همراهي كردند.

حجت‌الاسلام رسايي با بيان اينكه در مجلس عده‌اي ستادي به نام اصولگرايان حامي [ميرحسين] موسوي را تشكيل دادند و حتي افرادي به او تبريك گفتند كه اين موضوع از مهم‌ترين دلايل در توهم پيروزي موسوي بود، نسبت به تكذيب اخبار منتشره درباره پيام تبريك برخي اصولگرايان به موسوي واكنش نشان داد.

* پيام تبريك برخي شخصيت‌هاي مطرح به موسوي غيرقابل انكار است

وي با طرح اين سؤال كه اگر قرار بوده چنين ادعايي تكذيب شود، چرا طي دو سال اخير اين كار نشده، توضيح داد: در همان تكذيبيه صورت‌گرفته اعلام كردند كه ما قبلا بارها اين تبريك گفتن را تكذيب كرده‌ايم ولي اگر همه سايت‌هاي خبري را جستجو كنيد، تكذيبيه‌اي پيدا نخواهيد كرد و اصلا چه چيزي را مي خواهند تكذيب كنند وقتي كه ساعت 6،5 بعد از ظهر در برابر تلفن اعتراضي موسوي مبني بر تمام شدن برگه‌هاي تعرفه در برخي شهرهاي كوچك، ضمن تبريك پيروزي به اين فرد گفته بودند كه اين چهار تا رأي مهم نيست و شما رئيس جمهور شده‌ايد!؟

نماينده اصولگراي مردم تهران در مجلس هشتم درباره نقطه آغاز اصولگرايي گفت: اين واژه از سال 78 و در برابر اصلاح‌طلبي وارد ادبيات سياسي كشورمان شد اما اين واژه‌ها‌ مطلق نيستند بلكه بستگي دارد اصلاح چه چيز باشد و اصول ما چه اموري باشد و لذا رهبر معظم انقلاب بر همين اساس گفتند كه هر اصلاح‌طلبي اصولگراست و هر اصولگرايي اصلاح‌طلب است.

* اصولگرايان امروز جناح راست ديروز نيستند

رسايي در واكنش به تشبيه دو جريان راست و چپ به دو طيف اصولگرايي و اصلاح‌طلبي افزود: قبول ندارم كه جريان راست همان اصولگرايان امروز بودند و جريان چپ هم همان اطلاح‌طلبان چرا كه در آن زمان و حتي در مقطعي از امروز، اين مفاهيم و واژه‌ها بيانگر صف‌بندي‌هاي اعتقادي نبودند بلكه نشانگر صف‌بندي‌هاي سياسي بودند.

وي اضافه كرد: روزي اين رقابت را بين تندروها با محافظه‌كاران مي‌دانستند و روزي ديگر آن را بين "يت " و "يون " يا همان جامعه روحانيت و مجمع روحانيون و روزي ديگر، بين راست و چپ و روز ديگري بين راست سنتي و راست مدرن با چپ سنتي و چپ مدرن تا اينكه كم كم اين واژه‌ها به اصلاح‌طلبي و اصولگرايي تبديل شد اما من معتقدم اين واژه‌ها با وجود بار معنايي كه در دلشان هست، هنوز نتوانسته‌اند آن مفهوم تقابل و ضديت را نشان دهند چون اساسا تقابل بين آنها حقيقي نيست.

* جنگ حقيقي بين فقر و غناست؛ نه بين جريانات سياسي

اين نماينده درباره تقابل حقيقي بين جريانات سياسي مي گويد: "جنگ حقيقي " به تعبير حضرت امام (ره) جنگ بين فقر و غناست؛ جنگ ميان راحت‌طلبي و عافيت‌طلبي و ارزش‌گرايي است و الان چند سال است كه مردم ديگر به صرف ظاهر اين واژه‌ها صف‌بندي خود را تعيين نمي‌كنند بلكه دنبال حقيقت ماجرا هستند.

حجت‌الاسلام رسايي درباره زمان وقوع اين جنگ هم، توضيح داد: از زمان سازندگي عده‌اي خواص و نخبگان سياسي به اين نتيجه رسيدند كه بايد انتخابات‌ها به ويژه انتخابات رياست جمهوري مديريت شود تا كشور را بتوانيم با هزينه كم‌تري اداره كنيم؛ آنها معتقدند كه نبايد دائم در بوق انتخابات بدميم بلكه اگر مشاركت حداقلي بماند و عده‌اي حرف گوش ‌كن پاي صندوق بيايند، با اشاره ما رئيس جمهور را انتخاب مي‌كنند.

وي اضافه كرد: اين تفكر آقاي هاشمي بود و پس از آنكه رأي او در دوره دوم رياست جمهوري اش كاهش يافت، كم كم شكل گرفت كه اتفاقا در مورد اين مسأله با رهبري هم اختلاف نظر داشت و البته در دوم خرداد 76 اين بيماري در برخي اصولگرايان كه ديدند سطح مشاركت بالا رفت و بر خلاف نظر همه آنها خاتمي از صندوق درآمد، به وجود آمد.

"در انتخابات شوراهاي اول و مجلس ششم هم اين بيماري در دو طرف بيشتر رسوخ كرد و اصولگرايان برد خودشان را در مشاركت حداقلي و اصلاح‌طلبان در مشاركت حداكثري مي ديدند؛ اين بيماري بعد از انتخابات شوراهاي دوم و مجلس هفتم كه مشاركت حداقلي شد و اصولگريان پيروز شدند، وخيم‌تر شد. "

* تحليل جريانات سياسي از تحولات انتخاباتي غلط است

نماينده تهران در مجلس با غلط دانستن تحليل جريانات سياسي از واقعيت انتخابات، گفت: تحليل جريانات سياسي اين بود كه اكثريت مردم از انقلاب و آرمان‌هاي 57 خسته شده‌اند و اقليت پاي انقلاب ايستادند؛ در حالي كه حوادث انتخاباتي اين چند سال نشان داد كه مردم انقلاب‌شان را دوست دارند اما از عملكرد برخي انقلابيون گذشته ناراضي‌اند.

رسايي افزود: احمدي‌نژاد در سال 84 توانست اين صف‌بندي را از چپ و راست بيرون آورده و وارد زمين "جنگ فقر و غنا " كند كه البته رهبري زمينه‌هاي آن را فراهم كرده بودند ولي متأسفانه رئيس جمهور نتوانست خودش در اين زمين بماند و به ويژه در دولت دهم احساس مردم عوض شد.

* تغيير احساس عمومي نسبت به دولت‌ دهم

وي در تبيين اين سخن خود توضيح داد: برخي رفتارهاي دولت و حمايت‌هاي نامعقول از يك شخص و آن هم شخصي پر حاشيه، سبب شد تا احساس عمومي اين شود كه اين جنگ فقر و غنا در زمين ولايت نيست و همين مسأله سبب شد تا برخي با ترديد به آن نگاه كنند.

سخنگوي فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس هشتم درباره ميزان اصولگرايي دولت احمدي‌نژاد گفت: اگر اصولگرايي را اعتقاد به همان 4 اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبري بدانيم، فكر مي‌كنم كه دولت نهم امتياز بالايي مي‌آورد ولي دولت دهم در مواردي لغزش داشته است اما با وجود برخي اشكالات، هنوز اين دولت در راستاي خط تبيين شده توسط رهبري حركت مي‌كند و رهبر انقلاب هم با وجود برخي كجي‌ها همچنان اين دولت را در مسير خدمت رساني مي‌دانند.

* اصولگرايي محصول تبعيت از رهبري است نه نيروهاي اصولگرا

رسايي كه با هفته‌نامه "سروش " گفت‌وگو مي كرد، در پاسخ به سؤالي در خصوص انتقادهاي مكرر رئيس دولت اصولگرا به اصولگرايان با طرح اين پرسش كه مگر اصولگرايان نبايد از يكديگر انتقاد كنند؟، مي‌گويد: البته مشكل اينجاست كه برخي اشخاص و گروه‌ها خود را مايه و اساس اصولگرايي مي‌دانند در حالي كه اصولگرايي محصول تبعيت از رهبري و محصول مسيري است كه ايشان تبيين كرده‌اند.

وي ادامه مي دهد: آقاي احمدي‌نژاد نيز شعارهايي مانند عدالت، مبارزه با اشرافي‌گري، مردم‌داري و مبارزه با فقر، فساد و تبعيض را در حالي سر داد كه رهبري زمينه پذيرش آن را فراهم كرده بودند و معتقدم در دولت نهم رئيس جمهور واقعا توان بالايي براي ريشه‌كني اين موارد گذاشت و كارهاي بزرگي انجام شد اما متأسفانه در دوره دهم، دولت خودش را درگير حاشيه‌ها كرده و در حال فاصله گرفتن از اهداف اصلي است.

"برخي افراد كه درباره دولت چنين اعتقادي ندارند، از روز اول همين نظر را داشته‌اند كه عمدتا منصفانه نبوده و نيست و يكي از دلايل من براي اين نتيجه‌گيري اظهارنظرهاي يك كارشناس مطلع و منصف مانند رهبري است كه بدون حب و بغض اظهار نظر مي‌كنند و براي ما ملاك است ".

* ارتباط تشكيلاتي خواص مردود با راس فتنه

عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس در بخش ديگري از اين گفت‌وگو درباره فعاليت‌هاي انتخاباتي اصولگرايان و تعيين كميته سه نفره [علي اكبر ولايتي، حبيب‌الله عسگراولادي و غلامعلي حدادعادل] براي وحدت نيروهاي اصولگرا، اظهار داشت: شخصيت‌هاي مذكور داراي تعقل اصولگرايانه و شخصيتي مثبت هستند اما من تا الان گزارشي از عملكرد اين گروه ندارم.

رسايي با تاكيد بر اينكه از سوي بعضي از افراد تلاش‌هايي براي به هم خوردن اين روند صورت مي‌گيرد، درباره هويت اين افراد گفت: عمدتا جريان خواص مردود كه مي داند اگر به تنهايي در عرصه انتخابات حاضر شود اقبالي ندارد و بهترين راهكار براي پيروزي خود را كشاندن افكار عمومي به يك تصميم جمعي مي داند، دنبال نفوذ بيشتر خودش در اين تركيب است.

وي درباره هويت جريان خواص مردود و راز تلاش اين جريان براي نفوذ بيشتر در اين كميته سه نفره اصولگرايان اظهار داشت: خواص همان كساني هستند كه در انتخابات دهم به دليل وابستگي تئوريك و تشكيلاتي به راس فتنه نه تنها سكوت كردند و دو پهلو موضع گرفتند، بلكه در مواردي با فتنه‌گران همراهي كردند.

* همگرايي جريان فتنه و جريان انحرافي

رسايي مي گويد كه قطعا افرادي از اين جنس در اطرافيان رئيس جمهور هم پيدا مي‌شود و ادامه مي دهد: اصلا من معتقدم جريان انحرافي در ظاهر مقابل جريان فتنه است ولي در حقيقت در همان مسير گام برمي‌دارد.

عضو فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس در بخش ديگري از گفت‌وگوي خود به "ارزيابي آرايش نيروها و فعالان سياسي در عرصه انتخابات آينده " پرداخت و متذكر شد: در انتخابات دور بعد، با چهار طيف "جريان فته، جريان خواص مردود، جريان انحرافي و جريان اصولگرا

:: بازدید از این مطلب : 457

|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

خشم صهيونيست‌ها از برگزاري كنفرانس بين‌المللي خلع سلاح در تهران

خبرگزاري فارس: رسانه‌هاي صهيونيستي از برگزاري دومين كنفرانس بين‌المللي خلع سلاح در تهران ابراز خشم كرده و نوشتند اين كنفرانس بر سياست ابهام هسته‌اي اسرائيل متمركز خواهد بود.

به گزارش فارس، دومين همايش بين‌المللي خلع سلاح و عدم اشاعه با موضوع "بررسي چالش‌هاي موجود درباره خلع سلاح هسته‌اي و ديگر سلاح‌هاي كشتار جمعي " از فردا (يكشنبه) 22 خرداد ماه با حضور علي‌اكبر صالحي وزير امور خارجه كشورمان و به مدت دو روز در محل دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي وزارت امور خارجه آغاز به كار مي‌كند.

بر همين اساس روزنامه صهيونيستي هاآرتص با ابراز خشم از برگزاري چنين كنفرانسي در تهران نوشت ايران اين كنفرانس را به منظور هدف قرار دادن برنامه هسته‌اي اسرائيل برگزار مي‌كند.

هاآرتص در ادامه نوشت: اين كنفرانس قرار است بر سياست ابهام هسته‌اي اسرائيل و انكار تل‌آويو در تاييد يا رد تسليحات هسته‌اي كه گفته مي‌شود در اختيار دارد، تمركز كند.

اين روزنامه صهيونيستي در ادامه به نقل از رسانه‌هاي ايراني تاكيد كرد كه تهران كنفرانسي درباره خلع سلاح هسته‌اي برگزار خواهد كرد كه بر سياست بي توجهي جامعه جهاني نسبت به برنامه‌هاي هسته‌اي اسرائيل تاكيد خواهد كرد.

در اين كنفرانس دو روزه نمايندگاني از 40 كشور دنيا و همچنين نمايندگاني از سازمان‌هاي بين‌المللي از جمله سازمان ملل، سازمان كنفرانس اسلامي، آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و نماينده‌اي از NPT حضور دارند.

جروزالم پست ديگر رسانه اسرائيلي بود كه در گزارشي به برگزاري كنفرانس بين‌المللي خلع سلاح در تهران اشاره كرد و به نقل از "مهدي آخوندزاده " معاون وزير خارجه ايران كه قرار است رياست كنفرانس را بر عهده داشته باشد نوشت: آمريكا و متحدان آن به فشار بر كشورهايي مانند ايران كه هيچگونه سلاح هسته‌اي ندارد ادامه مي‌دهند در حاليكه تهديدهاي هسته‌اي آشكار تل‌آويو براي خاورميانه را ناديده مي‌گيرند.

اولين همايش بين‌المللي خلع سلاح و منع اشاعه با شعار "انرژي هسته‌اي براي همه، سلاح هسته‌اي براي هيچ‌كس " 28 و 29 فروردين با حضور مقامات عالي‌رتبه سياسي و كارشناسان از بيش از 60 كشور جهان در تهران برگزار شد.

 

خبرگزاري فرانسه: حال عبدالله صالح همچنان وخيم است

خبرگزاري فارس: خبرگزاري فرانسه به نقل از يك منبع آگاه اعلام كرد كه حال ديكتاتور يمن همچنان وخيم است و مشكل اصلي كنوني او تنفسي و ريوي است.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري "فرانسه "، يك منبع آگاه يمني در رياض امروز اعلام كرد كه حال "علي عبدالله صالح " رئيس‌جمهور يمن همچنان وخيم است و از مشكلات تنفسي و ريوي رنج مي‌برد و به زماني طولاني‌تر براي درمان نياز دارد.

پيش از اين اعلام شده بود كه صالح در اثر انفجار در مسجد كاخ رياست‌جمهوري دچار 40 درصد سوختگي از نوع درجه يك و دو شده است و يكي از ريه‌هايش را از دست داده است.

اين منبع كه خواست نامش فاش نشود گفت: اطلاعات موجود نشان مي‌دهد كه صالح همچنان در وضعيت جسمي بدي به سر مي‌برد و اكنون مهمترين مشكل او ريوي و تنفسي است. به همين دليل او از ديدار با وزراي يمني كه اصرار دارند با او ملاقات كنند، خودداري مي‌كند.

وي درباره ساير مسئولان يمني كه با صالح زخمي شده‌اند، گفت: حال "علي مجور " نخست‌وزير و "عبدالعزيز عبدالغني " رئيس مجلس شورا نيز هر روز بدتر مي‌شود و اطلاعات موجود نشان مي‌دهد كه چشمهاي اين دو نفر نيز به شدت آسيب ديده‌اند.

از سوي ديگر يك مقام مسئول سعودي چهارشنبه گذشته مدعي شده بود كه وضعيت جسماني صالح تثبيت و رو به بهبود است.

منابع رسمي نيز ديروز اعلام كرد كه يك تركش به نزديكي قلب صالح اصابت كرده و چشمش به دليل آسيب‌ديدگي ناشي از انفجار تخليه و زانويش شكسته است.
 

 

درخواست آمريكا از تركيه براي مشاركت در جنگ ليبي

خبرگزاري فارس: آمريكا خواستار مشاركت هواپيماهاي جنگي تركيه در حمله هوايي ناتو عليه مواضع قذاقي در ليبي شد.

به گزارش فارس به نقل از روزنامه "ملي گازته " تركيه، رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا خواستار مشاركت هواپيماهاي جنگي تركيه در بمباران‌هاي هوايي نيروهاي ائتلافي عليه مواضع معمر قذافي در ليبي شد.

بنابراين گزارش، گيتس كه در نشست وزراي دفاع عضو ناتو در بروكسل سخن مي‌گفت از تركيه، هلند، اسپانيا، آلمان و لهستان به سبب شركت نكردن در بمباران‌هاي هوايي در ليبي به شدت انتقاد كرد.

همچنين بنابراين گزارش، وجدي گونول وزير دفاع تركيه به انتقاد رابرت گيتس از اين كشور در خصوص عدم شركت تركيه در حملات هوايي در ليبي پاسخ داد. گونول در اين رابطه گفت كه جنگندههاي تركيه بنابر مجوزي كه ازطرف نمايندگان مجلس اين كشور صادر شد در عمليات ليبي شركت مي كنند و ميزان اين مشاركت نيز محدود مي‌باشد.

وجدي گونول همچنين افزود: ارزيابي درخواست وزير دفاع آمريكا در هيات دولت آنكارا نيز غير ممكن مي باشد. زيرا مجوز از طرف مجلس اين كشور صادر شده است و مجلس نيز در آستانه انتخابات پارلماني تعطيل است.
 

 

اسرائيل متحد "پ‌ك‌ك " عليه تركيه است

كارشناس ارشد روس:
اسرائيل متحد "پ‌ك‌ك " عليه تركيه است

خبرگزاري فارس: يكي از كارشناسان ارشد مسائل استراتژيك روسيه تصريح كرد كه اسرائيل براي ايجاد بي‌ثباتي در تركيه روابط خود را با گروه جدايي طلب پ‌ك‌ك توسعه داده است.

به گزارش فارس به نقل از پايگاه اطلاع رساني دنيابولتني تركيه، آنا گلازووا كارشناس مسائل سياسي موسسه تحقيقات استراتژيك روسيه در مقاله اي كه در روزنامه روسي نزاويسيمايا منتشر كرد، با اشاره به تشديد بحران در روابط تركيه و رژيم صهيونيستي در دوران اخير تاكيد كرد كه اسرائيل براي ايجاد بي ثباتي در تركيه روابط خود را با گروه جدايي طلب پ ك ك توسعه داده است.

گلازووا همچنين با ارزيابي انتخابات مجلس در تركيه خاطرنشان كرد كه بر اساس ارزيابي هاي وي حزب حاكم عدالت و توسعه بار ديگر به تنهايي پيروز اين انتخابات خواهد شد. وي افزود كه نتايج انتخابات پيش رو در تركيه بر روي مسئله كردهاي اين كشور نيز تاثيرگذار خواهد بود.

وي در ادامه به اقدامات كابينه اردوغان براي حل مسئله كردها در سال 2009 و سرمايه گذاري در مناطق كردنشين در تركيه اشاره كرد و افزود كه عليرغم اين چريك هاي پ ك ك به كاروان انتخاباتي اردوغان حمله و تهديد به افزايش اقدامات مسلحانه بعد از انتخابات كردند.

كارشناس روس در ادامه دليل اين امر را تحريك پ ك ك از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي دانست و افزود كه تشديد بحران در روابط تركيه و اسرائيل با تشديد اقدامات مسلحانه پ ك ك رابطه اي مستقيم وجود دارد.
 

كارشناس ارشد روس:
اسرائيل متحد "پ‌ك‌ك " عليه تركيه است

خبرگزاري فارس: يكي از كارشناسان ارشد مسائل استراتژيك روسيه تصريح كرد كه اسرائيل براي ايجاد بي‌ثباتي در تركيه روابط خود را با گروه جدايي طلب پ‌ك‌ك توسعه داده است.

به گزارش فارس به نقل از پايگاه اطلاع رساني دنيابولتني تركيه، آنا گلازووا كارشناس مسائل سياسي موسسه تحقيقات استراتژيك روسيه در مقاله اي كه در روزنامه روسي نزاويسيمايا منتشر كرد، با اشاره به تشديد بحران در روابط تركيه و رژيم صهيونيستي در دوران اخير تاكيد كرد كه اسرائيل براي ايجاد بي ثباتي در تركيه روابط خود را با گروه جدايي طلب پ ك ك توسعه داده است.

گلازووا همچنين با ارزيابي انتخابات مجلس در تركيه خاطرنشان كرد كه بر اساس ارزيابي هاي وي حزب حاكم عدالت و توسعه بار ديگر به تنهايي پيروز اين انتخابات خواهد شد. وي افزود كه نتايج انتخابات پيش رو در تركيه بر روي مسئله كردهاي اين كشور نيز تاثيرگذار خواهد بود.

وي در ادامه به اقدامات كابينه اردوغان براي حل مسئله كردها در سال 2009 و سرمايه گذاري در مناطق كردنشين در تركيه اشاره كرد و افزود كه عليرغم اين چريك هاي پ ك ك به كاروان انتخاباتي اردوغان حمله و تهديد به افزايش اقدامات مسلحانه بعد از انتخابات كردند.

كارشناس روس در ادامه دليل اين امر را تحريك پ ك ك از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي دانست و افزود كه تشديد بحران در روابط تركيه و اسرائيل با تشديد اقدامات مسلحانه پ ك ك رابطه اي مستقيم وجود دارد.
 

 

مذاكرات شوراي امنيت براي تصويب قطعنامه عليه سوريه ناكام ماند

خبرگزاري فارس: مذاكرات روز گذشته در شوراي امنيت سازمان ملل در خصوص قطنامه پيشنهادي غرب عليه سوريه ناكام ماند و ادامه مذاكرات در اين رابطه به فردا موكول شد.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه، ديپلمات‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل روز گذشته گفت‌وگوهاي جديدي را در خصوص قطعنامه پيشنهادي در محكوميت سوريه برگزار كردند، اما هيچ نتيجه‌اي حاصل نشد و اين گفت‌وگوها به رأي‌گيري نهايي نرسيد.

بنا بر اين گزارش، برخي از اعضاي دائم و غيردائم شوراي امنيت مخالفت خود را در اين جلسه با قطعنامه پيشنهادي عليه سوريه اعلام كردند كه اين امر خشم برخي كشورها چون انگليس، فرانسه، آلمان و پرتغال را برانگيخت.

اين گزارش افزود: گفت‌وگوها در رابطه با اين قطعنامه قرار است امروز و فردا همچنان ادامه داشته باشد.

بر اساس اين گزارش، روسيه و چين مخالفت شديد خود را در خصوص هرگونه اقدام از جانب شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه سوريه اعلام كرده‌اند. چين و روسيه به عنوان اعضاي دائم شوراي امنيت مي‌توانند اين قطعنامه را وتو كنند.

پيش از اين نيز، "ديميتري ميدويديف " رئيس جمهور روسيه در نشست خبري اعلام كرده بود با توجه به تحريف قطعامه سازمان ملل عليه ليبي از سوي برخي كشور‌هاي غربي، از تصويب قطعنامه عليه سوريه حمايت نخواهد كرد.

وي تصريح كرد: "بشار اسد " بايد قادر باشد تا با انجام اصلاحات سياسي و اقتصادي در سوريه به بحران داخلي پايان دهد.

بنا بر اين گزارش، كشور‌هاي اروپايي از جمله انگليس و فرانسه با ارائه پيش‌نويس قطعنامه جديد در تلاش براي محكوميت اقدامات دولت "بشار اسد " از سوي 15 كشور عضو هستند.

آمريكا به پشتيباني برخي كشورهاي اروپايي اعلام كرده است كه تمايل دارد تا هر چه سريعتر شوراي امنيت رأي‌گيري را در خصوص قطعنامه‌اي كه به ادعاي مقامات آمريكايي در واكنش به آنچه سركوب‌گري‌هاي دولت "بشار اسد " رئيس‌جمهوري سوريه خوانده‌ مي‌شود، مطرح شده برگزار كند، اما تا كنون مذاكرات در اين رابطه در شوراي امنيت به هيچ نتيجه‌اي نرسيده است.

اين در شرايطي است كه بر اساس بسياري از گزارش‌هايي كه برخي رسانه‌هاي غربي منتشر كرده‌اند، ردپاي غرب و بويژه آمريكا در ناآرامي‌هاي اخير در سوريه كاملا مشهود است.

چندي پيش روزنامه آمريكايي "واشنگتن‌پست " در گزارشي نوشته بود: وزارت خارجه آمريكا با كمك مالي به جريان‌هاي مخالف دولت بشار اسد رئيس جمهور سوريه، به تقويت مخالفان، دامن‌زدن به اغتشاشات در اين كشور و سرنگوني دولت اسد اقدام كرده است.
 

 
 

بی بی سی برخی شبکه های خود را تعطیل می کند

 

 

گاردین: «شرکت بی بی سی با مذاکره با وزارت فرهنگ و ورزش به دنبال حذف قوانین دست و پا گیر است تا بتواند بعضی از شبکه های خود را تعطیل کند.»

alt

alt

نهضت سبز نبوي به نقل از جام نیوز به نقل از روزنامه انگلیسی گاردین، شرکت بی بی سی در پی بحران مالی، به دنبال کاهش و بستن برخی شبکه های خود می‏باشد.
گاردین افزود: «این مذاکرات با وزارت فرهنگ نشان می دهد که بخاطر مشکلات مالی بعضی از شبکه های این شرکت بسته خواهند شد.»
در همین حال گاردین ادامه داد: «وزارت فرهنگ انگلیس با بحث با این شرکت انگلیسی با توجه به ارزیابی ای که از نیاز مردم انجام داده است به دنبال حذف برخی از سرویس های خدماتی بی بی سی می باشد.»
بعضی از منابع می گویند این دیدارها به منظور فسخ قراردادی برای راه اندازی PVT ( سرویس آزاد برای موزیک، عکس و فیلم) بوده است که این خدمات را متوقف کنند.
گفتنی است مارک تامسون رئیس بی بی سی پیشتر به دنبال کاهش 16 درصد از بودجه بی بی سی، گفته بود سرویس ها و خدمات این شرکت حذف می شود اما با توجه به بحران شدید، این شرکت به دنبال حذف برخی از شبکه های خود می باشد.

 

تو يكي ديگه لطفاً ... شو!

 
 

هرجا می‌رفت توفان به پا می‌کرد

 


دکتر اسدالله بادامچیان در پاسخ به هر مصاحبه‌ای پیشاپیش به مستندات تاریخی و یادداشت‌های فراوان خود مراجعه می‌کند و به همین دلیل گفت‌و‌گوهایی که با وی صورت می‌گیرند، همواره سرشار از نکات تاریخی جالب و خواندنی هستند. ایشان در این مصاحبه نیز به شیوه مألوف،گوشه‌هایی از زندگی مبارزاتی شهید سعیدی را بازگو کردند که در سایر گفت‌و‌گوها کمتر بدانها اشارت رفته است.

شروع آشنایی شما با آیت‌الله سعیدی از کجا و چگونه بود؟

با تشکر از اینکه خاطره این شهید بزرگوار، روحانی عالیقدر و انسان شجاع مخلص را تجدید می‌کنید، آن هم به این طرز خوب و نسبتاً جامع، به سهم خودم تشکر دارم و امیدوارم دعای آن عزیز سفر کرده، بدرقه راه شما باشد.

من از قم و قبل از آن با شهید سعیدی آشنایی چندانی نداشتم و در جریان مبارزه و مخصوصاً از طریق آیت‌الله شهید محلاتی که با ایشان بسیار صمیمی بود و با هم ارتباطاتی جدی داشتند، ‌آشنا شدم. بسیاری از آقایان در انتشار اعلامیه یا امضای اعلامیه‌های دیگران احتیاط می‌کردند، اما از جمله کسانی که خیلی سریع، اعلامیه‌های مخالف رژیم را امضا می‌کرد، آیت‌‌الله سعیدی بود. مرحوم محلاتی که تنظیم‌کننده اعلامیه‌ها و گیرنده امضا از علما بود، پیش از همه به سراغ آقای سعیدی می‌رفت.

شاید حدود سال 1345 بود که از طریق آقای محلاتی با ایشان آشنا شدم. قدر مسلم اینکه قبل از دستگیری من در جریان منصور بود، ولی بعد به تدریج ارتباط ما با ایشان قوی‌ شد و به دوستی انجامید. ما در زمینه مبارزات، یک بخش فرهنگی را پیش می‌بردیم که عبارت بود از آموزش عربی و قرآن و علوم اسلامی و در پوشش آنها، عناصر فعال و با استعداد را شناسایی می‌کردیم و هر یک را با توجه به توانایی‌هایشان در یکی از زمینه‌های فرهنگی،‌سیاسی و مبارزه مسلحانه، جذب می‌کردیم. آخرین گفت‌وگوی من با ایشان، یک هفته مانده به شهادتشان بود. تلفن زدند و گفتند که من می‌خواهم در مسجد، تحول جدیدی در آموزش‌هایمان ایجاد کنم. ایشان در مسجد امام موسی‌بن جعفر(ع) در خیابان غیاثی، برنامه‌های تبلیغی و آموزشی خوبی داشت. از برنامه‌های فرهنگی مسجد لرزاده و صادقیه هم خبر شده بود و بنابراین تلفن زد که می‌خواهم شما بیایید که بنشینیم و یک برنامه جدی برای برنامه‌های آموزشی و تبلیغی و فرهنگی مسجد بریزیم. گفتم: «فرصت خوبی را بگذارید.» گمانم روز یک‌شنبه بود که با هم حرف زدیم. گفت: «روز جمعه وقتت را آزاد کن و بیا، ناهار یک نان و پنیری هم به تو می‌دهیم.» گفتم‌: «نان و پنیر که خانه خودمان یا هر جای دیگری هم گیر می‌آید. آدم خانه سید اولاد پیغمبر(ص) برود و نان و پنیر بخورد؟» و برایش خواندم که کریم من اولاد الکرام. خندید و گفت: «حالا شما بیا. ما یک جوجه هم گیر می‌آوریم و می‌کشیم و می‌پزیم و برای ناهار به تو می‌دهیم.» گفتم:‌ « این شد یک چیزی، برای کارمان به ما پول که نمی‌دهی، غذا هم نان و پنیر می‌دهی؟» قرار شد که من روز جمعه به خانه‌شان بروم که فردا یا پس فردای روزی که با هم حرف زدیم، دستگیرش کردند. یک روز جمعه یا شنبه غروب بود که حاج احمدآقا قدیریان به منزل ما در سه راه امین حضور آمد و گفت که آقای سعیدی را زیر شکنجه در قزل قلعه شهید کرده‌اند. خیلی ناراحت شدم. اینکه ایشان دستگیر شده بود، خیلی نگرانمان نمی‌کرد، چون بارها دستگیر شده و باز برگشته بود، اما اینکه با آن خاطره، ناگهان خبر شهادتش را شنیدم، بسیار ناراحت شدم. جوجه‌ای که قولش را داد که برای ناهار به ما بدهد،خدا کند قولش را در بهشت به ما بدهد.

alt

نوع فعالیت‌های فرهنگی ایشان در مسجد امام موسی ‌بن جعفر(ع) چه بود؟

مرحوم سعیدی در فقه و اصول، آدم مسلطی بود و تدریسی که در حوزه می‌کرد، غیر از مسئله کارهای فرهنگی عمومی بود، یعنی دو نوع فعالیت داشت. یکی بحث حوزوی که مجتهدین این کار را می‌کنند، یکی هم بحث عمومی. در آن سال‌ها نهضت آسان سازی دروس دینی را برای مردم در خدمت شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و بزرگان دیگری ادامه می‌دادیم. به دنبال همین موضوع‌‌، یک نهضت بی‌سروصدایی که رژیم نتواند از آن باخبر شود و بهانه بگیرد، راه انداختیم که همه مساجد مهم تبدیل به پایگاه شوند، البته قضیه به این سادگی که بیان می‌کنم، نبود. مرحوم رضایی که درس عربی می‌داد، جزو حوزه ما در مؤتلفه اسلامی بود و من خودم رابطش بودم. آدمی فرهنگی و بسیار انسان خوبی بود و خیلی هم خوب درس می‌داد. او عربی به روش آسان را در تعداد زیادی از مساجد،‌ تدریس کرد و خوب هم گرفت. خدا رحمتشان کند. یک روز من از ایشان خواستم که دیگر به حوزه مؤتلفه نیایند و کارهای سیاسی نکند. پرسید چرا؟‌گفتم شما الان موقعیت خوبی پیدا کردید که مردم و به خصوص جوان‌ها را با عربی که زبان دین است، آشنا کنید.

اگر شما به عالم سیاست بیایید، مثل من می‌شوید.» یکبار آقای مهدی غیوران مرا برد به مسجد سراج که درس بدهم. روحانی مسجد هم آدم بدی نبود و استقبال کرد. قرار شد در شبستان مسجد درس بدهیم. یکی، دو هفته‌ای تدریس کردیم، بعد روحانی مسجد خبر شد که من در جریان منصور دستگیر شده بودم. یک شب رفتم مسجد که تدریس کنم، ‌دیدم تخته درسی را برداشته‌اند و به اتاقکی که طرف خیابان بود و معمولاً‌ مرده‌ها را در آنجا امانت می‌گذاشتند، برده‌اند. کف زمین هیچ چیز نداشت.

از خادم مسجد پرسیدم چرا تخته را گذاشتید اینجا؟ گفت: «آقا گفته‌اند شما که در شبستان درس می‌دهی، حواس نمازگزاران پرت می‌شود و نمازشان اشکال پیدا می‌کند.» گفتم: «اولاً که من بعد از نماز درس می‌دهم، ثانیاً بعد از نماز، آقایان منبر می‌روند. چطور آن موقع حواسشان پرت نمی‌شود.» گفت: «به هر حال آقا اینجور گفته.» آقای غیوران آمد و ناراحت شد. گفتم:‌ «با ناراحت شدن من و شما کار پیش نمی‌رود. همه شاگردها آمده و توی حیاط معطل مانده‌اند. برویم و کلاس را راه بیندازیم.» فوری رفتیم و چند تا گلیم جور کردیم و کف اتاق انداختیم و یک چیزی هم کشیدیم روی تابوت و تخته را گذاشتیم بالای آن و شروع کردیم به تدریس. دو هفته‌ای به این شکل کلاس برگزار شد که خیلی بهتر هم بود، چون یک اتاق محفوظ بود. بعد از دو هفته که رفتم در اتاق را قفل کرده و تخته را هم در حیاط گذاشته بود. روحانی مسجد سپرده بود که به من بگویند که نروم. او با مرحوم حاج آقا تقی خاموشی رفیق بود و ادعای انقلابی بودن هم می‌کرد، ولی در عین حال بسیار محتاط بود. حاج‌آقا تقی را فرستادیم سراغش و خلاصه معلوم شد که نمی‌شود به تدریس ادامه بدهم و طرف، حسابی می‌ترسد. به آقای رضایی گفتم که وضعیت شما هم اینطور خواهد شد. همه می‌ترسند و شما هم وظیفه‌ات این است که برای جوان‌ها کلاس بگذاری. به هر حال ایشان پذیرفت و جزوات خیلی خوبی هم داشت و گاهی تعداد ثبت‌نام‌کنندگان برای کلاس های ایشان به 600 نفر هم می‌رسید. ما در این جمع‌ها افرادمان را می‌فرستادیم و کسانی را که روحیه مبارزه داشتند، به میدان می‌کشاندیم و با توجه به توانایی‌های فرهنگی،‌ اقتصادی، سیاسی و امثالهم تقسیم و تربیتشان می‌کردیم. در صادقیه فیلم هم می‌گذاشتیم، نمایش می‌گذاشتیم، سرود می‌ساختیم و همه اینها باعث شد که مجموعه‌ای جدی از اینها سرچشمه گرفت و آقای سعیدی هم در مسجد موسی‌بن جعفر(ع) از اینها استفاده کرد. مثلاً اولین بخش خواهران که ما با مرحوم آسید علی آقای شاهچراغی، اولین امام جماعت حسینیه ارشاد، ارتباط برقرار کردیم، 10 ، 11 زن بیشتر در آن نبودند، افرادی مثل خام دباغ و مشکلات زیادی هم در این بخش داشتیم. قرار شد در مسجد سرکوچه امامزاده یحیی، بوذرجمهری آن موقع و 15 خرداد حالا، آموزش زنان را به صورت جدی راه‌اندازی کنیم. بعد مدرسه رفاه بود که داستان خودش را دارد و بعد هم مدرسه روشنگر. شهید سعیدی این خانم‌ها را در مسجد غیاثی جمع کرد و درس‌های بسیار خوبی را هم با اینها راه انداخت.

در مسئله جوان‌ها و امر به معروف و نهی از منکر، یک کار جدی کرد. در مورد ارتباطات کسبه و مردم کارهای خوبی کرد. در مورد درس و بحث وگفت‌وگو هم که بسیار فعال بود. در زمینه تبلیغ هم از بزرگانی چون مقام معظم رهبری، آقای هاشمی رفسنجانی، شهید باهنر، آقای امامی کاشانی و آقای مهدوی دعوت می‌کرد و با نهایت درایت، یک مجموعه‌ای را جور کرده بود. خودش هم آدم بسیار شجاع و با شهامتی بود، به همین علت دست‌پروده‌های او آدم قوی و شجاعی از آب در می‌آمدند، نمونه‌اش خانم دبّاغ است که بخشی از شجاعت و شهامتش را از ایشان سراغ دارد، بنابراین فعالیت‌هایی که در مسجد داشت در این راستا بود و بعد هم می‌خواست گسترده کند که نشد. در قم در جریان 15 خرداد مبارزه داشت، ولی در سال 45 که به تهران آمد، مسجد غیاثی را تبدیل به یک پایگاه کرد و بحمدالله این پایگاه بعد از شهادت ایشان همانطور ماند و خون ایشان، نیرو و قوت عجیبی به آنجا بخشید و تمام منطقه فعال شد.

شما به آموزش عربی اشاره کردید. خاطرات افراد مختلف نشان می‌دهد که شهید سعیدی به آموزش احکام به جوان‌ها خیلی اصرار داشته‌اند. به نظر نمی‌آید که این آموزش‌ها چندان رنگ و بوی مبارزه داشته باشد، ولی رژیم از همین‌ها هم خیلی عصبانی بود. علت مقابله با درس‌های عربی و احکام از طرف رژیم چه بود؟

اتفاقاً برعکس است. رژیم از اینکه کسی یک درس دینی ساده بدهد که نگرانی نداشت. این از این طرف درس دینی می‌داد و او هم از آن طرف، فساد ایجاد می‌کرد. اصل مسئله که توسط شهید مطهری و شهید بهشتی دنبال شد و پایه‌گذاری هم کردند، به شکلی بود که رژیم متوجه شده بود که یک حرکت بسیار آرام، اما عمیق و حساب شده، آغاز شده و این قضیه بود که رژیم را می‌ترساند. این احکامی که می‌گفتند، قبلاً که نبود، چون رساله‌ها اصلاً‌ فارسی نبودند و به عربی و فقهی بود و توده مردم نمی‌توانستند از آن استفاده کنند. مرحوم آیت‌الله بروجردی رحمهًْ‌الله علیه یک‌ «فروغ‌الاحکام» داشت که من الان در کتابخانه‌ام دارم. این را طلبه‌های درس خوانده هم به دلیل پیچیدگی و پر بودن از اصطلاحات فقهی، نمی‌فهمند چه رسد به مردم عادی، ولی در همان زمان آیت‌الله بهشتی و دیگران دنبال این قضیه بودند که احکام را به زبان ساده به مردم آموزش بدهند. حتی آقای بروجردی جرأت نکردند خودشان مستقیماً این کار را به عهده بگیرند، چون موج عظیمی برخاست. چند نفر مسئول شدند که احکام را به صورت فارسی در بیاورند و بعد آقای بروجردی دیدند و تأیید کردند که عمل به این رساله مجاز است. بعد از این قضیه موج عظیمی علیه طراحان این موضوع برخاست که شما می‌خواهید مردم را از مراجعه به روحانیت باز بدارید و هر کس در خانه‌اش توضیح‌المسائل داشته باشد و روحانیون منزوی بشوند. یکی از موارد مهم همین سخت بودن مباحث دینی، از جمله رساله بود. مثلاً برای ذبح شرعی حتی یک مرغ هم الفاظ دشواری را باید بیان می‌کردند. در نوجوانی که درس می‌خواندم تعلیمات دینی سخت‌ترین درس بود. شاید یکی از انگیزه‌های عمده من برای اینکه رفتم و عربی آسان را نوشتم، همین سخت بودن درس تعلیمات دینی بود که همه شاگردان زجر می‌کشیدند و نمره پایین می‌گرفتند، بنابراین این حرکت برای این شروع شد که اسلام به زبان مردمی و ساده بیان شود تا احکام با نظارت مجتهدین- و نه اینکه هر کس هرچه دلش می‌خواهد بگوید – به صورت آسان و گسترده درآید تا بشود در همه مساجد اینها را تدریس کنند. یکی از کارها هم این بود که با کتاب توضیح‌المسائل، احکام را بگویند. یکی از کارهای خوبی که در قم کردند، تهیه خلاصه‌الاحکام بود که وضعیت را سامان داد، یعنی مسائل مورد نیاز را دسته‌بندی کردند. مثلاً مسائل مربوط به زنان را که نباید برای مردها شرح داد یا بالعکس و اینها را جدا کردیم. اگر در یادداشت‌هایم بتوانم پیدا کنم، یادم هست که در آن زمان نوشته بودم احکام را اینقدر طولانی نگوییم، موارد کلان را بگوییم و اینها را نوشته‌ام،‌ مخصوصاً که برای نسل جوان تدریس می‌کردیم. اینها در واقع نوعی کار مبارزاتی بود و به همین دلیل هم رژیم حساسیت نشان می‌داد. آقای سعیدی هم یک مبارز متدین مسلمان شجاع را پرورش می‌داد. همین که من در زندان عربی درس می‌دادم، آنهایی که عربی یاد گرفتند و توانستند آیات قرآن را درست بخوانند و بفهمند، متوجه می‌شدند که منافقین برداشت‌های غلطی از آیات می‌کنند و نفاق آنها شکسته می‌شد. بنابراین این تدریس‌ها را در راستای مبارزه ببینید. اگر کسی مثلاً ‌در مسجد، جامع‌المقدمات درس می‌داد،‌کسی به او کاری نداشت، چون آن‌ وقت‌ها چهار سال طول می‌کشید تا آدم جامع‌المقدمات یاد بگیرد. کسی هم تاب نمی‌آورد. از صد نفر که می‌رفتند، دو نفر باقی نمی‌ماندند.

از رابطه آیت‌الله سعیدی با امام (ره) چه خاطره‌ای دارید؟

آیت‌الله سعیدی شاگرد امام بود و خودش هم گفته که من 14 سال شاگردی امام را کردم و به امام خیلی علاقه داشت. رابطه‌اش با امام رابطه استاد و شاگردی نبود. مرحوم استاد شهید مطهری هم به امام خیلی عشق می‌ورزید، روحی له الفداه می‌گفت، ولی حالت آقای سعیدی حالت خاصی بود و دقیقاً جذب امام بود. امام هم خیلی زیاد به آقای سعیدی علاقه داشت. لابد آن وصف را از زبان امام درباره شهید سعیدی شنیده‌اید که نوشته بودند «من از افرادی مثل شما آنقدر خوشم می‌آید که شاید نتوانم عواطف درونی را آنطور که باید، ابراز کنم. من قادر نیستم عواطف امثال شما را جواب بدهم.» این نکته بسیار جالبی است و نشان می‌دهد که این یک عشق و محبت دو طرفه است. آقای سعیدی یک روحانی بلند قد و موقر بود، اما در عین وقار و متانت بسیار شوخ و اهل طنز بود. بسیار هم حاضر جواب و سریع‌الانتقال بود. طوری انسان را تحت تأثیر قرار می‌داد که به وصف نمی‌آید. هر حرفی هم که می‌زد، معمولاً نکته‌ای را هم از امام بر آن می‌افزود.

آیا در جریان چاپ جزوات و کتاب‌های امام توسط ایشان بودید؟

آیت‌الله سعیدی یکی از کسانی بود که اینها را چاپ و پخش می‌کرد. سخنرانی‌های امام که از نجف آمد، مؤتلفه‌ آنها را تکثیر و پخش می‌کرد. من خودم نوار صحبت‌های ایشان را با ضبط صوت براونِ مهندس صابری که خیلی قوی بود و چند ضبط صوت دیگر، شب‌ها و در زیرزمین خانه ضبط می‌کردم که صدا بیرون نرود. آن روزها که دستگاه تکثیر نوار نبود. هرچند تا نوار که می‌خواستی ضبط کنی، باید چندین ضبط صوت می‌گذاشتی، با یکی پخش و با بقیه ضبط می‌کردی. در مورد کتاب ولایت فقیه، تنظیم سخنرانی‌ها و نوشتن آنها را به عهده آقای جلال‌الدین فارسی گذاشتند و کتاب حکومت اسلامی درست شد و اصل آن هم در خارج چاپ شده در ایران هم چاپ های متعدد و مخفی شد. یا گراور چاپ می‌کردند. اولین چیزهایی که آمد نوارهای امام بود.

حضور آیت‌الله سعیدی در مبارزات به چه شکل و تأثیرگذاری ایشان تا چه حد بود؟

حضور ایشان از آغاز نهضت امام (ره) شروع شد. بعضی از علما قبل از شروع نهضت هم فعالیت سیاسی داشتند، مثل مرحوم شهید بهشتی که در 30 تیر در اصفهان سخنرانی داشت و ایشان اصولاً روح مبارزه منطقی و با برنامه‌ای را داشتند. آقای مطهری هم همین طور. آقای سعیدی بعد از اینکه امام نهضتشان را شروع کردند وارد مبارزه شد، اما امثال آقای شجونی و شهید محلاتی از دوران فداییان اسلام در میدان مبارزه بودند. آقای سعیدی در ورود هم به آن معنا شهرت نداشت و بیشتر کارش هم در قم و نوشتن و تکثیر اعلامیه‌ها بود. آدم مسلط و شجاعی بود و اینها را چاپ می‌کرد. حتی اعلامیه ضد کنسرسیون امریکا را خودش به اسم حوزه علمیه قم زده، البته علتش هم این نبود که می‌خواست نام شخص را بگوید. بعضی از آقایان مثل ربانی شیرازی هم این کار را می‌کردند. ایشان کمتر از بقیه به شهرستان‌ها و از جمله آبادان می‌رفت، ولی هر جا می‌رفت، طوفان به پا می‌کرد و از عهده‌اش برنمی‌آمدند، چون صریح‌اللهجه و قوی بود. دستگیری‌‌های مکرر، هم او را نزد مردم مشهور کرد و هم برای ساواک و بنابراین در اسناد ساواک این قضایا آمده است. در سال 44 بود که ایشان احساس کرد باید به شکل فعال‌تری وارد میدان مبارزه شود و به محله غیاثی آمد که مردمش نسبت به میدان خراسان و خیابان لرزاده که محله مذهبی نشین بود، چندان مذهبی نبودند و مردمش تازه وارد بودند. حضور آقای سعیدی در خیابان غیاثی، پایگاه عظیمی را برای نیروهای مبارز ایجاد کرد که ثمرات ارزشمندی داشت. البته ایشان بیش از پنج سال نتوانست در آنجا فعالیت کند و بعد هم به شهادت رسید که شهادتش موجب حیات جاودانه‌اش بود. آیت‌الله سعیدی با برنامه کار می‌کرد و ابداً پراکنده کار نبود. بعضی‌ها هستند که خیلی کار می‌کنند، اما کارهایشان پراکنده است. بعضی‌ها روی برنامه کار می‌کنند. ایشان وقتی به منطقه غیاثی آمد، پایگاه مدرسه‌اش را روی برنامه ایجاد کرد. منطقه‌ای که انتخاب کرد در جایی بود که بتواند رشد داشته باشد. موقعی که کار فرهنگی کرد برای این بود که بتواند نیروهای جوان آنجا را جمع کند و بتواند در هر خانه‌ای پشتوانه داشته باشد، به همین علت موفق شد، محله را آباد کرد، یعنی سرمایه‌گذاری‌اش روی محله بود. گروه‌های امر به معروفی که تشکیل داد، یک کار برنامه‌ریزی شده و سازماندهی شده بود. گروه‌های تبلیغاتی، آموزشی و خواهران که تشکیل داده بود، یک سازمان هیئتی و تشکیلاتی داشت. در کنار همه اینها، ارتباط ایشان با جامعه روحانیت، یک ارتباط مستمر و مداوم بود. ایشان در این عرصه هم کار منسجم و حساب شده می‌کرد. در مبارزه هم کار تشکیلاتی می‌کرد، در نهضت آزادی‌ها می‌جوشید، ارتباط داشت، ولی آنها را مبارز سیاسی می‌دانست، اما از نظر مبارزه تشکیلاتی دینی و مذهبی، طبعاً با هیئت مؤتلفه ارتباط جدی داشت. البته عضو تشکیلات مؤتلفه نبود، مثل شهید محلاتی که با مؤتلفه‌ای‌ها قاطی بود، اما عضو مؤتلفه نبود، اما با عناصر مؤتلفه، از جمله شهید اندرزگو ارتباط جدی داشت، چون روحیه‌اش هم به آن دیدگاه می‌خورد. نمی‌دانم با آقای رفیقدوست هم در ارتباط بود یا نه، ولی با اندرزگو می‌دانم که ارتباط داشت و به او کمک می‌کرد و حتی نیرو به او معرفی می‌کرد. در رفت و آمدهای داخل و خارج کشور با او همراهی می‌کرد و از آنجا که در خوزستان و به خصوص آبادان زیاد کار کرده بود، می‌توانست به شهید اندرزگو کمک کند که رابطه‌های خوبی را برای او پیدا کند. در مورد معرفی افراد به تشکیلات مؤتلفه هم دوستان از او کمک می‌گرفتند. نمی‌دانم آقای مرآتی با ایشان ارتباط داشته یا نه، ولی معمولاً این تیپ‌ها با او ارتباط جدی داشتند، به همین دلیل در اسناد ساواک، ارتباط آیت‌الله سعیدی با مؤتلفه آمده است.

من معمولاً تا هنگامی که ارتباط کاملاً محکم شود، وارد صحنه نمی‌شدم وتقیّه را به شدت رعایت می‌کردم، طوری که وقتی در سال 54، دستگیرم کردند و به زندان قصر بردند، آقای دوزدوزانی می‌گفت باورم نمی شد که تو با آن همه مراقبتی که می‌کردی دستگیر بشوی. گفتم به هر صورت قسمت این بوده که دستگیر شوم. به همین علت، دستگیر هم که شدم، با وجود گستردگی کاری که از سازمان مجاهدین خلق تا گروه ابوذر داشتم، هیچ چیزی از من لو نرفت. هنگامی که من به این نتیجه رسیدم که ایشان پایگاهی محکمی است و می‌شود به او اعتماد کرد، کارمان را با هم شروع کردیم و آغاز کارمان با هم بود. این بحثی که شما در اسناد ساواک می‌بینید که نوشته آیت‌الله سعیدی دارد یک هیئت راه می‌اندازد، دنباله همان بحث‌های آزادی است که بعد از یکی از مراسم عزاداری داشتیم که می‌گفت باید همان هیئت‌های 10 نفره خمینی را فعال‌تر کنیم.

در اسناد ساواک آمده که ایشان می‌خواست حزب خمینیسم راه بیندازد. همین موضوع است؟

بله، قضیه این نبود که می‌خواست حزب خمینیسم راه بیندازد، بلکه منظور همان هیئت‌های ده نفره خمینی بود. شبی که این حرف را زد، او را به شبکه تشکیلاتی مؤتلفه وصل نکردیم، چون نمی‌دانستیم که چقدر روی این حرف ایستاده و ما در ارتباط با تشکیلات مؤتلفه به قدری دقیق و محتاط عمل می‌‌کردیم که شما می‌بینید تا آخرین مرحله، مؤتلفه برای ساواک لو نرفته است، در حالی که اعضای مؤتلفه را مکرر دستگیر می‌کردند و شکنجه‌های مهیبی می‌دادند، ولی بالاخره نه آگاهی شهربانی از زمان رضاشاه تجربه آموخته شاه و نه ساواک توانست در بیاورد که ته قضیه مؤتلفه چیست که من در کتاب هیئت‌های موتلفه اسلامی شبکه ساواک را گراور کرده‌ام که چقدر از این موضوع بی‌خبر بوده است. بعد هم که دستگیر شدیم تا سال 57، هیچکس نتوانست بفهمد که مؤتلفه چه کاره است. ژنرال هایزر و دیگران در کتاب خاطراتشان نوشته‌اند که گروه‌ها و شبکه‌هایی بزرگ‌ترین جنگ‌های روانی را علیه ما به راه می‌اندازند، ولی ما نمی‌دانیم اینها چه کسانی هستند. به هر صورت ایشان اهل «ایسم» و این حرف‌ها نبود و منظور همان هیئت‌های 10 نفره است. در مبارزه هر چند انسان بسیار شجاعی بود، اما مراقبت‌های لازم برای مبارزه را داشت، مثلاً وقتی به کویت رفت و در آنجا سخنرانی‌های مفصلی کرد، موقعی که می‌خواست به ایران برگردد با قیافه عادی‌اش نیامد و حتی اسم خودش را عوض کرد. در اینجور جاها عبا و عمامه را برمی‌داشت و بی سر و صدا می‌رفت، بعضی جاها هم با عبا و عمامه می‌رفت. آقای منتظری در خاطراتش می‌گوید آمده بود تبعید که مرا ببیند، نگهبان آنجا پرسیده بود: «شما که هستید؟» ‌و شهید سعیدی با لحن محکم و قاطعی گفته بود: «شما حضرت آیت‌الله آقای سید محمدرضای خراسانی را نمی‌شناسید؟» طرف هم ترسیده بود و گفته بود بفرمایید. آدم بسیار جالبی بود.

در اسناد ساواک از ایشان جزوات مختلفی باقی مانده است. شما چقدر در جریان هستید که این جزوات به چه منظور و با چه اهدافی تولید می‌شدند و چه محتوایی داشتند؟

همه جور جزواتی داشت. ایشان در کارهایش آدم دست به نقدی بود. بعضی از نوشته‌ها از نظر درسی پخته و بعضی‌ها هم همین جوری بود. جزوه «ای انسان خود را دودکش نکن» را علیه سیگار نوشته. جزوه کوچکی است که من در کتابخانه‌ام دارم و روی آن نوشته: «ر-و-ح-...» که منظورش روح‌الله خمینی بود. این را پخش می‌کرد. مأمورین که می‌گرفتند، اول نمی‌فهمیدند که چیست و خیال می‌کردند این را هم مثلاً برای سیگار نوشته، بد می‌دیدند که داخل جزوه، حرف‌هایش را زده است و اسم امام را هم روی جزوه می‌گذاشت.

گویا بر عروه‌الوثقی حاشیه‌ای زده که بیشتر حوزوی است، یک بخش هم جزوات مبارزاتی بوده است.

در صحبت‌‌هایتان بارها به شجاعت ایشان اشاره کردید. به نظر شما ریشه شجاعت ایشان چه بود؟

تقوا، انسان با تقوایی بود که فقط در فکر خدا و انجام تکلیف شرعی‌اش بود و انسان که با خدا پیوند می‌زند، ترس ندارد. تهور و جسارت غیر از شجاعت است. تهور و جسارت یعنی خارج از منطق کار کردن، ولی ایشان شجاع بود، برای همین وقتی منبر می‌رفت، طوری حرف می‌زد که رژیم نتواند او را دستگیر کند، ولی در عین حال حرفش را هم بزند. مثلاً‌ در روز چهارم آبان که تولد شاه بود، به منبر می‌رفت می‌گفت البته امروز تولد یزید هم هست و اگر هم او را می‌گرفتند، می‌گفت که ماه شمسی و قمری با هم یکی شده و در تقویم‌های قدیمی نوشته‌اند که امروز روز تولد یزید است. بی‌حساب و کتاب کار نمی‌کرد. آدم بسیار جالبی بود.

 

آمریکا رسما اموال سپاه،بسیج و نیروی انتظامی را در ایالات متحده توقیف کرد!

 

 

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجۀ آمریکا :«سه بازوی نظامی جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران، سازمان بسیج و نیروی انتظامی به اضافۀ فرماندۀ آن سردار پاسدار اسماعیل احمدی مقدم به دلیل شرکت شان در سرکوب مخالفان ایران در سال 1388 هدف م

:: بازدید از این مطلب : 1406
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 21 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

 

 
سایت بالاترین: «هوش و ذکاوت کاربران معمولی بالاترین صد برابر بیشتر از خبره هایی مانند نوری زاده است.»

 

 
سایت بالاترین با اشاره به عدم هوش و ذکاوت نوری زاده در تحلیل خود نوشت:«یک سال پیش باز هم به سناریوی تکراری نوری‌زاده برخوردیم که با آب و تاب خبری دروغ را پخش می کرد که انگار همین الان مجتبی خامنه‌ای از داخل بیت این خبر را به او داده است.»
بالاترین اضافه کرد: «بله عزیزان بعضی‌ از ما دوباره گول حرف‌های بی‌اساس نوری زاده را خوردیم و به "مدحی اطلاعاتی" اعتماد کردیم.»
بالاترین تأکید کرد: «باز جای خوش حالیش باقیست که کاربرهای بالاترین تمام سعی‌ و تلاش خود را برای نشان دادن واقعیت انجام دادند.»
یکی از کاربران این سایت نیز خطاب به نوری زاده آورده است: «نوری‌زاده من به شخصه دیگر به هیچ وجه به تو اعتماد نخواهم کرد.»
گفتنی است، سایت بالاترین با اشاره به افشاگری محمد رضا مدحی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مورد اپوزیسیون نوشت: « در آستانه 22 خرداد ماجرای مدحی را بایکوت خبری می کنیم.»
یکی دیگر از کاربران این سایت اضافه کرد: ««ما بچه های جنبش سبز قول می دهیم گندهای خود را بایکوت کنیم.»
گفتنی است محمدرضا مدحی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که پس از برنامه ریزی های دقیق موفق به نفوذ به شبکۀ ضدانقلاب خارج نشین شده و در این نفوذ اطلاعات دقیقی را از نحوۀ عملکرد این شبکه ها، منابع مالی آنان و سرشاخه های ارتباطی آن ها به دست آورد.
مدحی همچنین با برخی مقامات آمریکایی و همچنین نمایندگان سرویس‌های جاسوسی انگلیس و فرانسه دیدارهای متعدد داشت و آنها از وی خواسته بودند که با ایجاد ارتباط گسترده با سران فتنه در داخل کشور و جذب نیرو از بدنه دستگاه‌ها و نهادهای مختلف نظام و ایجاد یک شبکه منسجم پروژه دولت در تبعید و براندازی نظام اسلامی را عملیاتی کند.
علیرضا نوری زاده که عنوان پرطمطراق کارشناس رسانه های اپوزیسیون را یدک می کشد و سعی زیادی کرده تا خود را در جمع ضد انقلاب و فتنه سبز به عنوان مغز سیاسی معرفی کند، مدتی قبل با آب و تاب فراوان از پیوستن یکی از فرماندهان اطلاعاتی جمهوری اسلامی به اپوزیسیون خبر داده و دروغ های زیادی را علیه نظام اسلامی به نقل از او منتشر کرد.

 

 
 

 

پخش مستند «الماسی برای فریب» که گوشه های نفوذ سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی در عمق محافل ضدانقلاب مقیم اروپا و آمریکا را به تصویر کشیده، باعث یک زلزله تمام عیار در این محافل شده است.
این محافل با حمله شدید به عناصر مرتبط با رضا مدحی طی دو سال گذشته، از خود پرسیده اند نفر بعدی که به ایران می گریزد و از اندرونی اپوزیسیون خبر می برد چه کسی خواهد بود؟ رجب مزروعی؟ اردشیر امیر ارجمند؟ مجتبی واحدی؟ محسن مخملباف یا...؟ آنچه می خوانید گزیده ای از این بازتاب هاست که در عین حال ابعادی از ضربه وارده به ضد انقلاب را روایت می کند.
سایت صهیونیستی بالاترین در واکنشی نوشت: رضا مدحی که خود را به گروه های اپوزیسیون نزدیک کرده بود، به تازگی سر از تهران درآورده است. او خود را تاجر الماس معرفی کرد و با هدف نزدیک شدن به اپوزیسیون، گره جنبش جمع یاران را راه اندازی کرده به افرادی مانند امیرحسین جهانشاهی، نوری زاده، خوانساری، مخملباف، عبدالله مهتدی و دهها نفر دیگر نزدیک شده بود. او همچنین تلاش کرده بود تعدادی از روزنامه نگاران را در خارج بخرد.
بالاترین در مطلب دیگری کنترل خود را از دست داده و می نویسد: کدام خری این مدحی را جذب کرد؟ بارها به رفقای دوروبر می گفتیم جو زده عمل نکنیم تا رو دست نخوریم. واقعا برای برخی دوستان مقیم خارج متأسفیم که کلی ادعا دارند ولی فقط آبروی اپوزیسیون را می برند. ای نوری زاده خائن! امروز می فهمیم که اپوزیسیون خارج واقعا هیچ است.
پایگاه اینترنتی ایران گلوبال نیز در واکنشی قابل تأمل نوشت: «استهزای فریب خوردگانی که خام مأمور وزارت اطلاعات شده بودند و می پنداشتند مشغول برپا ساختن «دولت در تبعید»اند، زمانی براه می افتد که در پی همایش سکولارهای سبز در تورنتو می رویم تا مقدمات «همایشی ممکن» را براه بیاندازیم و این نخستین باری نیست که این آقایان به نام اپوزیسیون ایرانی در پروژه سازی های خود همه مبارزات و امید برای دست یازی به آزادی را به سخره می گیرند سال هاست که همین مافیا با تسلط اش بر رسانه ها در خیال و رویای بهره وری های شخصی، جنبش سیاسی اپوزیسیون را بازیچه خود قرار داده اند. وجود اینها چیزی جز توهین به اپوزیسیون نیست».
این پایگاه ضدانقلابی می افزاید: امروز با بر ملا شدن چنین گندابی می توان به عمق فاجعه حضور این مافیا در زندگی سیاسی اپوزیسیون پی برد. می توان به نقش آفرینی شان در رسانه های فارسی زبان در تایید و انکار این و آن جریان اندیشید و دریافت که سی و دو سال دکان های دونبشه سیاست و اندیشه چه زخم هایی بر پیکر اپوزیسیون فرود آورده اند. این رویداد خیانتی بزرگ بود.
اما بخوانید از پایگاه اینترنتی خودنویس که می پرسد پس از غافلگیری اخیر، در نوبت بعدی باید منتظر سورپرایز کدام یک از افراد دیگری بود که خود را به عنوان اپوزیسیون در اروپا و آمریکا جا زده اند؛ «بر مدحی ها سرزنشی وارد نیست که آنها براساس مأموریت جمهوری اسلامی، انجام وظیفه می کنند اما سوالات بسیاری درباره مداحان مدحی ها وجود دارد. دو سال است که فریاد می زنیم و می نویسیم این جماعت که با چپاول سرمایه های مردم ایران در خارج کشور آشیانه گزیده و مدام به نام مردم ایران در رسانه ها و توسط به اصطلاح مفسرین خبری و سیاسی تبلیغ شده و جنبش سبز را ملک مشاع خویش می دانند به هیچ عنوان قابل اعتماد نیستند و نباید به زنده و مرده این عناصر اعتماد کرد. هرچه ما بیشتر نوشتیم بیشتر متهم به تفرقه گشتیم. بی پرده از آقای نوری زاده که مدعی بود با بدنه سپاه ارتباط دارد و مدحی به او اطلاعات می دهد، می پرسیم در برابر این رسوایی چه پاسخی دارید؟ مورد مشکوک مشابه سناریوی کمپین سفارت سبز توسط حیدری کنسول ایران در نروژ است. ارتباط حیدری با جهانشاهی و مدحی چه می تواند باشد؟»
«خودنویس» اضافه کرد: اینک باید از آقای نوری زاده پرسید که این جریان نفوذی تا کجا می تواند در میان اپوزیسیون پیش رفته باشد و چه تضمینی وجود دارد که فردا، آقایان امیرارجمند و یا واحدی و مزروعی در صداوسیمای جمهوری اسلامی آفتابی نشوند؟ آیا وقت آن نرسیده است دست وابستگان رژیم همچون مدحی و مداحان آنها و کسانی که سعی در ارتباط گرفتن با آنها براساس منافع شخصی می نمایند، از میان اپوزیسیون جنبش سبز کوتاه شود؟
سایت اپوزیسیونی «رادیو کوچه» یکی دیگر از رسانه های ضدانقلابی بود که با عصبانیت نوشت: آنچه در الماس فریب مشهود است اینکه بخشی از اپوزیسیون خارج کشور عملکرد بسیار ضعیفی در این ماجرا داشته و آثار و نتایج بسیار زیانباری را متوجه اپوزیسیون خواهد کرد. با پخش این فیلم، اطلاعیه اخیر وزارت اطلاعات مبنی بر دستگیری 30 جاسوس آمریکا و متلاشی کردن یک شبکه پیچیده جاسوسی و خرابکاری وابسته به سازمان سیا معنای بیشتری پیدا می کند. متاسفانه در اثر سهل انگاری برخی اعضای اپوزیسیون در همکاری با مدحی و گروه یاران بی شماری از افرادی که در داخل ریسک همکاری با خارج را پذیرفته بودند، در معرض خطر دستگیری و حتی اعدام قرار گرفته اند. از سوی دیگر فراموش نکنیم که به قول معروف با «تو زرد از آب درآمدن» فردی که خودش و گروه خیالی اش دو سال تمام سوژه اپوزیسیون بوده، انتشار خبرها، تحلیل ها و اظهارات جعلی و بی اساسش ضربه ای سخت بر پیکر اعتماد به جنبش وارد خواهد آورد که بازسازی آن کار آسانی نخواهد بود. این اتفاق شاید زنگ خطری را برای کنشگران و مبارزان و اعضای اپوزیسیون خارج از کشور به صدا درآورده باشد تا به این راحتی فریب هرکسی را نخورده و به قیمت اضافه کردن یک فرد به جمع مخالفان رژیم با آبرو و جان و امنیت مخالفان بی شماری بازی نکنند.
در همین حال سایت بالاترین در نوشته دیگری با نگرانی پرسیده است: نوری زاده ادعا می کرد که مدحی 13سال منبع او بوده اما حالا همین فرد سرباز گمنام رژیم از آب درآمده است. به راستی چرا و با چه انگیزه ای علیرضا نوری زاده وی را برای اولین بار به عنوان مبارز در رسانه ها به مردم معرفی کرد؟ بعد از علیرضا مدحی چه کسان دیگری به تهران خواهند رفت؟ محسن مخملباف و علیرضا نوری زاده و امیرعباس فخرآور و محمدی؟ کدام یک؟ همین نوری زاده و تلویزیون کانال یک بودند که مدحی چماقدار رژیم را تطهیر می کردند و او را به عنوان مبارز و... معرفی می کردند، خود نوری زاده هم از مدتها پیش توسط اربابان مدحی خریداری شده و در زمان شاه هم برای ساواک کار می کرد، نوری زاده عاشق کارکردن برای سرویس های اطلاعاتی است.
این رسانه وابسته به اپوزیسیون پرسیده است: این بابارو چه جوری به ایران برگردانده اند؟ نوری زاده آدم شهرت طلبی است که به هر دست و پازدنی است می خواهد خود را شخص مهمی معرفی کند و این هم سرانجام کارش.
وبلاگ «یار دبستانی» از همکاران شبکه بالاترین نیز این گونه نوشته که؛ آشنایی من با مدحی 7 ماه قبل در یکی از مسنجرها بود. مدحی با کمال صراحت ادعا کرده بود جمهوری اسلامی تا 3 ماه دیگر سقوط خواهد کرد. وقتی این را گفت دیگر مطمئن شدم که کلکی در کار اوست(!)
در این میان بخوانید از امیرفرشاد ابراهیمی که همین چند ماه پیش تهدید کرده بود به ایران بازمی گردد و همه پته اپوزیسیون کلاهبردار را روی آب می ریزد. او اکنون می نویسد؛ بسیاری از همان ابتدا با تردید به سخنان مدحی می نگریستند و بسیاری متعجب از اینکه چطور فردی که به گفته خود از دل نظام آمده، هنوز از گرد راه نرسیده، این چنین مطرح می شود و دربستر حوادث ملتهب قرار گرفته است. اما هرچه بود اکنون وی در تهران است.
ابراهیمی می نویسد: بی شک اولین کسانی که تریبون های اطلاع رسانی خود را آن هم در حد وسیع و گسترده و مداوم در اختیار این فرد معلوم الحال گذاشته و از او یک «قهرمان ملی» و «سردار تواب» ساختند باید پاسخگو باشند. جواب ناامید کردن آنهایی که ساعتها می نشستند پای رادیوها و تلویزیونها و برنامه های هیجانی وی را می دیدند و به سقوط جمهوری اسلامی امیدوار می شدند را چه کسی اکنون باید بدهد؟

 

 
 
یک عضو بدنام حلقه انحرافی که پیش از این به دلالی در دانشگاه آزاد می پرداخت، اکنون نقش مشابهی را برای حلقه مذکور ایفا می کند.
 نامبرده اخیرا با سوء استفاده از برخی ناهماهنگی ها در جریان ادغام وزارتخانه ها و خلأ پیش آمده، از طرف حلقه انحرافی مامور شده تا مدیران چند شرکت را احضار نموده و با آنها برای نقش آفرینی در انتخابات اتمام حجت کند. این فرد که ظاهرا پیش از این قرار بوده با ایرانیان مقیم خارج ارتباط بگیرد، اکنون مدیران چند شرکت را بدون هیچ وجاهت حقوقی و قانونی احضار کرده و تذکر داده که اگر به نفع حلقه متبوع وی نتوانند در انتخابات- به شکل منطقه ای و استانی- نقش آفرینی کنند، باید با جایگاه مدیریتی خود خداحافظی کنند! وی حتی تهدید کرده که در صورت عدم تحرک کافی، افراد جایگزین هم مشخص شده اند.
یکی دیگر از افراد موثر در جریان نفوذی نیز که عمدتا در حوزه صنعت فعالیت می کند، به رایزنی با مدیران صنعتی پرداخته و از آنها می خواهد تمام ظرفیت خود را برای جذب رای به ویژه در شهرهای کوچک از طریق ارائه تسهیلات به نام فرد مورد حمایت این جریان به کار بگیرند.
به دلیل تغییرات در راس سه وزارتخانه مهم رفاه، صنایع و نفت که شرکتهای زیرمجموعه زیادی نیز در زیرمجموعه این وزارتخانه ها قرار دارد، جریان نفوذی با سوء استفاده از اشراف نداشتن سرپرستان وزارتخانه ها، در حال نفوذ دادن مهره های وابسته به خود است.

 
علیرضا خمسه می​گوید که کار جدی اش را در زمینه بازیگری​ با تعارفی که مهدی هاشمی به او زده شروع کرده​است. 

وی گفت:«من رشته روانشناسی را انتخاب کرده بودم و در دانشگاه ملی یعنی دانشگاه شهید بهشتی فعلی درس می​خواندم. مهدی هاشمی مربی تئاتر آن دانشگاه بود و گروهی را به عنوان علاقه​مندان تئاتر در آنجا دور هم جمع کرده بود . خب من هم رفتم سمت آن​ها و گفتم می​خواهم با شما کار کنم.»

 خمسه افزود:«حدود سال‌های ۵۳ و ۵۴ بود. در آن گروه گلاب آدینه و مدیا کاشیگر و تعداد دیگری از بچه​ها بودند. مهدی هاشمی از من تست گرفت و به من گفت تو به درد یک گروه دانشجویی نمی​خوری، بیا و توی گروه تئاتر ما (پیاده) که یک گروه حرفه​ای بود، کار کن.»

این بازیگر اظهار داشت:« خب، این تعارف خیلی خوبی بود و همان سال داشتند نمایش «داستانی نه تازه» را کار می​کردند که خانم سوسن تسلیمی هم در آن بازی می​کرد. یک نقش کوچکی هم به من دادند. شاید نقدهایش را هنوز داشته باشم. در آن نقش من هیچ کلامی نداشتم. جوان چلاقی بود که عاشق سوسن تسلیمی بود و همه جا دنبال او راه می​افتاد. هیچ چیزی هم نمی‌گفت، ولی جالب بود خیلی‌‌ها به من می گفتند چقدر خوب بازی می​کنی و من فکر می​کردم من که اصلا بازی نمی​کنم. چون آن وقت‌ها فکر می​کردند بازیگرهای خوب بازیگرهایی هستند که مونولوگ بلند بگویند.»

 

 
 
کارگردان این فیلم در مورد موضوع فیلم "قلاده‌های طلا" عنوان کرده است داستان این فیلم هیچ ربطی به ماجرای ندا آقاسلطان ندارد.


فیلمبرداری این فیلم که از آن به عنوان یکی از سیاسی ترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران نامبرده می شود اول خردادماه آغاز شده و تاکنون بازیگران آن در لوکیشن‌های مختلفی جلوی دوربین رفته اند.

بنابراین گزارش، این فیلم که درباره حوادث پس از انتخابات ساخته می شود با این جملات آغاز می‌شود:

هر ایرانی یک رأی
و ما یک ملت‌ایم
به مثابه یک تن
چو ایران نباشد تن ما مباد

گفتنی است ابوالقاسم طالبی کارگردان "قلاده های طلا" قبل از نگارش این فیلمنامه، تحقیقات وسیعی را در گفتگو با کاندیداهای ریاست جمهوری دوره دهم برای به تصویر کشیدن واقعی حوادث پس از انتخابات انجام داده است.

عوامل سازنده "قلاده‌های طلا" عبارتند از: نویسنده و کارگردان: ابوالقاسم طالبی/ تهیه‌کننده: محمد خزاعی/ مدیر فیلمبرداری: امیر کریمی/ طراح چهره‌پردازی: محمدرضا قومی/ طراح صحنه: غفار رضایی/ طراح لباس: سارا خالدی/ مجری ساخت دکور: محمد معصومی/ صدابردار همزمان: عباس رستگارپور/ برنامه‌ریز، دستیار اول کارگردان و مدیر جلوه‌های میدانی: عباس شوقی/ مدیر جلوه‌های ویژه رایانه‌ای: بابک میر فرحناک/ عکاس و تصویربردار پشت صحنه: کوروش پیرو / دستیار کارگردان: مسعود منصوری، مسعود جیرانی/ منشی صحنه: یاسمن کفایتی
بازیگران: امین حیایی، مریلا زارعی، محمدرضا شریفی‌نیا، حمیدرضا پگاه، علی رام نورایی، نیلوفر خوش‌خلق، دکتر محمود عزیزی، حسین سحرخیز، اکبر سنگی، مهدی صبایی، کیانوش گرامی، بهادر زمانی، ونوس مجلسی، داریوش اسدزاده، پوراندخت مهیمن، اکبر پاکزاد، حامد بسیاری، عباس شوقی، مجید معافی، عاطفه منصوری، داود مقدادی، محسن امیری، حمیدرضا رسولی، طناز دهقان، علی اصغر طبسی، مجید رسولیان، سیاوش اکبری صفت، محمدرضا شکریان، ساینا بازرگان، مژگان ترانه، ستاره صفی‌خانی، اسماعیل زن و گل گیاه، مریم آرادیش، هلیا امامی، سعید علیپور، مهناز مرتضایی و ...

 
 

 


 آمریکا اکنون با حکومتی مستحکم در ایران روبرو است.



شبکه سی ان ان با اذعان بر اینکه آمریکا نتوانست از اختلافات اخیر مسئولان در ایران بهره ای ببرد، گزارش داد: «به خاطر هم فکری مسئولان جمهوری اسلامی، آمریکا اکنون با حکومتی مستحکم در ایران روبرو است و این برای آمریکا خوب نیست».

به گزارش سی ان ان، «یکی از کارمندان اسبق سیا که تحلیلگر مسائل سیاسی هم هست بر این باور است که ارتباط های محکمی در حکومت ایران وجود دارد و آمریکا نتوانسته از اختلافات اخیر بین مسئولان جمهوری اسلامی بهره ای ببرد».

در ادامه این گزارش آمده است: «به خاطر هم فکری مسئولان جمهوری اسلامی، آمریکا اکنون با حکومتی مستحکم در ایران روبرو است و این برای آمریکا خوب نیست».
سی ان ان افزود: «اختلافات اخیر بین مسئولان ایران واقعیتی بود که اتفاق افتاد اما اکنون روابط آنها بهبود یافته و ایران قدرتمندتر هم شده است».

 
 وزیر اطلاعات از دستگیری یک جاسوس که با همکاری آمریکا به‌ دنبال تشکیل شبکه اجتماعی برای ایجاد اغتشاش در ایام انتخابات مجلس با هزینه میلیون ها دلار بود، خبر داد. ساعاتی پیش حجت‌الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی در جمع نخبگان شهرستان ری در مسجد خاتم‌النبین (ص) شهرری با اشاره به مباحث داخلی کشور گفت: امروز یکی از وظایف بزرگ و جدی مقابله با دشمن است که طراحی‌های زیادی برای ضربه‌زدن به نظام دارند. وزیر اطلاعات از دستگیری یک جاسوس که با همکاری آمریکا به‌ دنبال تشکیل شبکه اجتماعی برای ایجاد اغتشاش در ایام انتخابات مجلس بود، خبر داد و افزود: توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) جاسوسی دستگیر شد که از یکی از کشورهای همسایه به ایران آمده بود و آمریکایی‌ها می‌خواستند میلیون‌ها دلار هزینه کنند که همان شبکه اجتماعی انتخابات قبلی را برای انتخابات مجلس ایجاد کنند. وی در ادامه با تاکید بر اینکه آمریکا از توطئه در قبال ایران دست نکشیده است،

 
 
این زن و دختر جوانی که در آن کوچه همسایه شماست و هر روز و هر ساعت روسری‌اش عقب‌تر می‌رود و مویش پریشان‌تر و لباسش تنگ‌تر می‌شود، از هر درنده‌ای و از هر گزنده‌ای برای ناموس و جوان تو آسیبش بیشتر است؛ چرا بی تفاوتی؟ این‌ها توهین نیست، این‌ها بیان واقعیت است و این واقعیت‌ها وجود دارد.
امام جمعه مشهد گفت: نباید مسوولان در برابر توسعه بی‌حجابی و بدحجابی بی‌تفاوت باشند.

آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی در خطبه‌های نماز جمعه این هفته مشهد در محل رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر افزود: مسوولان نباید در برابر توسعه بی‌حجابی و بدحجابی بی‌تفاوت باشند؛ الان هر روز که می‌گذرد در خیابان‌های این شهر و سایر شهرها، توسعه بی‌حجابی می بینیم و در عین حال همه بی‌تفاوتند، جریان‌های مدیریتی بی‌تفاوتند، مردم هم بی‌تفاوتند.

وی ادامه داد: برادرم! خواهرم! اگر در کوچه و محله شما، یک درنده یا گزنده پیدا شود، شما نمی‌گذاری بچه‌ات از خانه بیرون برود که نکند این گزنده و درنده به او آسیب بزند. عزیز من! این زن و دختر جوانی که در آن کوچه همسایه شماست و هر روز و هر ساعت روسری‌اش عقب‌تر می‌رود و مویش پریشان‌تر و لباسش تنگ‌تر می‌شود، از هر درنده‌ای و از هر گزنده‌ای برای ناموس و جوان تو آسیبش بیشتر است؛ چرا بی تفاوتی؟ این‌ها توهین نیست، این‌ها بیان واقعیت است و این واقعیت‌ها وجود دارد.

وی خاطرنشان کرد: دختر خانمی که یاد گرفته در کوچه و خیابان سوار دوچرخه شود، این دوچرخه را که با لباس گشاد و مقنعه که سوار نمی‌شود، او با لباس کوتاه و تنگ سوار این دوچرخه می‌شود و لباس کوتاه و تنگ این دختر روی زین دوچرخه با ایمان پسر جوان تو چه می‌کند؟ اصلا در خیابان و کوچه شهر امام رضا(ع) چه کسی اجازه داده زن‌ها و دخترها سوار دوچرخه شوند؟ این دوچرخه‎سواری را چه کسی راه انداخته است؟ چرا مردم و مسوولان و دستگاه‌های امنیت اجتماعی و پیشگیری از جرم در مقابل دوچرخه‌سواری زن‌ها و دخترها بی‌تفاوتند؟ آخر این دوچرخه سواری دختر و زن عارضه دارد.

امام جمعه مشهد تصریح کرد: نشستن روی دوچرخه برای دختر و زن حرام نیست. یک دختر خانم در خانه خودش، در را ببندد و توی حیاط خانه‌اش 10 ساعت هم دوچرخه‌سواری کند حرام نیست، اما وقتی این دختر خانم بیاید توی کوچه و با لباس دوچرخه‌سواری، سوار دوچرخه شود، آن لباس و آن حرکت، عارضه فساد و منکر و فحشا برای جامعه دارد. چطور دستگاه‌ها بی‌تفاوتند و اصلا چه کسی اجازه داده است؟ چرا جلوی این را نمی‌گیرند؟ حالا در هر خرابه‌ای، هر کثافتی صورت می‌گیرد، ولی چرا در شهر امام‌رضا (ع)؟ برادران! خواهران! مدیران! مسوولان! شب اول قبر امام(ره) گریبان شما را می‌گیرد و می‌گوید من آمدم، یک عده هم به پیروی من آمدند، خون دادند، جان دادند، بچه دادند و این مکتب را تاسیس کردند و این نظام را به وجود آوردند ولی شما در مقابل بعد معنویت این نظام بی‌تفاوت بودید. مسوولیت را گردن گرفتید اما انجام ندادید، مدیریت عهده‌دار شدید ولی در مقابل پیغمبر اسلام و قرآن به تکلیفتان عمل نکردید.

وی ادامه داد: در ابتدای هفته، در مراسم باشکوه یاد امام بزرگوارمان در مرقد مطهر آن امام راحل، مقام معظم رهبری نکاتی را بیان کردند. نکاتی که در موقعیت‌های گوناگون در بیانات مقام معظم رهبری گفته می‌شود، نکاتی جامع و گسترده است و در تحلیل و بازخوانی، باید از درون کلام خط ساز این بزرگوار استخراج شده و مورد بحث قرار بگیرد. در ابتدای سخن در تحلیل شخصیت امام فرمودند که "امام خمینی(ره) صاحب مکتب بود و مهم مکتب امام است"؛ دقیقا نکته‌ای که بنده هم به همین مناسبت در هفته گذشته عرض کردم، برای ما شخصیت جریانی امام(ره) مطرح است.

وی با بیان اینکه بنا بر صحبت‌های مقام معظم رهبری مکتب امام دارای سه بعد اللهیت، معنویت و عدالت بود، افزود: بعد الّلهیت مکتب امام، تاسیس نظام جمهوری اسلامی است و تفهیم استقلال و خودکفایی برای مردم و مردم را به خودشان باوراندن.

آیت‌الله علم‌الهدی ادامه داد: بعد معنویت مکتب امام، از معنویت شخص امام سرچشمه گرفته است. معنویت امام با آن تقوا و زهد، با آن اخلاص و خداباوری و با آن عشق و دلداگی به حق. تمام مسائل شخصی و معنوی امام در تمام آموزه‌های امام رنگ دارد. امام خمینی(ره) معلم اخلاص بود، معلم معنویت بود، معلم عبودیت حق بود، معلم تقوا و اخلاق بود. آموزه اخلاقی و معنوی امام، بالاتر از شخصیت آموزشی امام در ابعاد تخصصی فقه و فلسفه امام بوده و این بعد معنویت در مکتب متجلی است.

وی در خصوص بعد عدالت مکتب امام افزود: امام در تمام رهنمودها، برنامه‌ها و حرکت‌ها جامعه مستضعف، قشر آسیب پذیر و انسان‌های محروم را نشانه می‌گرفتند تا محرومان به حقوقشان برسند، از فرصت‌ها استفاده کنند و قدرتمندترها در عرصه بهره‌برداری از امکانات عمومی و فرصت‌های کشور، از فقرا و محرومان جلوتر نیفتند.

امام جمعه مشهد گفت: آن چیزی که در تحلیل فرمایشات مقام معظم رهبری لازم است ما بدانیم، این است که امام(ره) از دنیا رفت، مکتب امام هم در صحیفه امام و آثار و نوشته‌ها و گفته‌های امام که به صورت نوشتار درآمده است، یک شخصیت کتبی دارد و این شخصیت کتبی امام در این نوشته‌ها و آثار موجود است، اما آیا واقعا مقام معظم رهبری که فرمودند نباید بگذاریم مکتب امام(ره) دچار انحراف شود، منظورشان این بود که صحیفه امام دست نخورده بماند، آثار امام را کسی تصرف نکند، فرمایشات و نوشته‌های امام را کسی تحریف نکند؟ نه! مکتب امام یک وجود عینی وخارجی دارد و این وجود عملکرد این نظام است.

وی ادامه داد: یعنی تمام مستضعفان و مسلمانان دنیا وقتی می‌خواهند شخصیت امام را ببینند و تحلیل کنند در عملکرد نظام ما می‌بینند و تحلیل می‌کنند. اگر کار به جایی رسید که در عرصه اقتصاد میدان باز شد برای گردن کلفت‌ها و قدرتمندان که ببرند و بچاپند و رانت خواری کنند، مکتب امام در بعد عدالت دچار انحراف شده است.

عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: اگر در عملکرد نظام در جامعه ما قرار شد خدا و مردم در طرح‌ها و برنامه‌ها رعایت نشوند، دین و شریعت در برنامه‌ها و عملکرد نظام مورد توجه قرار نگیرد، بعد عقلانیت مکتب امام ضربه می‌بیند.

وی تصریح کرد: اولویت اول در مکتب امام خمینی(ره) و عملکرد نظام دین خدا، شریعت مقدسه و حلال و حرام و مکروه و مستحب این دین است. در این مملکت، خیلی چیزها لازم است و با خیلی مسائل باید مردم جذب شوند، اما نه به قیمت فعل حرام، نه به قیمت ترویج فاحشه و منکرات
و خلاف شرع. در مملکت ما تفریح و تفرج لازم است، در این ماه آخر فصل بهار و تابستان، وجود تفریحگاه‌ها، مخصوصا در ییلاقات خوش آب و هوا برای مرد و زن و خانواده‌های ما لازم است، اما نه به قیمت لاابالی‌گری‌ها، نه به قیمت باز بودن فضا برای اباحه‌گری‌ها و بی‌بند و باری‌های یک مشت دختر و پسر جوان.

آیت‌الهه علم‌الهدی اضافه کرد: یک تفرجگاه برای مردم ما لازم است، باید مردم، خانواده‎ها و جوان‌های ما به این تفریحات بروند، تا آرامش پیدا کنند و خوش بگذرانند اما نه به این قیمت که هرزه‌گی یک مشت پسر و دختر جوان باعث شود دلواپسی برای خانواده‌ها نسبت به جوانانشان به وجود بیاید.

وی با بیان اینکه جذب مردم باید با مطالبات دینی‌شان باشد، عنوان کرد: یک مشکلی که ما امروز در برابر بعضی از عزیزان کوتاه فکرمان داریم، این است که ما می‌‎گوییم عزیزان این برنامه چرا دارد اجرا می‌شود؟ این بی بند و باری چرا جلوگیری نمی‌شود؟ می‌گویند آقا! ما باید جذب کنیم و استناد می‌کنند به فرمایش مقام معظم رهبری در مورد جذب حداکثری. آخر چه را می‌خواهید جذب کنید؟ جذب و در کنارش دفع؟ شما مسوولیتتان جذب چه کسانی است؟ شما مسوول جذب بی‌دین‌های این مملکت هستید یا مسوول جذب متدینین آن هستید؟

امام جمعه مشهد تصریح کرد: جامعه ما جامعه دینی و ولایی است و اکثریت آن متدینند و مطالبات دینی دارند. شمایی که می‌خواهید جذب کنید، آیا می‌خواهید اکثریت متدین را با مطالبات دینی‌شان جذب کنید، یا اقلیت لائیک جدا از دین را به قیمت دفع این اکثریت جذب کنید؟ این جذبتان باید منطقی باشد. جذب اقلیت و دفع اکثریت؟!

وی ادامه داد: بعد اللّهیت مکتب امام که تجسمش در عملکرد نظام هست، اول رعایت دین و حلال و حرام خداست و بعد رعایت مردم. ما باید مردم را در این مملکت جدی بگیریم؛ مردمی که وفادارند، مردمی که پای انقلاب ایستاده‌اند، مردمی که ایثارگرند، مردمی که امام بزرگوار فرمودند "مردم ما در وفاداری در جامعه جهانی بی‌نظیرند."

وی خاطرنشان کرد: برای اجرای یک طرح و برنامه و صرف مالیات و عوارض، ببینید در مردم چه می‌گذرد؟ اجرای یک طرح عمرانی که باعث زیبایی و عوض شدن چهره شهر شود و مبلمان شهری را بالا ببرد خوب است، اما به چه قیمت؟ مردم چه می‌شوند؟ گاهی اوقات بی‌توجهی به ترافیک یک خیابان مردم را مستاصل و آن‌ها را در زندگی دچار مشکل می‌کند. ما باید برای تحقق بعد الّلهیت مکتب امام، آرامش مردم را در نظر بگیریم.

آیت‌الله علم‌الهدی در ادامه اظهار داشت: برادران! خوهران! خوشبختانه ما امروز در کشورمان با یک سرمایه عظیمی روبه‌رو هستیم و آن جوانان متدین ما هستند. هفته دیگر مراسم اعتکاف برگزار می‌شود و ببینید که 80 درصد شرکت کنندگان آن را دختر و پسر جوان تشکیل می‌دهند، ما با چنین جامعه جوانی روبه‌رو هستیم. آن‌هایی که مسن هستند آیا پیش از انقلاب یادشان هست که در همین مسجد گوهرشاد مراسم اعتکاف برگزار شود؟

وی افزود: این‌ها برکت و پرورش و رهنمود و خطسازی مکتب امام و انقلاب است که به اینجا رسیده و مدیران و مسوولان و مردم ما موظفند، جلوی آسیب‌های این بعد معنویت مکتب امام(ره) را بگیرند. برادران! خواهران! اگر در جامعه ما هرزه‌گی رایج شد، اگر در جامعه ما بی‌حجابی و ول انگاری زن و دختر جوان متداول شد، اگر در جامعه ما منکرات و ناهنجاری‌ها در مظاهر اجتماع ظاهر شد، به این جوان مومنی که به این شکل دنبال معنویت است، آسیب می‌زند و این معنویت را از نسل جوان ما می‌‎گیرد.

امام جمعه مشهد تصریح کرد: برادران! خواهران! مدیران! مسوولان! بدانید مساله بی‌حجابی و بدحجابی و ول انگاری زن‌ها و دختر ها در این کشور آتش سوزنده‌ای است که ایمان نسل جوان ما را خاکستر می‌کند

 
وزیر اطلاعات با اشاره به ادعاهای بعضی افراد در راستای ارتباطشان با امام عصر (عج) گفت: در دوران غیبت ولی فقیه برای ما حجت است.

ساعاتی پیش حجت‌الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی در جمع نخبگان شهرستان ری در مسجد خاتم النبین (ص) ضمن فرارسیدن ماه مبارک رجب، این ماه را شروع فصل بهار عبادت و بندگی دانست و گفت: همانگونه که عالم طبیعت بهار دارد و این فصل، فصل شکوفایی است، معنویت نیز بهاری دارد و فصل آن شامل ماه‌های رجب، شعبان و رمضان می‌شود.

وزیر اطلاعات با اشاره به اینکه اهل دل و سیرسلوک هر آنچه به ‌دست آوردند با بهره‌برداری از فیوض این سه ماه بوده است، افزود: مقام معظم رهبری در ارتباط با بهره‌برداری امام خمینی (ره) از این ایام می‌فرمودند «هر وقت که ماه مبارک رمضان تمام می‌شد با همه وجود حس می‌کردیم در امام تحولی ایجاد شده است و امام با قبل ماه مبارک رمضان تغییر کرده است و از لحاظ مقامات معنوی بالا رفته‌اند».
وی در ادامه با استناد به حدیثی قدسی عنوان کرد: بر اساس حدیث قدسی در شب ماه رجب ملکی بین مومنان می‌چرخد و آنها را به شب زنده‌داری دعوت می‌کند و هرکسی که در این شب‌ها به بندگی بپردازد بر اساس روایات به درجات بالایی دست می‌یابد.
مصلحی صبر را علت نام گرفتن روزها با عناوین الهی دانست و گفت: صبر داشتن بسیار سخت و پیجیده است، اینکه دریابیم در چه زمان و موقعیتی و چگونه صبر پیشه کنیم بسیار سخت و دشوار است و ماه رجب ماهی است که باید به خودمان بیاییم و به درون خود رفته و به خدا وصل شویم.
وزیر اطلاعات پاک شدن را عامل اصلی بهره‌برداری از سفره ماه مبارک رمضان خواند و افزود: در ماه مبارک رمضان سفره‌ای پهن می‌شود و افرادی می‌توانند از آن بهره‌مند شوند که پاک باشند و ماه رجب بهترین فرصت برای پاک شدن است.
وی در ادامه بهترین راه بندگی را مسیر اهل بیت عنوان کرد و گفت: مسیر بندگی خداوند متعال فقط باید از مسیر اهل بیت علیهم‌السلام باشد و بر این اساس است که انسان می‌تواند به بندگی برسد.
مصلحی با اشاره به بیان موضوعاتی همچون غیب‌گویی در چند وقت اخیر گفت: این مسائل در زمان امام صادق (ع) نیز وجود داشت و این قضایا در طول تاریخ بشر بوده است و بررسی و عبرت از تاریخ برای همین‌هاست که ارزشمند است.
وزیر اطلاعات تاکید کرد: این موضوعات در زمان جنگ نیز وجود داشت و ما در جایی قرار داشتیم که این موضوعات مطرح می‌شد و افرادی بودند که ادعای دیدار با امام زمان (عج) را داشتند و ما این ادعاها را پیگیری می‌کردیم و حال نیز همین مسائل مطرح است.
وی خاطرنشان کرد: شاید تقدیر ما بر این است که دنبال این مسائل و پیگیر این افراد باشیم.
مصلحی این ادعاها را کذب دانست و بیان داشت: هرکس در مسیر بندگی راه افتاد و چیزی به او دادند زبانش به بازگویی آنها باز نمی‌شود و اینگونه نیست که افرادی که به مرتبه‌ای می‌رسند آن را مطرح کنند.
وزیر اطلاعات تصریح کرد: در این زمان کسی که ادعای ارتباط با امام زمان (عج) را دارد باید بررسی کرد که آیا رفتار و منش او بر اساس فرمایشات اهل بیت علیهم‌السلام است.
وی در ادامه تاکید کرد: در دوران غیبت امام زمان (عج) باید از ولایت فقیه اطاعت کرد و امام صادق (ع) می‌فرمایند «فقها را برای شما حاکم قرار دادیم و باید از آن تبعیت کنید».
مصلحی گفت: متاسفانه امروز افراد تا چهار کتاب و حدیث را مطالعه می‌کنند، فکر می‌کنند به اسلام دست پیدا کردند و می‌گویند چرا نمی‌آیند با ما حرف بزنند در حالی که آنچه در احادیث است افراد باید با مراجعه به بزرگان دین خود را به آنها عرضه کنند چراکه بزرگان دین شأن و جایگاهی دارند.
وزیر اطلاعات با اشاره به صحبت خود با یکی از افرادی که ادعای ارتباط با امام زمان (عج) را دارند، تاکید کرد: به یکی از این افراد مطرح کردم که اگر شما ارتباطی با امام عصر دارید آن برای شما حجت است اما برای ما ولی فقیه حجت است و به آن عمل می‌کنیم.
مصلحی از خداوند متعال خواست تا در این بهار بندگی توفیق استفاده از این ایام را عطا فرماید.

 

محمدعلی رامین معاون سابق مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست “جمهوری اسلامی ایران و آینده جهان اسلام” که در دانشکده علوم حدیث برگزار شد، درباره دین جهانی و شهروند جهانی گفت: دین ما یک دین فردی نیست، اساس دین ما مبتنی بر اداره جامعه بشری و جمع است، یعنی دین ما یک دین جمعی و جهانی است و بنابراین هرکس تصویری از خودش در باب اسلام بسازد و زندگی، ‌آیه و حدیث را مبتنی بر نظر شخصی تأویل کند، اسلام را نفهمیده است.

وی افزود: دین ما یک دین ملی نیست، ما نمی‌توانیم محدوده دینمان را در محدوده جغرافیایی که انگلیسی‌ها بر دور ما کشیده‌اند و ما را از دیگر کشورهای مسلمان جدا کرده‌اند، تعریف کنیم.


 

رامین خاطرنشان کرد: دین ما برای مسلمانان یا برای شیعیان نیست، دین ما برای کل جهانیان است، مسلمان یک عنصر جهانی است، شهروند جهانی است و لذا هر مسلمانی که خود را شهروند جهانی نداند، دینش را اشتباه فهمیده است.

معاون سابق مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه تصریح کرد: بنده به مدت ۱۰سال در تمامی کشورهای خارجی سعی کردم با نوشتن مقالات مختلف این موضوع را جا بیندازم که بنویسند امام‌خمینی و به جای واژگان دیگر از واژه‌ امام استفاده کنند اما موفق نشدم.

رامین با اشاره به اینکه قانون اساسی در ۵ مورد بر امام بودن ولی‌فقیه اصرار می‌ورزد، تأکید کرد: حضرت امام روح‌الله(ره) سیستم امت و امامت را طرح کردند و این سیستم در مقابل سیستم مورد نظر انگلیسی‌هاست.

وی در ادامه گفت: انگلیسی‌ها موفق شدند سیستم امت اسلامی را به ۵۷ کشور تجزیه کنند. سال ۵۸ که قانون اساسی در حال تدوین و تصویب نهایی بود این بحث جزو چالش برانگیزترین مباحث بود.

معاون سابق مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار داشت: در اصل ۵ قانون اساسی تأکید شده است که ولی‌فقیه در زمان غیبت نائب امام زمان است یعنی ولی‌فقیه، امام امت اسلامی است.

رامین در ادامه بیان داشت: ۱۰ سال پس از موضوع اثبات امامت امت و ولی‌فقیه و پس از تصویب آن و همچنین پس از نثار صدها هزار کشته و شهید،‌ آقای هاشمی آمدند و گفتند “ما امام را فقط به حضرت امام‌خمینی و شخص ایشان می‌گوییم و به کس دیگری امام نمی‌گوییم” و با زیرکی تمام خواست اندیشه امام مبتنی بر امامت ولی‌فقیه را با خودشان در بهشت زهرا دفن کند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به تشریح عملکرد دولت دهم پرداخت و در خصوص جریان نفوذی نفوذ کرده در دولت گفت: ۳ جریان انحرافی با یکدیگر ترکیب شده‌اند تا دولت دهم را تخریب کنند و از ۳ روش برای این تخریب استفاده می‌کنند.

معاون سابق مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تشریح ۳ روش جریان انحرافی برای تخریب دولت دهم پرداخت و گفت: این جریان‌های انحرافی از میان خودشان یک سری از افراد را همرنگ دولت کرده‌اند و به درون مجموعه دولت نفوذ داده‌اند و کوچک‌ترین ضعفی را که از دولت مشاهده کنند آن را بزرگ کرده و حساسیت ایجاد می‌کنند.

رامین به روش جریان انحرافی برای ضربه به دولت دهم اشاره کرد و اظهار داشت: جریان انحرافی، جریان فرصت‌طلبی هستند که منتظرند اولین اشتباه احمدی‌نژاد را آخرین اشتباه او جلوه دهند.

معاون سابق مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه هاشمی رفسنجانی، جریان اصیل انحرافی است، تأکید کرد: امروز در ایران یک جریان مذبذب و فرصت‌طلب قصد دارد با نفاقی آشکار و پنهان، جایگاه ولایت‌فقیه را تضعیف ‌کند که انتخابات با عظمت سال ۸۸ را با عنوان تقلب معرفی ‌کردند.

وی افزود: هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری خود ولایت‌فقیه را در حد رفاقت تحریف کرد و می‌گفت “من با آقای خامنه‌ای ۴۰ سال رفاقت دارم”.

هاشمی با زیرکی تمام بلافاصله پس از رحلت امام، ولایت‌فقیه را از ۲ بال پرواز اعتقادی و معنوی حذف کرد و می‌گفت “مجلس خبرگان مرجعیت تعیین نکرده است و باید مرجعیت به حوزه‌های علمیه ارجاع داده شود”.

رامین با بیان اینکه امروز آن جریان انحرافی اصیل را که امامت و مرجعیت ولی‌فقیه را حذف کرد نتوانسته‌ایم هنوز شناسایی کنیم، خاطرن

:: بازدید از این مطلب : 451

|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 21 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

 

یکی از ضاربین روحانی ایثارگر دستگیر شد


 

یک نفر از عوامل اصلی ضرب و جرح روحانی امر به ‌معروف و نهی از منکر دستگیر شد.

به گزارش پخش اخبار چند رسانه ای واحد مرکزی خبر به نقل از پایگاه خبری پلیس ، اداره اجتماعی پلیس امنیت عمومی نیروی انتظامی اعلام کرد : یک نفر از عوامل اصلی ضرب و جرح روحانی آمر به ‌معروف و ناهی از منکر دستگیر شد.

حجت الاسلام فرزاد فروزش امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران که 2 شب گذشته برای نجات یک دختر جوان از چنگال 2 نفر از اراذل و اوباش از جان‌گذشتگی کرد، در آستانه نابینایی چشم راست خود قرار گرفت ولی با عمل جراحی چشم در بیمارستان رسول‌ اکرم(ص) خطر تخلیه چشم او برطرف شد.

حجت الاسلام فروزش در تشریح این واقعه به خبرنگار پلیس گفت: ساعت 22 شب سه‌شنبه در خیابان شریعتی، پائین‌تر از خیابان ملک به همراه 2 نفر همراه داخل خودروی خود در حال عبور بودیم که ناگهان صدای فریادهای دختر جوان را شنیدیم.

وی افزود: بلافاصله پس از شنیدن این فریادها به سمت صدا حرکت و مشاهده کردیم که 2 نفر از اراذل و اوباش سوار بر یک موتور برای ربایش یک دختر جوان اقدام کرده‌اند. این اراذل و اوباش قصد داشتند به زور، دختر جوان را سوار بر موتور کرده و با خود ببرند اما این دختر با فریادهای خود درخواست کمک کرده و از سوار شدن خودداری می‌کرد و 2 پسر جوان نیز وی را ضرب و شتم کرده و مورد هتاکی قرار می‌دادند.

حجت‌الاسلام فروزش ادامه داد: با مشاهده این صحنه برای نجات دادن دختر به سمت اراذل و اوباش مهاجم یورش بردیم، اما با مقاومت این مهاجمان روبه‎رو شده و درگیر شدیم. در هنگام درگیری، یکی از آنها که شیشه نوشابه‌ای در دست داشت، این شیشه را با زدن به بدنه موتور شکست و سپس با آن چندین ضربه به چشم راست من وارد کرد .



 



 


آیت‌الله العظمی خامنه‌ای نعمت بزرگی برای مردم ایران است

   

 

سخنگوی جامعه روحانیت گفت: جامعه روحانیت مبارز، حضرت آیت‌الله العظمی‌خامنه‌ای این مرد الهی را یک نعمت بزرگ می‌داند، لذا بر ما مردم و همه خواص وظیفه است که قدر این نعمت را دانسته و با تبعیت و اطاعت محض از مقام عظمای ولایت این نعمت را حفظ کنیم و شکر آن را به جا آوریم.

حجت‌الاسلام سالک سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در گفت‌وگو با فارس ضمن عرض تبریک به مناسبت آغاز ولایت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب در طول این 22 سال با تدبیر، شجاعت، مدیریت و با حکمت که همواره با تواضع و فروتنی همراه با اقتدار بوده است، سکانداری کشتی انقلاب اسلامی را بعد از ارتحال حضرت امام(ره) با همه سختی‌هایش به عهده داشتند.

وی گفت: جامعه روحانیت مبارز، حضرت آیت‌الله العظمی‌خامنه‌ای این مرد الهی را یک نعمت بزرگ می‌داند، لذا بر ما مردم و همه خواص وظیفه است که قدر این نعمت را دانسته و با تبعیت و اطاعت محض از مقام عظمای ولایت این نعمت را حفظ کنیم و شکر آن را به جا آوریم.

عضو ارشد شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز ادامه داد: ما شک نداریم که تبعیت از رهبر معظم انقلاب به عنوان عمود خیمه انقلاب مهمترین عامل برای پیروزی علیه فتنه‌گران و معاندان نظام و رفع توطئه‌های پیچیده آنها است، بنابراین ما معتقدیم هر مقدار ما قدرشناس عملی این نعمت الهی باشیم خداوند نیز برکات خود را بر ملت و کشور ما نازل خواهد کرد.

حجت الاسلام سالک با بیان اینکه نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی ما 15 خرداد است، یادآور شد: امام(ره) در سال 42 بر سلطه 2500منحوس ساله شاهنشاهی پایان داد و حیات واقعی ملت ایران و آزادیخواهان جهان را رقم زد که نتیجه فداکاری،‌ از خود گذشتگی و عمل به تکلیف الهی حضرت امام(ره) بود که ندای حق را در گوشه‌ای از جهان احیا کرد تا کلام خالص الهی و اسلامی به گوش جهانیان برسد.

وی بیان داشت: امروز افتخار ملت ایران این است که در زیر سایه قرآن و حکومت اسلام در حال زندگی هستند، بنابراین مسولان و مردم در کنار هم باید تلاش کنند که این انقلاب را با حفظ امانت به آیندگان تحوی دهند.

سخنگوی جامعه روحانیت مبارز یکی از مسائل مهم در حفظ ارکان انقلاب اسلامی را " انتخابات " دانست وافزود: ما در آخر امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی را خواهیم داشت، انتخابات یکی از نمادهای مردم سالاری در نظام جمهوری اسلامی ایران است که باید با انتخاب افراد صالح موجب ادامه مسیر صحیح انقلاب شویم.

حجت الاسلام سالک با اشاره به جمله معروف امام که فرمودند "چه من باشم و چه نباشم اجازه ندهید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد " تاکید کرد: بی‌شک رهنمودهای امام (ره) چراغ راه ملت بزرگ ایران است.

وی ادامه داد: ملت بزرگ ایران همواره باید با بصیرت در طول مسیر خود در انقلاب، نااهلان و نامحرمان را شناسایی کند، زیرا ممکن است افرادی با ظاهر اسلامی در دل جامعه ما حرکت خزنده خود را داشته باشند تا اهداف شیطانی خود را عمل کنند، بنابراین ضرورت دارد که جریان‌های نااهل و نامحرم شناخته و به مردم معرفی شود.

عضو ارشد شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز خاطرنشان کرد: در طول انقلاب همواره برخی نامحرمان سعی داشتند در عرصه انتخابات خود را به بدنه نظام نفوذ دهند. لذا وقتی بستر نفاق و دورویی در جامعه آماده شد، شیطان سر از مخفیگاه خود بیرون آورده و با حضور در نقاط حساس یاران خود را برای تبعیت از خود دعوت می‌کند.

حجت‌الاسلام سالک با اشاره به خطبه‌ای از امیرالمومنین علی(ع) تصریح کرد: امروز شیطان حزب، افراد و لشکر خود را جمع کرده و برای برخورد با سربازان دین با رنگ و لعابی خاص به صحنه آمده است که در این میان هوشیاری نخبگان، دین‌شناسان و زمان‌شناسان بسیار حائز اهمیت است.

وی در ادامه سخنان خود یه نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره و تاکید کرد: اصولگرایان حرکتی را از اوایل سال 89 شروع کردند که ثمره آن در محور قرار گرفتن جامعتین شکل گرفت و نتیجه آن بیانیه‌ای 8 ماده‌ای به نام «منشور اصولگرایی» شد.

سخنگوی جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه محوری‌ترین موضوع اصولگرایان " ولایت فقیه " بوده است، به کمیته سه نفره اصولگرایان اشاره و افزود: بی‌تردید چه گروه سه نفره و چه مجموعه دیگر اصولگرایان رمز موفقیتشان دو چیز است که اولین آن، "حفظ وحدت " و دیگری "تبعیت کامل از ولایت فقیه " است.

حجت‌الاسلام سالک در ادامه با بیان اینکه هرچه به سمت انتخابات نزدیک ‌تر می‌شویم فعالیت‌های اصولگرایان بیشتر خواهد شد، گفت: اما دو جریان دیگر نیز فعالیت خود را آغاز کرده است؛ یکی جریان انحرافی است که متأسفانه در بخشی از دولت نفوذ کرده است و هزینه‌های سنگینی را انجام داده است و از طرفی دیگر جریان دوم خرداد و اصلاحات هستند که تلاش می‌کنند عناصر سفید خود را برای مجلس بفرستند لذا این بار انتخابات این دوره مجلس بسیار حساس و مهم است.

وی در پاسخ به این سؤال که برای پرهیز از شعارگرایی در خصوص منشور اصولگرایی چه راهکارهایی در نظر گرفته‌اید که مجموع اصولگرایان فقط در شعار از آن حرف نزنند، بیان داشت: کاملاً درست است، در این شرایط نباید با شعار با مسائل برخورد کرد، لذا این مسئله از جهاد مختلف قابل توجه است. اول اینکه باید با سینه گشاده و باز سلایق مختلف اصولگرایی را به رسمیت شناخت، چرا که اصول و پایه‌های اصلی نظام را قبول دارند که در این بخش الحمدالله سران اصولگرایی موافقت خود را با منشوراصولگرایی اعلام داشتند و نکته دوم اینکه باید میدان مبارزات انتخاباتی را در نظر بگیرند که در میدان دشمن‌بازی نکنند.

عضو ارشد شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز ادامه داد: باید با هوشیاری آن‌چه را که در محیط پیرامونی ما می‌گذرد به دقت و با هوشیاری رصد کنیم. همه اصولگرایان باید با دلسوزی و خالصانه التزام عملی خود را به مبانی اصولگرایی نشان دهند که بستگی به اخلاق، تدین و نوع بینش آنان دارد.

حجت الاسلام سالک تاکید کرد که سران اصولگرا و مجموعه آنها در این زمینه وظایفی به دوش دارند، لذا ما مطمئن هستیم که اصولگرایان به دلیل التزامشان به مبانی مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده‌اند در زمان‌های حساس تکالیف خود را انجام ‌می‌دهند، اما در شرایط کنونی این هوشیاری و بصیرت باید دو چندان شود، یعنی آنچه را که جامعتین به عنوان منشور اصولگرایی عنوان کرده است قلباً پذیرفته و با تبعیت و اطاعت تشکیلاتی زمینه‌های گسترش اتحاد هر چه بیشتر فراهم شود.





 


شجونی: گردن منحرف کنندگان انقلاب را می‌شکنیم


 

حجت الاسلام شجونی گفت: پای ولایت فقیه ایستاده‌ایم و نمی‌گذاریم در جریان انقلاب، انحراف ایجاد شود و گردن کسانی که بخواهند انحراف ایجاد کنند را می‌شکنیم.

 حجت‌الاسلام جعفر شجونی در جلسه هفتگی جمعیت حامیان انقلاب اسلامی (جبهه حامیان ولایت) با بیان اینکه پای خون شهدا ایستاده‌ایم، اظهارداشت: رسول خدا صلی الله علیه و‌آله وسلم روزی بر بالای منبر سه پله‌ای ایستاد و دو دست خود را به صورت چپ و راست از گردن آویختند؛ چند دقیقه‌ای اینگونه بودند تا اینکه مردم علت رفتار ایشان را پرسیدند؛ فرمودند "مغلولة یَدیه عَلی عُنِقه " این حالت آدم درمانده‌ای است که دو دستش را به گردنش می‌اندازد.

وی بیان کرد: ایشان در تشریح این رفتار فرمودند "حالت فوق، وضعیت مسئولانی است که در روز قیامت پریشان و پشیمان ایستاده‌اند و امکان جبران هیچ کاری را هم ندارند " و در ادامه با این مضمون می‌فرمایند "شهدا مقابل این‌ها می‌ایستند و می‌گویند: با آرمان و اهداف ما چه کردی؟ از نردبان ما در دنیا بالا رفتی و در آخر هم آن را شکستی! ".

حجت‌الاسلام شجونی به سؤال مردم از پیامبر (ص) که در آن وضعیت چه اتفاقی‌ می‌افتد؟ اشاره کرد و افزود: ایشان در پاسخ به مردم فرمودند "شهدا انتقامشان را از این مسئولان ‌می‌گیرند "؛ سؤال کردند "یا رسول‌الله چگونه انتقام می‌گیرند؟ " فرمودند "شهدا یکی یکی جلو می‌آیند و دست آن مسئول را می‌کَنند؛ دست دیگر برایش رشد می‌کند، گوشش را می‌کَنند؛ گوش دیگر می‌روید و همینطور دیگر اعضاء بدنش را دائم برمی‌دارند و بعد از تکمیل شدن دوباره از او جدا می‌کنند و اینگونه او را عذاب می‌کنند! "

وی با اشاره به اینکه شهدا نوکر ما نبوده‌‌اند که در عمق 15 کیلومتری خاک عراق بروند تا من نوعی وکیل، نماینده و شهردار شوم، ابراز داشت: برخی با ادعای اینکه نسبتی با شهدا دارند، شعار شهید پروری سر داده و در پی گرفتن سمت هستند، البته نماینده و وزیر شدن ما بستگی به نیت ما دارد آیا برای کسب مقام نماینده و وزیر می‌شویم یا برای خدمت به مردم و آرمان‌‌های امام (ره) و شهداء.

دبیر جامعه وعاظ تهران با اشاره به اینکه برخی‌ها به محض رسیدن به قدرت، اسلام، مملکت و اهداف‌شان را فراموش می‌کنند، گفت: آنها می‌گویند جنگ چیست؟ خیبر کدام است؟ 17 رمضان چیست؟ جگر عمومی رسول خدا، فرق شکافته علی و دیگر قضایا چیست؟ رفتار عملی رسول‌خدا (ص) تأکیدی بر اوضاع مسئولان در روز قیامت دارد یعنی این رفتار برای ما احساس مسئولیت می‌آورد که خشت اول در جمهوری اسلامی کج گذاشته نشود که هیچگاه به منزل نخواهد رسید.

حجت‌الاسلام شجونی عنوان کرد: ما چه کسی هستیم؟ ما باید از یکدیگر در جلسه‌ها تعریف کنیم و دائم بگوییم امام مرد خوبی بود، رهبر مرد زاهدی است که بعد از دو نیمه شب، به منزل شهدا می‌رود و به خانواده شهدا رسیدگی می‌کند پس ما در اینجا چه کاره‌ایم؟! با این صحبت‌ها چه چیزی نصیب ما خواهد شد، ما مثل کسی هستیم که آه در بساط ندارد و دائم از بانک پر از ارز و ریال همسایه صحبت می‌کند.

دبیر جامعه وعاظ تهران،‌ با انتقاد به ارائه تسهیلات بانکی دور از نظارت‌های قانونی، گفت: باید بازی را کنار بگذاریم؛ متأسفانه خبر 1200 میلیارد تومان وام هم به آن اضافه شده که ثروت و بودجه مملکت را به حرّاج گذاشته‌اند این یعنی اقتصاد مرده است.

وی در ادامه سخنرانی خود با عنوان اینکه طلحه عده‌ای را گمراه کرد و پیشانی باد کرده جمع کثیری را به ضلالت کشاند، تصریح کرد: اما امروز این‌گونه نیست و ما با این سن و سال‌ پای ولایت فقیه ایستاده‌ایم و نمی‌گذاریم در جریان انقلاب، انحراف ایجاد شود و گردن کسی را که بخواهد انحراف ایجاد کند، می‌شکنیم.

دبیر جامعه وعاظ تهران با سؤال از اینکه ما این انقلاب را به چه کسی تحویل دهیم، گفت: مگر آنکه همه ما بمیریم، سپاه بمیرد، بسیج بمیرد، روحانی‌ها بمیرند،‌ خانواده شهدا تار و مار شوند که این انقلاب از دست ما برود؛ البته این آرزو را دشمن به گور خواهد برد.

حجت‌‌الاسلام شجونی با تأکید بر اینکه من و شما همگی باید ستون بر سقف انقلاب بگیریم، گفت: نباید بگذاریم این سقف سقوط کند. اگر هر کسی بگوید به من چه؟ یکی دزدی کند؛ دیگری چشم‌چرانی؛ آن یکی هم خون شهدا را فراموش کند؛ سقف فرو خواهد ریخت.

وی با اشاره به فریاد الله‌اکبر نواب صفوی در بالای دار،‌ گفت: آن موقع کسی شعار الله‌اکبر سر نمی‌داد که این شهید موقع تیرباران فریاد "الله‌اکبر "ش بلند شد.

حجت‌الاسلام شجونی با اشاره به خیانت جبهه ملی و نهضت آزادی همانند حزب توده تأکید کرد: این‌ها از روحانیت سوءاستفاده کرده و بقیه را خانه‌نشین، ذلیل، زندانی و اعدام کرده‌اند. باید حواس‌تان جمع باشد این انقلاب مثل دیگر انقلا‌ب‌ها نشود.

وی با اشاره به داستان‌های فوق، گفت: اینها برای این بود که مردم بعد از پیامبر، اسلام را فراموش کردند. هر بلایی سر اسلام آمد تحمل کرده و گفتند به ما چه مربوط؟ از این اتفاق به حزب ما چه می‌رسد؟ چه چیزی عاید گروه ما می‌شود؟ و امیرالمؤمنین (ع) سه نفر از اینها را نفرین کرد که چرا به یاری ایشان نمی‌شتابند؟ البته شما در انقلاب اینگونه نبوده و نخواهید بود.

حجت‌الاسلام شجونی تصریح کرد: باید بایستیم و با چنگ و دندان انقلاب را نگهداریم و عیب‌هایش را برطرف کنیم. هر کس بگوید این انقلاب عیب ندارد، چاپلوسی می‌کند. انقلاب را باید آفت‌زدایی کرد؛ من و شما به خودمان ضدآفت بزنیم تا از آنها دور شویم. البته این کار را با حذف منافقین، بنی‌صدر، سلامتیان، غضنفرپور، قطب‌زاده، شریعت‌مداری، منتظری و ... چند بار انجام داده‌ایم و باید ادامه دهیم.




 



 


سخنرانی مشاوران موسوی و کروبی در آمریکا


 

اردشیر امیر ارجمند و مجتبی واحدی مشاوران میرحسین موسوی و مهدی کروبی این هفته برای سخنرانی به آمریکا خواهند رفت.

گفته می شود این دو قراراست شنبه آینده در دانشگاه جورج واشنگتن با موضوع «نگاهی به تحولات پیش روی جنبش سبز» سخنرانی کنند.




 


پخش انیمیشن ضد ایرانی از تلویزیون


 

 


شبکه 5 سیما یکشنبه گذشته، آنتن خود را به پخش انیمیشنی اختصاص داد که به بازخوانی تاریخ یهود با رویکردی صهیونیستی ـ ضد ایرانی پرداخت.

 در حالیکه برخی مضامین غیرقابل قبول مجموعه فیلم‌های خارجی پخش شده در ایام نوروز و همچنین تغییر رویکرد مدیریت رسانه ملی و دست کم سهل انگاری گسترده در این زمینه وضعیت هشدارگونه‌ای را در این رسانه بوجود آورده است، در ایام تعطیل خرداد نیز سیاست جدید رسانه ملی در نمایش برخی مجموعه‌های خارجی مسئله‌دار ادامه داشته است به نحوی که شبکه تهران اقدام به پخش انمیشین صهیونیستی «استر» در باکس برنامه‌های صبحگاهی خود نمود.
 
انیمیشن «استر» که قسمت چهاردهم از سری انیمیشن 46 قسمتی «داستان سبزیجات» است، در آمریکا و با تم مسیحی-یهودی برای کودکان تولید شده است.
 
صراحت داستان انیمیشن استر، نام کاراکترها، روند داستان، ترانه ای که بر اساس ملودی سرود ملی اسرائیل در جای جای انیمیشن از زبان استر خوانده می شود و بسیاری از دیگر نشانها، تنها یک تصور را به ذهن متبادر می کند: مکانیزم انتخاب برنامه های خارجی در رسانه ملی به اندازه ای ناتوان و ناکارآمد است که گروهی می توانند چنین اثر تماماً صهیونیستی را در یکی از بزرگترین روزهای مقدس جمهوری اسلامی ایران در برابر دید مخاطبان کودک ایرانی قرار دهند.
 
اسطوره و انیمیشن استر نه تنها یک انیمیش صهیونیستی- توراتی بلکه اساساً یک انیمیشن ضد ایرانی است. هیمن نمادی از ایرانیان است که در داستان توراتی استر با یهودیان عناد دارد. حادثه پوریم یا ایرانی کشی که هر ساله سالروز آن توسط یهودیان جشن گرفته می شود جانمایه داستان استر است. و اکنون این داستان از رسانه ملی جهوری اسلامی ایران برای کودکان شیعه ایرانی پخش شده است.
 
اختصاص آنتن رسانه ملی در نیمه خرداد و سالروز ارتحال حضرت امام به تبلیغ یک اسطوره توراتی- صهیونیستی برای کودکان مسلمان ایرانی را یا باید به حساب فقدان روشمندی گزینش و پخش فیلم در رسانه ملی و عدم استفاده از کارشناسان این حوزه دانست و یا به توطئه ای جهت خدشه دار نمودن این روز بزرگ قائل شد. در هر حال نتیجه عملی این اقدام تنها یک رسوایی بزرگ برای رسانه ملی است.
 
داستان از این قرار است که خانواده ای تنها و بی پناه، از بد روزگار در بارگاه پادشاهی ساکن هستند که وزیر اعظم آن به دلایلی نامعلوم و به هر شیوه ای قصد بیرون راندن آنها را از کاخ دارد.
 
نماینده این خانواده ی تنها و بی کس، دختری است به نام «استر» و پسرعمویش «مورتیکای» ؛ انسانهای زیرک و مظلوم و خداجو! آنها اسیر بدبینی و تنگ نظری وزیر اعظم، «هیمن» شده اند و عن قریب است که به سرزمینی دور تبعید شوند.
 
آن ها می خواهند به هر ترتیب به شاه ثابت کنند که وزیر او شیاد و توطئه گر است. استر که حالا ملکه قصر شده قصد دارد به گونه ای که مورد سوء ظن قرار نگیرد، میخواهد شاه را از خیانت وزیر آگاه نماید. برای این کار به توصیه مورتیکای، شاه را به ضیافتی دعوت می نماید و تمام شجاعت خود را بخاطر حفظ خانواده اش جمع می کندو بالاخره ماجرا را به شاه می گوید.
 
شاه که ظاهرا انسان کودن و بی خردی است موضوع را می پذیرد و «هیمن » را از قصر بیرون می کند و مورتیکای را به جای او می نشاند. و هر آنچه این وزیر دانا، مورتیکای، به شاه می گوید او با حماقت می پذیرد و لبخند می زند.
در این انیمیشن، شخصیتها با رویکرد مدنظر این مجموعه، نامگذاری شده اند؛ «استر»، «مورتیکای» یا همان «مردخای» ، «هیمن» یا «هامان»!
 
در کاخی که شاه در لیوانی با نقوشی از خط میخی نوشابه می خورد و خانم استر روی فرشی راه میرود که نقوش ایرانی آن زیر پایش فریاد می کشد؛ دیگر شکی نمی ماند که اینجا ایران است و این شخصیت ابله سبزه که روی گونه اش زگیل دارد خشایار شاه.
 
استر تنها نقطه تأمل برانگیز در کارنامه گروه انتخاب فیلم در شبکه پنج سیما و دیگر شبکه های تلویزیون نیست. شاید زمان آن فرا رسیده باشد که مدیر محترم رسانه ملی توجه دوباره ای به این بخش از مجموعه تحت مدیریت خود داشته باشد.


 


یعنی اپوزیسیون تا این حد احمق است؟


 

یکی از عناصر سابقه دار ضدانقلاب، «نقابداری» شورای هماهنگی سبز را توهین به شعور مخاطبان ارزیابی و اعلام کرد: ما را دست کم گرفته اید که خیال می کنید مشتی نادان و جاهل هستیم، ما عروسک کوکی نیستیم.

مهرانگیز کار (همسر سیامک پورزند) با اشاره به بیانیه های گاه و بیگاه گروه موسوم به شورای هماهنگی راه سبز، در «روز نت» نوشت: به محتوای بیانیه تان کاری نداریم. به این که فراخوان حضور خیابانی می دهید هم کاری نداریم. اما به این کار داریم که ترکیب انسانی «شورای سبز امید» که زیر آن پنهان شده اید چگونه است؟ آیا این حق را برای مردم قبول دارید که بخواهند شما را بشناسند و بر پایه عقل و شعور اقدام کنند؟ منظورم که روشن است... در 100 سال گذشته همه رهبران نام و نشان و شناسنامه سیاسی داشته اند الا این شورای سبز امید که بی نیاز از معرفی، آموزش سیاست می دهد آن هم برای حضور خیابانی! و ما را می ترسانند که مبادا به صورت جدی از نام و نشان اعضا سؤال کنید که در این صورت به همسوئی با جمهوری اسلامی متهم می شوید. این تهدید گاهی ضمیمه می شود به این دستور عامیانه سیاسی که خب شما می توانید شورا را قبول نداشته باشید. بقیه اش که به شما مربوط نیست. این هم توضیح بی ارزش و بی اعتباری است که بی اندازه مبتذل و غیرسیاسی است. ما سکوت نمی کنیم و غلاف نمی کنیم و دربست و بی اختیار تبدیل نمی شویم به عروسک های کوکی در دست جوان هایی که آنها را در شبکه های اینترنتی کاشته اند. از شور و انرژی سیاسی که یک شورای موهوم و ناشناس را تبلیغ می کنند، سوءاستفاده می شود.

وی همچنین می نویسد: آنها (شورا) ما را دست کم گرفته اند و خیال می کنند با مشتی نادان و جاهل در عرصه سیاست های اعتراضی طرف هستیم و خیال می کنند ایرانیان همه صدسالی که در راه آزادی خون داده اند چشم به راه مجهولی بوده اند از جنس بی نام و نشان شورای سبز امید که خود را بر بال های اینترنت به آنها تحمیل می کنند. انتظار این است که مردم این مجهول را روی سر بگذارند و حلوا حلوا کنند که اگر چنین بشود و ایرانیان هنوز به این درجه از عقل سیاسی نرسیده باشند که به افراد بی هویت تکیه کنند چیزی دستشان را نمی گیرد و بلکه بسیار چیزها از دست می دهند. جالب است کسانی که دنبال راه موهوم و وجود مجهول راه افتاده اند در پاسخ به کسانی که چندین پیراهن بیشتر از آنها در کار سیاسی پاره کرده اند می گویند: اعضای شورا فعالان سیاسی شناخته شده ای هستند که اگر خود را معرفی کنند دستگیر می شوند! شگفتا از این آموزه های سیاسی که به جوان های کم تجربه داده اید و دریغا که تلویحا یادآور می شوند مهم نیست جان و امنیت کسانی که به فراخوان یک شورای ناشناس گوش می سپارند و احیانا قربانی می شوند.

«کار» اضافه می کند: «بر بیانیه صادره جهل حاکم است. ظریفی که از من هم نسبت به موضوع حساس تر بود می گفت از کجا بدانیم که کار عوامل رژیم نیست و می خواهند سرکوب را به کمک جمعی که خارج از کشور وقت و نیرو می گذارند تا شاید از راه دور کاری کرده باشند، بهتر به سامان برسانند و جمعی را که هنوز تن به خطر می دهند زیر نام موهومی طعمه کنند. اینک ما از محافلی که هر یک به خود سمتی داده اند و با سوءاستفاده از نبود موسوی و کروبی به نام آنها بازی های خطرناک می کنند و تازه از خود هم مایه نمی گذارند و با امتناع از معرفی خودشان تن به ریسک نمی دهند احساس خطر می کنیم.»

یادآور می شود شورای کذایی پس از افتضاح 25 بهمن اعلام موجودیت کرد و طراحان این سیاه بازی با وجود حضور در اروپا همچنان ادعا می کنند که اعضای شورا در ایران هستند و به همین دلیل برای حفظ امنیت آنها، اعلام اسامی اعضا صلاح نیست. اخیرا هم که امیر ارجمند و مزروعی و واحدی به عنوان تنها اعضا واقعی شورای مذکور به تیپ هم زده اند. مزروعی و امیر ارجمند مایلند ژستی اصلاح طلبانه به خود بگیرند اما هر یک ساز خود را می زنند در حالی که واحدی به خاطر دست کم گرفته شدن از ابتدا ساز مخالف می زند تا بیشتر دیده شود.
 


 


هاشمی:حضرت‌آیت‌الله‌جناب‌آقای‌صانعی


 

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با صدور پیامی مصیبت وارده به آقای صانعی را تسلیت گفت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آقای هاشمی رفسنجانی متن کامل این پیام بدین شرح است :

حضرت آیت‌الله جناب آقای صانعی

مصیبت وارده به خاندان معظم جنابعالی موجب تأثر و تألم خاطر گردید.

از درگاه خداوند متعال برای آن فقید سعید رحمت واسعه و برای بازماندگان به ویژه بیت محترم جنابعالی صبر جمیل و اجر جزیل مسألت می‌نمایم.



 



 


تجمع اعتراض آمیز اساتید حوزه


 


 

در پی برکناری معاون آموزش حوزه های علمیه روز گذشته تجمع اعتراض آمیزی توسط مدیران،اساتید و فضلای حوزه در دفتر مدیر حوزه های علمیه برگزار شد.


 

در این تجمع که ده ها تن از مدیران، اساتید حوزه ، فضلاء و نمایندگان مجمع طلاب در آن حضور داشتند، شرکت کنندگان ضمن اعتراض به برکناری غیرمسئولانه حجه الاسلام والمسلمین علی عباسی معاون انقلابی و تحول گرای آموزش حوزه های علمیه، خواستار لغو سریع حکم برکناری وی شدند.
 آیت الله مقتدایی مدیر حوزه های علمیه نیز در گفتگو با تجمع کنندگان ضمن تایید وجود برخی فشارها برای برکناری حجت الاسلام عباسی ایشان را شخصیتی فاضل صاحب فکر و باتقوا دانسته و عنوان کرد: فشار دو تن از بزرگان حوزه و تهدید آنها به تحریم امتحانات پایان سال حوزه، ما را مجبور به نوشیدن جام زهر و برکناری جناب آقای عباسی کرد.
 تجمع کنندگان در این دیدار ضمن حمایت از مقاومت مدیران حوزه در برابر فشارهای بیرونی بر عزم جدی و پی گیری خود تا لغو این حکم غیرمسئولانه تاکید کردند.
 لازم به ذکر است حجت الاسلام عباسی از فعال ترین چهره های حوزوی در برابر فتنه اخیر بود و به دلیل خدمات ارزنده ای که در عرصه آموزش حوزه داشتند، در سفر اخیر مقام معظم رهبری به قم مورد تمجید صریح معظم له قرار گرفتند.


 



 


زیادی جنبش کردیم، شورش درآمد!


 

 



ترکیدن حباب ایجاد جنبش به واسطه فضای مجازی موجب بالا گرفتن انتقادها در محافل اپوزیسیون شده است. تندروترین و جوگیرترین عناصر فعال در این عرصه اکنون می گویند القای توهمی به نام جنبش سبز به اعتبار فضای مجازی چیزی جز «بلوف» نبوده است. نیک آهنگ کوثر، کاریکاتوریست خارج نشین نشریات زنجیره ای که در فقدان تحلیلگران جدی در میان محافل اپوزیسیون، مدت ها در حال جنب و جوش و جنبش بود اکنون پس از چند سال جوزدگی می نویسد: من هیچ گاه کسی را به رفتن در خیابان و حتی رأی دادن نخواهم خواند. هرگز کسی را به تحریم انتخابات و یا خانه نشینی هم تشویق نمی کنم! من «اکتیویست» نیستم، سیاست مدار هم نیستم. یک ناظرم، ناظری که مقایسه کردن هم اندکی بلد است... تعارف را کنار بگذاریم؛ همین چند ماه پیش که شایعه دستگیری سران جنبش سبز مطرح بود و دیدیم که عملی شد، دوستان «آنلاین» شعار می دادند «موسوی دستگیر بشه؛ ایران قیامت می شه». از دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی بیش از 100 روز گذشته است. اگر چیزی که تا الان دیده ایم اسم اش «قیامت» باشد، پس نباید چندان از دوران زندگی پس از مرگ ترسید! به عبارت دیگر، تهدیدهای آنلاین هیچ گاه خارج از محیط «وب» عملی نشد. سخن من به معنای این نیست که باید گروهی جان خود را به خطر می انداختند تا سران جنبش آزاد می شدند؛ به هیچ عنوان! اما وقتی شعاری داده می شود که در عالم واقع نمودی از آن نمی بینیم، گویندگان عملاً زمین جنگ را به حریف تقدیم کرده اند؛ یک «بلوف» با تاریخ مصرف.

عباس عبدی عضو ظاهراً مستعفی حزب مشارکت نیز با اشاره به بازی ناکامی که شبکه های اینترنتی ضد انقلاب برای تحریم فیلم پرفروش اخراجی های 3 و متقابلاً جا زدن یک فیلم شبه روشنفکری به عنوان فیلم بزرگ جهانی! راه انداختند، نوشت: این تحرک فاقد مبنا بود اما چرا اتفاقی که دلایل کافی برای غلط بودن آن وجود داشت؛ رخ داد؟ به نظر من دلیل اصلی آن اینترنت است. فضای اینترنت به معنای واقعی، مجازی است. هر چند اینترنت این امکان را فراهم می کند که افراد ناشناخته، ایده ها را فارغ از محدودیت های پیشین ارایه کنند، در عین حال ممکن است ایده هایی غیر مسئولانه و غیر جامع و فکر نشده نیز مطرح شود و براساس فضای اینترنت بسط یابد، بدون اینکه زمینه های لازم را دارا باشد. حضور پررنگ جوانان در اینترنت و تبدیل این فضا به میدان مبارزه طلبی و ابراز وجود، موجب شکل گیری طرح هایی می شود که در فضای واقعی اجتماعی چندان مورد توجه نیست، اما در فضای مجازی خیلی اهمیت پیدا می کند، ولی هنگامی که در واقعیت اجتماعی با نتایج این طرح ها مواجه شوند، چیزی جز یأس و نا امیدی درو نخواهند کرد. یقین دارم که اکثریت قاطع مردمی که این دو فیلم را دیده اند، اصولاً اعتنایی به این تحریم مجازی نداشته اند، بنابراین بهتر است که از این پس درباره پیشنهادهای غیر دقیق و احساسی که در فضای مجازی طرح می شود حساب چندانی را باز نکرد.

با مزه تر از همه تقلاهای شبکه به بن بست رسیده و تاریخ مصرف گذشته بالاترین است که از یک سو اذعان می کند « برخی از ما فکر می کنیم با گذاشتن چند لینک تزئینی به وظیفه خود در قبال جنبش عمل کرده ایم و لینک الله اکبر گفتن را در بالاترین می گذاریم اما آیا شده که خودمون هم بریم و الله اکبر بگیم؟» و از طرف دیگر به اعتبار اینکه ترک عادت موجب مرض است، می نویسد «چرا هیچ کس پیشنهادی، طرحی چیزی نمی ده و همه نشستن ببینن فیس بوک 25 بهمن یا شورای هماهنگی سبز کی بیانیه می ده؟ با هر کس که صحبت می کنی بهانه ای برای نیامدن به خیابان داره».



 



 


چراغ سبز برخورد با جریان انحرافی


 

 

چراغ سبز برخورد با جریان انحرافی، جدی‌ترین پیام نشست خبری احمدی‌نژاد؟

دومین نشست خبری رئیس‌جمهور در سال 90 در حالی برگزار شد که نسبت به مصاحبه قبلی وی با خبرنگاران رسانه‌های داخلی و خارجی تمایز چندانی نداشت و دکتر احمدی‌نژاد نیز مواضع خود را که اغلب آن‌ها را در همان نشست خبری و گفت‌وگوی تلویزیونی یک ماه قبل با مردم بیان کرده بود، تکرار کرد.

  پرسش‌های مطرح شده از سوی خبرنگاران در این نشست خبری عمدتاً تکراری، غیرچالشی و سفارشی بود و در مواردی هم که سؤال‌ها به جریان انحرافی مربوط بود، احمدی‌نژاد این موارد را پیش‌بینی کرده بود و با ابداع تعبیر "وحدت الهام‌بخش"  تأکید می‌کرد که برای حفظ این نوع از وحدت سکوت خواهد کرد.

در زمینه سیاست خارجی شاید جدیدترین خبر رئیس‌جمهور، تهیه یک طرح از سوی جمهوری اسلامی در مورد بحران بحرین بود. وی همچنین به صراحت هر گونه توافق برای تشکیل دولت‌های مستقل فلسطینی و اسرائیلی را رد کرد و گفت که دولت فلسطینی متعلق به تمام سرزمین فلسطین باید باشد.

اما در موضوع‌های داخلی همان‌طور که انتظار می‌رفت، تعداد زیادی از سؤال‌ها به جریان انحرافی و حاشیه‌های آن مربوط بود که احمدی‌نژاد با پاسخ‌های سطحی از کنار آن‌ها عبور کرد و تنها در یک مورد که خبرنگار خبرگزاری دانشجو با قرائت سؤال نسبتاً طولانی خود، این جریان را به‌طور جدی‌تری به چالش کشید، رئیس‌جمهور نتوانست به سیاق سؤال‌های قبل با طعنه و خنده از کنار آن عبور کند و با تفصیل بیشتری به آن پاسخ گفت.

خبرنگار خبرگزاری دانشجو خطاب به رئیس جمهور گفت: افرادی از منسوبان شما هستند که با طرح مسائلی موجب تشنج در جامعه و در میان هواداران شما می شوند ازجمله ارائه نظرات شاذ در مباحث تخصصی دینی و اینکه روحانیت از شریعت می گوید، و ما از حقیقت، و وقتی با مخالفت ما روبرو می شوند می گویند شما چهار میلیون نفر بیشتر نیستید.

این خبرنگار ادامه داد: برای رئیس جمهور جلساتی گزینشی در نهاد ریاست جمهوری با دانشجویان خاص در نظر می گیرند، طوری که به صورت تلفنی افراد مورد نظر را دعوت می کنند، در مراسم سؤالات از پیش هماهنگ شده می پرسند، اجازه ارتباط میان ما و شما را نمی دهند و کوچک‌ترین انتقاد از دولت را نفی کامل خدمات دولت مطرح می کنند.

خبرنگار خبرگزاری دانشجو گفت: آقای رئیس جمهور، ما رأی ندادیم که بعد از چهار سال کنج خانه بنشینیم چرا که به فرموده مولای متقیان "بالاترین امر به معروف نسبت به حاکمان است" و از شما تقاضا داریم با این افراد ساده لوح و مغرض که سخنان‌شان هر روز بهانه تخریب دولت را به مخالفان شما می دهد و موجب سرخوردگی هواداران شما می شود، برخورد و یا آنها را از این کار نهی کنید.

این خبرنگار افزود: آقای رئیس جمهور از شما تقاضا می کنم به کمک دستگاه مسئول، به صورت شفاف از پرونده معاون اول شبهه زدایی کنید، ما طرفدار شما بوده و هستیم اما مخالف عده ای ساده و یا مغرض در نهاد ریاست جمهوری هستیم، البته امیدوارم طرح مطالبات دانشجویی موجب نشود که از حضور در کنفرانس های بعدی محروم شویم.

رئیس جمهور از این خبرنگار پرسید: شما جزو گزینشی ها بودید یا غیرگزینشی ها؟ که این خبرنگار گفت: غیرگزینشی و رئیس جمهور به وی گفت: شما جواب خود را دادید.

احمدی نژاد با کنایه افزود: این حرف هایی که زدید، قرار است جدیداً به صحنه بیاید و یا از فردا پخش شود؟ رئیس جمهور گفت: فکر می کنم خواسته شما مخالف اصول اولیه انسانی است، شما می خواهید ما از کسانی بخواهیم که حرف نزنند و اظهار نظر نکنند، این خیلی بد است و فکر نمی کنم در کشور ما دانشجویی مخالف آزادی بیان باشد، حتماً این طور نیست و به نظر من اینجا اشتباهی اتفاق افتاده است.

احمدی نژاد با خنده گفت: دانشجو (وزیر علوم) هر روز در دولت حضور دارد، دانشجو باید پرچمدار فضا و گفتگوی آزاد و اظهار نظر باشد، هنوز سه- چهار روز از صحبت های رهبری نگذشته که گفتند "به خاطر اظهار نظر، کسی را منکوب نکنید"، به صراحت گفتند "چرا به خاطر اظهار نظر به افراد توهین و اهانت می کنید؟" وی افزود: انتظار ندارم یک نفر به عنوان نماینده دانشجویان بگوید که نگذارید عده ای حرف بزنند، چرا نگذاریم؟ بعداً می گویید دولت با کسانی که انتقاد می کنند، بد برخورد می کند، آیا واقعاً با منتقدان بد برخورد کردیم، آیا حتی یک پاسخ هم دادیم؟

رئیس جمهور گفت: من گفتم سکوت، اگر فکر می کنید بالاتر از سکوت کاری می توانیم انجام دهیم، بفرمایید حتماً انجام می دهیم اما خواهش می کنم به دنبال این نباشید که جلوی اندیشه و اظهار نظر بسته شود، این خیلی بد است، باید هر کسی مطلبی دارد اظهار کند، دیگران هم بگویند، باید حق را با حق بشناسیم نه با اشخاص، چون فلان آقا مخالفت کرده بگوییم حتماً چیز بدی است، چرا این طوری است؟

احمدی نژاد افزود: اتفاقاً‌ در فضای دانشجویی باید محیط کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی را فراهم کنیم و افراد بیایند ایده های خود را مطرح کنند، دیگران هم جواب دهند، همفکری شود تا رشد در جامعه اتفاق بیفتد. یکی از دلایلی که ما سنگین ترین حملات و بی انصافی ها را تحمل می کنیم این است که می خواهیم بگذاریم حرف بزنند، شاید از صد تای آن یک حرف، خوب درآمد نباید در جامعه را بست.

رئیس جمهور افزود: احتمال می دهم اشتباهی شده و اطلاعات نادرستی رسیده است، من با کسی گزینشی ملاقات نکرده ام، من که در خیابان ها چهار ساعت راه می روم، یعنی مردم شهرهای گوناگون گزینش شده می آیند؟ در سفر اخیر به استان مرکزی چند هزار دانشجو آمدند، عده ای هم بیرون بودند که من رفتم و با آنها احوال‌پرسی کردم و گفتم حرفی دارید بزنید. احمدی نژاد گفت: این دولت مردمی ترین دولت و سطح تماس ما با توده های مردم بسیار گسترده است، معمولاً حرفهایی که در جامعه رد و بدل می شود می شنوم، نمی خواهم بگویم همه تصمیمات من درست است، هرگز دولت چنین ادعایی نکرده است اما سعی می کنیم تصمیمات درست باشد و همه دانشجویان و نماینده آنها را دوست داریم.

اما جدی‌ترین پیام نشست خبری احمدی‌نژاد را شاید بتوان پاسخ وی به سؤال خبرنگار روزنامه قدس دانست. خبرنگار روزنامه قدس گفت: جنابعالی دو سال پیش در ورزشگاه تختی ارومیه اعلام کردید که مفسدان اقتصادی را معرفی خواهید کرد و در همین خصوص فهرستی 250 نفره را به قوه قضائیه ارسال کردید. این خبرنگار در ادامه پرسید: هم اکنون در قوه قضائیه و دستگاه های نظارتی پرونده های مشابهی در خصوص مسائل اقتصادی مطرح است که به برخی نزدیکان شما در دولت منتسب شده است؛ آیا شما به این پرونده ها هم حساسیت دارید؟

رئیس جمهور در پاسخ گفت: فهرست اعلامی ما به قوه قضائیه شامل 312 نفر بوده که یا زمینی از دولت تصرف کرده و یا منابع بانکی را بازنگردانده اند. اینکه اینها متخلف هستند یا نه بر عهده قاضی است و ما مرجع قضاوت نیستیم.

وی گفت: برای چندمین بار می گویم که تنها رئیس جمهوری هستم که اعلام کرده ام هر گونه تخلف از بنده، خانواده و نزدیکانم دیده شد، باید طبق قانون رسیدگی شود و باز این را اعلام می کنم. این موضوع اصولی ما از روز نخست بوده است و بر این موضع هستیم.

احمدی نژاد ابراز امیدواری کرد: هر جا کوچکترین تعدی به حقوق ملت صورت گرفت با دقت رسیدگی و حقوق ملت بازگردانده شود چرا که این از آرزوهای ما و جزو پیگیری های دائمی ماست. وی گفت: بخشی از کارهای دائمی ما در شبانه روز، تنظیم امور به گونه ای است که فرصتی برای کسانی که می خواهند دست اندازی به حقوق مردم کنند به وجود نیاید و شاید بخش مهمی از فشارها بر ما، ناشی از همین اصرار ماست.

این اظهارنظر احمدی‌نژاد در حالی است که تا پیش از این، در پاسخ به این سؤال که چرا مراجع قضایی با جریان انحرافی و ب

:: بازدید از این مطلب : 468
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من
 

 


در شرایطی که مردم مظلوم بحرین چندین ماه است که در معرض بی رحمانه ترین جنایات آل سعود و آل خلیفه قرار گرفته اند و تاکنون صدها تن از آنان در سکوت حمایت آمیز آمریکا و غرب کشته و زخمی شده اند، به یکباره درگذشت هاله سحابی به اولویت سیاست خارجی غرب تبدیل شده است.

http://media.farsnews.com/Media/8810/Images/jpg/A0790/A0790612.jpg

به گزارش جهان، هاله سحابی دو روز پیش و در تشییع جنازه عزت الله سحابی دچار تشنج شد و با وجود انتقال به درمانگاه لواسان و تلاش پزشکان، ایست قلبی کرد و درگذشت.

وزارت خارجه آمریکا که درخواست کمک چندین ماهه ملت تحت کشتار بحرین را با مواضع حمایت آمیز از آل خلیفه و آل سعود پاسخ گفته، به دلسوزی برای هاله سحابی پرداخته و مرگ او را به “ماموران امنیتی ایران” نسبت است.

وزارت خارجه آمریکا به نقل از آنچه “شاهدان عینی و منابع موثق” نامیده ادعا کرده است ”هاله سحابی توسط ماموران امنیتی ایران کشته شده و آن را به قوی ترین لحن ممکن محکوم می کند.”

دولت آمریکا البته نامی از این “منابع موثق” خود نبرده است اما به نظر می رسد منظور او محافل ضدانقلاب باشد.

وزارت خارجه آمریکا همچنین گفته است به گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر درباره ایران توصیه خواهد کرد که “این حادثه را بطور کامل و در اولین فرصت ممکن بررسی کند.”

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در عین حال درباره صحت ادعاها درباره کشته شدن هاله  تردید کرده اما گفته است، اگر این خبرها صحت داشته باشد، این امر بیانگر بی‌اعتنایی و بی‌احترامی مقام های ایرانی به شان و مقام انسان ها است.

آمریکا در شرایطی از شان و مقام انسان ها سخن گفته است که نه تنها کشتار مردم مظلوم بحرین و یمن را به نظاره نشسته است که حتی خود در صدها زندان مخوفی که مدیریت می کند، تاکنون هزاران انسان بیگناه را به تیغ شکنجه گران سپرده است.

آمریکا علاوه بر این ها، متهم به کشتار هزاران نفر از مردم بیگناه عراق، افغانستان و پاکستان است.

حمایت کاخ سفید از جنایات فجیع و بی سابقه رژیم صهیونیستی، لکه ننگن دیگری است که در کارنامه سیاه حقوق بشری آمریکا به چشم می خورد؛ واقعیت هایی که سخن گفتن آمریکا از حقوق بشر را به طنز شبیه کرده است.

گفتنی است دولت آمریکا از سال ۸۸ به حمایت ویژه سیاسی، فنی و تبلیغاتی از جریان فتنه مشغول است که اقدام تبلیغاتی اخیر آن نیز در همین راستا توصیف شده است.

 

 
دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا گفت: افکار و آرمان‌های حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامی، فراتر از زمان و مکان و بصورت یک موجود زنده و پویا و سیل حرکت کرده و تاریخ معاصر خاورمیانه و شمال آفریقا و تاریخ و جغرافیای سیاسی جدید جهان اسلام را تغییر می‌دهد.
سردار سرلشکر سیدیحیی صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا، در مراسم سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت امام (ره) و در جمع عزاداران استان کرمانشاه در محل مسجد جامع این استان، با اشاره به نقش راهبردی حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی ایران در بیداری ملت‌های اسلامی جهان، گفت: برخی از شخصیت‌های بزرگ جهان و حوادث تاریخی صرفا منحصر به ابعاد مکانی و جغرافیایی محل تولد خود هستند و از نظر زمان در ظرف زمانی محدد متوقف می‌شوند.

وی ادامه داد: شخصیت‌های فوق العاده‌ای و حوادثی در طول تاریخ بشر وجود دارند که فرامکانی حرکت می‌کنند و فرازمانی تاثیر گذار هستند از یک منطقه شروع می‌شوند، اما دامنه و قدرت نفوذ آنها جهانی و پیامدها و بازتاب‌های آنان ابدی است. امام بزرگوارمان، حضرت آیت الله العظمی خمینی کبیر و انقلاب اسلامی بزرگ ملت ایران دو پدیده عظیم تاریخی هستند که به فضل و عنایت الهی در ایران بوجود آمده‌اند ولیکن صرفا به این سرزمین خاص تعلق ندارند.

صفوی با اشاره به تشکیل خاورمیانه اسلامی و تقابل آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در برابر نظام نوین خاورمیانه اسلامی و تاثیر آرمان‌ها و افکار امام (ره) در تشکیل خاورمیانه جدید، خاطرنشان کرد: خاورمیانه اسلامی هم اکنون شکل گرفته است و آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در طرح خاورمیانه خود شکست خورده‌اند، افکار و آرمان‌های حضرت امام و انقلاب اسلامی، فراتر از زمان و مکان و بصورت یک موجود زنده و پویا و سیل حرکت کرده و تاریخ معاصر خاورمیانه و شمال آفریقا و تاریخ و جغرافیای سیاسی جدید جهان اسلام را تغییر می‌دهد و این تغییرات را هم اکنون در کشورهای مصر، عراق، لبنان،‌لیبی، یمن و بحرین شاهد هستیم.

دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا، جهانی دانستن انقلاب اسلامی را از شاخصه‌های آرمان‌ها و افکار حضرت امام (ره) دانست و افزود: امام(ره) را بزرگترین رهبر انقلابی و احیاگر قرن حاضر جهان بایستی بنامیم حضرت امام (ره) این انقلاب را متعلق به همه ملت‌های مسلمان معرفی می‌کرد و به دنبال بیداری اسلامی همه ملت‌های تحت ستم در کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی بودند.

وی ادامه داد: نقش و تاثیر راهبردی حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامی در درون مرزهای ملی ایران محدود نمانده و در آن سوی مرزها، در پیدایش و رشد نهضت‌ها و خیزش‌ها ملت‌های اسلامی در مناطق مختلف جهان اسلامی تاثیر داشته است.

صفوی با اشاره به نقش انقلاب اسلامی ایران، به رهبری حضرت امام (ره) در تغییر و تحول نظریه‌های سیاسی مربوط به پیدایش انقلاب‌ها، گفت: دانشمندان سیاستمداران و نظریه و نظریه پردازان علوم سیاسی با مقایسه انقلاب‌ها، مهمترین عوامل وقوع انقلاب‌ها را مسائل دنیوی و مادی و نارضایتی از وضع موجود و گسترش روحیه انقلابی و نیز نقش رهبری و ساختارها می‌‌دانستند و کمتر به نقش راهبردی ایدئولوژی و هویت بخشی و تاثیر دین و رهبری دینی در انقلاب‌ها می‌پرداختند.

دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا در پایان با بیان تاثیر و بازتاب انقلاب اسلامی بر مسائل راهبردی قدرت بزرگ، اظهار داشت: پیروزی انقلاب اسلامی راهبردهای نظام دو قطبی با دوران جنگ سرد را دست خوش تغییر کرد و نوید شکل گیری قدرت جدیدی به عنوان قدرت جهان اسلام در قرن بیست و یکم، فراهم کرد.

 

 

 

 

 


آنچه در پی می‌آید یکی از خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای است که پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، آن را در سالروز رحلت حضرت امام (ره) منتشر کرده است.

خدا می‌داند که در طول این 10سال، فکر چنین روزی، همیشه دل ما را لرزانده بود. نمی‌دانستیم دنیای بدون «خمینی» چگونه قابل تحمل است. به همین خاطر، چندین بار به ایشان عرض کردم: دعای بزرگ من در پیشگاه خدا این است که من قبل از شما بمیرم.

در همان روز تلخ که حال امام مساعد نبود، من جمعی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی را دعوت کردم و به آن‌ها گفتم که حال امام خوب نیست؛ کار بازنگری را قدری تسریع کنیم و مژده‌ی اتمام آن را به ایشان در بیمارستان بدهیم تا دل امام شاد شود. واقعاً از تصور آن چیزی که ممکن بود پیش آید، قلب من می‌لرزید؛ صدایم شکست و نتوانستم حرفم را تمام کنم...

سخنرانی در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 17/03/1368

 

 

 


 

 

در بیست و دومین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب اسلامی در حرم امام خمینی(ره) حضور یافته و تاکید کردند: من در جوار مرقد مطهر امام و روح امام و ارواح مطهر شهدا به خاک سپرده شده اند شهادت میدهم که ملت ما راه خود را حفظ کرده است...

  در بیست و دومین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب اسلامی در حرم امام خمینی(ره) حضور یافتند. سخنرانی ایشان ساعت 10:10 صبح آغاز و ساعت 11:10 به پایان رسید.
آنچه در زیر می‌آید، جملاتی از سخنان ایشان است:


»‫ بیداری اسلامی، حماسه‌ای است که امام خمینی(ره) انتظار آن را می‌کشیدند و مانند فروپاشی شوروی آن را پیش‌بینی می‌کردند‬.


» مکتب امام یک مجموعه کامل برآمده از اسلامیت، شامل معنویت، عقلانیت و عدالت است.


» عقلانیت و خرد امام او را به این نتیجه رسانده بود که کمترین انعطاف وعقب نشینی درمقابل دشمن به پیشروی دشمن می انجامد.


» ‫اگر به نام انقلابی‌گری، امنیت بخشی از جامعه‬ ‫ را‬ صرفا بدلیل اختلاف سیاسی‫ سلب کنیم، از مکتب امام منحرف شده‌ایم.‬


» مکتب امام، ملت ایران را از گردنه‌های خطرناک ۳۲ سال اخیر نجات داده و عزت و شرافت بین‌المللی ما را بالا برده است.


» امام به مردم تفهیم کرد آن‌ها صاحب و مالک این کشور هستند.


» دشمنان تصور میکردند با رحلت امام آغاز فروپاشی این نظام مقدس کلید زده خواهد شد، تشییع جنازه امام و حرکت عظیم مردم در حمایت از کار خبرگان آن را خنثی کرد.


» بخش مهمی از معنویت اسلام مربوط به اخلاق می‌شود و امام این مسئله را رعایت می‌کرد. امام از فرصت‌های زندگی برای تقرب به خداوند متعال استفاده می‌کرد.


» ‫اگر کسی یا جریانی بخواهد به نام عقل گرایی از ارزشهای اسلامی و انقلابی عدول کند انحراف از خط امام است‬.


» ‫مردم عزیز ما وقتی دیدند در سال ۸۸ عمق خواسته عده‌ای در روز قدس و عاشورا چه بود، به صحنه آمدند و غائله را تمام کردند‬‬.


» دانشمندان ایرانی به برکت حضور مردم، امروز در رشته‌های مهم و حساس جهانی در میان ده کشور اول قرار دارند.


» آن کسانی که میخواهند با تکیه به دین داری جامعه و جوانان را سیاست زدایی کنند این اشتباه میکنند و دچار انحرافند.


» من در جوار مرقد مطهر امام و روح امام و ارواح مطهر شهدا به خاک سپرده شده اند شهادت میدهم که ملت ما راه خود را حفظ کرده است.


» اشتراک انقلابهای منطقه، اسلامی بودن، مردمی بودن، ضد آمریکا بودن، معیارهای انقلاب‌های منطقه است.

‫‫» درباره انقلابهای منطقه‬: ‫هر حرکتی که مردمی، اسلامی و ضدآمریکایی باشد، ایران از آن حمایت میکند‬. هرجا حرکت به تحریک آمریکا انجام شود از آن حمایت نمیکنیم‬.

» میخواستند فلسطین را از نقشه جهان حذف کنند، اشتباه کردند. فلسطین باقی خواهد ماند. از بین نمیرود، تجزیه نمشود و قطعا به آغوش اسلام و مردمش برخواهد گشت.

 

 
فارین پالیسی ضمن تحلیل شیوه آمریکا برای براندازی در ایران تاکید کرد که بنیاد سوروس میلیون ها دلار صرف تغییر رژیم در ایران کرده و بخشی از آن در اختیار حامیان موسوی قرار گرفته است.

  همزمان با فروپاشی رژیم ها در مصر و تونس و آغاز جنگ در سراسر لیبی، جرج سوروس میلیاردر و سرمایه گذار ، زمان را برای ارائه دیدگاه خود درباره ایران، مناسب دید.
از اواخر بهمن 1389، بقایای جنبش سبز سال 2009 [1388] با شنیدن فریادهای دموکراسی-خواهی در کشورهای همسایه ایران در یک سری از اعتراضات به خیابان ها آمدند.
وزارت اطلاعات ایران کم تر از یک سال پیش، به صورتی آشکار حکمی را صادر نمود که بر اساس آن فعالیت حدود شصت موسسه در کشور ممنوع شد. موسسه ی «خانه ی آزادی » وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا، «بنیاد جامعه ی باز»، موسسه ی شخصی سوروس، و «گروه دیدبان حقوق بشر» مورد حمایت مالی سوروس، از موسساتی هستند که در این حکم از آنها نام برده شده است .
این سه سازمان در کنار رادیو صدای آمریکا و رادیو زمانه (مستقر در آمستردام) همگی توسط ایران مورد تاکید واقع شده اند که بخشی از نبردی هستند که هدفش تحریک آشوب در ایران با هدف غایی تغییر رژیم آن است.
اما این موضوع به شدت مورد استقبال رسانه های غربی واقع شد و آنها اینطور وانمود کردند که ممنوعیت این سازمان های برانداز نمونه ی دیگری از استبداد نظام ایران است.
تینی ون گور ، یک متخصص آلمانی امور مربوط به سازمان های مردم نهاد (ان جی او) به رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی گفت: «این واقعاً مزخرف است که آنها می گویند ما تغییر رژیم ایران یا هر چیز دیگری را در دستور کار خود قرار داده ایم» .
اما این رسانه ها از یادآوری نقش سوروس و بنیاد جامعه ی بازش در نمونه های مختلف تلاش-های تغییر رژیم در نقاط مختلف دنیا که با حمایت ایالات متحده آمریکا صورت گرفته اند، خودداری می کنند.
همکاری سوروس با سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به گذشته های دور باز می گردد، دست کم تا دهه 1980 میلادی که «اتحادیه بازرگانی همبستگی مردم لهستان» مبارزه ی خود را برای کسب آزادی، علیه مدل اقتصادی بوروکراتیک اتحاد جماهیر شوروی آغاز نمود.
از آنجا که ایالات متحده آمریکا به دنبال واسطه ای برای به راه انداختن یک جنگ نیابتی علیه قدرت کمونیستی وقت بود، از طریق سیا، بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی ، اتحادیه کارگری فدراسیون آمریکایی کارگران و کنگره ی سازمان های صنعتی شروع به سرازیر کردن پول و کمک های مالی برای این ناآرامی نمود .
سوروس و موسسه ی جوان «بنیاد جامعه باز» با پرداخت سالانه سه میلیون دلار به مخالفان در این تلاش مشارکت نموده، وزارت امور خارجه آمریکار را یاری کردند . در کنار حمایت مستقیم از جنبش همبستگی، سوروس در آن واقعه نقشی تأثیرگذارتر نیز ایفا نمود: در سال 1989 این انسان خیرخواه و نوع دوست، سرمایه ی لازم را برای گروه کوچکی شامل جفری ساکس و برخی از اقتصاددانان صندوق بین المللی پول تأمین نمود . کشور تازه آزادشده در معرض سقوط آزاد اقتصادی قرار داشت که تیم ساکس به سیاستمداران لهستانی کمک نمود تا برای فرونشاندن آشوب و مدرن کردن موفق کشور، برنامه ای را برای انجام اصلاحات اقتصادی طراحی کنند.
سراسر دوره ی منازعه، جنبش همبستگی به مرام سخت گیرانه سوسیالیستی وفادار مانده، ایجاد یک دموکراسی مشارکتی، حقوق کارگران و انتقال مالکیت بنگاه های بزرگ دولتی به شرکت های تعاونی تحت اداره ی شوراهای سازمان یافته را خواستار شده بود .
اما در زمانی که تیم ساکس (تحت حمایت سوروس) کار خود را در این کشور به پایان رساند هیچ کدام از این رویاها تحقق نیافته بود. میخ آخر بر تابوت آرمان شهر لهستانی ها زمانی زده شد که ساکس از صندوق بین المللی پول یک وام یک میلیارد دلاری را برای این کشور گرفت تا تعاونی های کارگری را با بنگاه های خصوصیِ متمایل به سرمایه داری و سیاست های تجاری حمایت کننده از تولیدات داخلی را با سیاست مرزهای باز به روی سرمایه گذاری و رقابت خارجی جایگزین کنند.
نتیجه ی این اقدامات افزایش صعودی نرخ بیکاری در کشور بود که سرانجام به واکنش منفی شدید مردم منجر شد به طوری که مردم با سرازیر شدن در خیابان ها توقف روند لیبرال نمودن اقتصاد کشورشان را فریاد زدند.
سوروس و بنیاد جامعه باز به همکاری خود با وزارت امور خارجه آمریکا ادامه دادند. «انقلاب های رنگی» شرق اروپا ــ «انقلاب گل رز» در سال 2003 در گرجستان و «انقلاب نارنجی» در سال 2004 در اوکراین ــ کمک های مالی زیادی را برای اعتراضات جوانان محور خود جذب نمودند.
این کمک ها را بنیاد اعانه ی ملی برای دموکراسی ــ عمدتاً از کانال موسسه دموکراتیک ملی و خانه ی آزادی ــ تأمین می نمود. اما بنیاد سوروس نیز بودجه های کلانی را به این جنبش های اعتراضی اختصاص داد: بر اساس برخی گزارش ها سوروس در گرجستان 42 میلیارد دلار هزینه کرد ، در حالی که در اوکراین برای فعالان جنبش، فرصت های آموزشی، مالی و شبکه ای را فراهم نمود. در هر دو مورد، انقلاب ها موفق بودند و در سراسر جهان از آنها به عنوان «موج جدید دموکراسی» یاد شد.
سایه ی سرنوشت جنبش همبستگی لهستان را می توان بار دیگر در نتایج انقلاب های رز و نارنجی مشاهده کرد. صندوق بین المللی پول وقایع گرجستان را به عنوان «یک انقلاب جمعی در حکومت با هدف تقویت تجدید حیات اقتصادی از طریق به صفر رساندن فساد، اصلاح اقتصادی شتابان، خصوصی سازی و اولویت دادن به سرمایه گذاری مستقیم خارجی» توصیف نمود .
نتیجه ی وضع اقتصادی جدید دولت های طرفدار غرب، رشد سریع هزینه ی زندگی بود و گرجستان در سال 2006 بیشترین میزان نرخ بیکاری را در میان جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی شاهد بود. در اینجا نیز بانک جهانی توصیه هایی را در جهت اصلاحات بازار نئولیبرال به دولت جدید اوکراین ارائه کرد که عمده ی آن یادآوری درخواست های آندرس اسلوند ، اقتصاددان سوئدی (و دوست نزدیک جرج سوروس) برای «خصوصی سازی مجدد» بود .

اما شرایط ایرانایران نیز مطمئناً برای کسانی که به دنبال گسترش بازارهای آزاد هستند یک هدف طبیعی می باشد: جمهوری اسلامی به صورتی متمرکز بخش عمده ای از اقتصاد خود را طراحی می-کند، بخش عمومی گسترده ای دارد، کنترل قیمت ها را اعمال می کند و برای فقیرترین شهروندان خود مواد غذایی یارانه ای تهیه می نماید.
احتمالاً مهم تر از همه این موارد این است که صنعت نفت قدرتمند ایران، ملی شده و در دستان دولت قرار گرفته است. پس از انتخابات سال 2009 [1388] میرحسین موسوی از مدل اقتصادی کشور انتقاد نموده، درخواست خصوصی سازی صنایع دولتی و دست برداشتن از «اقتصاد خیرات محور» را مطرح نمود (این اندیشه های او در تضاد آشکار با عقاید محمود احمدی-نژاد است که، به دلیل برنامه های تأمین اجتماعی خود، آراء بخش های فقیرتر جمعیت را به خود جذب نموده بود) .
پس از شکست موسوی، جوانان کشور ــ که نسبت به صحت نتایج انتخابات مردد شده بودند ــ در قالب جنبش سبز به خیابان ها آمدند و دولت را به تقلب در انتخابات به نفع احمدی نژاد متهم نمودند.
در میان این معترضان که در ایران دستگیر شدند، شخصی به نام کیان تاج بخش بود؛ او متعاقب بازداشتش به چندین اتهام جاسوسی محکوم شد. رسانه ها با بی تفاوتی گزارش دادند تاج بخش نه تنها یکی از مشاوران «بنیاد جامعه ی باز» بلکه یکی از مشترکان موجود در ایمیلْ لیست پروژه ی گلف 2000 بود.
پروژه ی گلف 2000 که به عنوان «یک پروژه ی تحقیقاتی در موضوع توسعه ی سیاسی، اقتصادی و امنیتی در خلیج فارس» توصیف شده است توسط گری سیک، معاون سابق سردبیر امور بین الملل بنیاد فورد و مدیر سازمان دیدبان حقوق بشر، بنا نهاده شد.
این پروژه از دانشگاه کلمبیا عمل می کند و بودجه ی خود را از دستگاه های نام آشنا در زمینه ی اعطای کمک های بلاعوض، مانند بنیاد فورد، بنیاد راکفلر و بنیاد جامعه، باز دریافت می کند.
ردپاهای نهان دیگری نیز از بنیاد سوروس در آشوب های ایران قابل ردیابی هستند. هم زمان با اوج گیری حوادث انتخابات سال 2009 [1388] در ایران و تشدید آن، مخالفان ایران ترجمه فارسی کتابچه ی مهم و تأثیرگذار «از دیکتاتوری تا دموکراسی» را 3487 بار از اینترنت دانلود کردند. این کتابچه دستورالعملی برای تربیت و آموزش فعالان سیاسی است که توسط جین شارپ، استاد دانشگاه هاروارد، نگاشته شده است . این کتابچه ی راهنما، که بخاطر دستورالعمل های عملی موجود در آن درباره ی چگونگی سازماندهی اقداماتی جهت تغییر ناگهانی، موثر و غیرخشونت آمیز حکومت ها، توسط معترضان در انقلاب های رز و نارنجی نیز به کار گرفته شد، بوسیله ی موسسه ی شارپ توزیع شد.
موسسه ی وی «بنیاد آلبرت انیشتین» نام دارد که بودجه ی آن را نیز «بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی» و موسسه ی تابعه ی محافظه کارش، با نام «بنیاد بین المللی جمهوری خواهان »، تأمین می کنند. شارپ پذیرفته است که موسسه اش برای ترجمه ی «از دیکتاتوری تا دموکراسی» به چند زبان، از «بنیاد جامعه ی باز» کمک مالی دریافت نموده است .
پیرو الگوی مشخصی که در اینجا می توان یافت ــ یک نهضت جوان محور و غیرخشونت آمیز با نام مستعاری رنگی، حال و هوای کاپیتالیستی اصلاحات بازار و حضور بنیاد سوروس ــ این اصلاً جای تعجب ندارد که در ایران نیز به مانند گرجستان، لهستان و اوکراین، همجواری نزدیک با بنیاد اعانه ی ملی را بتوان یافت. کِنِت آر. تیممرمن، که روزنامه نگاری محافظه کار است، درست چند روز پیش از اعلام نتایج انتخابات ایران در مقاله ای نوشت: «زمزمه هایی درباره ی یک "انقلاب رنگی در ایران" به گوش می رسد» . او ادامه داد:
«بنیاد اعانه ی ملی برای دموکراسی در طول یک دهه ی گذشته، برای اشاعه ی انقلاب های "رنگی" در جاهایی همانند اوکراین و صربستان، میلیون ها دلار صرف آموزش عاملان سیاسی در تکنیک های ارتباطی و سازماندهی کرده است».
به نظر می رسد بخشی از این پول به دست گروه هایی از حامیان موسوی، که ارتباطاتی با سازمان های مردم نهادی (ان جی او) که خارج از ایران هستند و بودجه ی خود را از بنیاد اعانه ی ملی دریافت می کنند، رسیده باشد.
تیممرمن منافع ویژه ای در ایران دارد. او مدیر اجرایی بنیاد دموکراسی در ایران ، سازمانی از مخالفان مستقر در آمریکا است که ضمناًٌ از بنیاد اعانه ملی آمریکا نیز بودجه دریافت می کند.
تنها در سال 2009 [1388] بنیاد اعانه ملی 674506 دلار کمک بلاعوض را برای فعالیت ها در ایران اختصاص داد (این در حالی است که در سال پیش از آن این مبلغ به میزان 4898000 دلار بود) . بنیاد اعانه ملی این پول ها را از آژانس توسعه بین الملل ایالات متحده آمریکا دریافت می کند که، بر طبق مدارکی که در وب سایت خود این آژانس قرار گرفته است، «سال گذشته 20 میلیون دلار کمک بلاعوض را برای گسترش دموکراسی، حقوق بشر و حکومت قانون در ایران خواستار شد» .
در سال 2008 اکثر مبالغ تخصیص داده شده ی آژانس توسعه ی بین الملل آمریکا برای پروژه های «دموکراسی سازی» در ایران، که از کانال بنیاد اعانه ملی به جریان افتاد، به مرکز اقتصاد آزاد بین المللی (بنیاد توسعه بازارهای آزاد اتاق بازرگانی آمریکا) راه پیدا کرد. بخش های دیگری از این پول به «طرح تحقیق و پژوهش ایران معاصر»، «بنیاد عبدالرحمن برومند»، و «انجمن جامعه مدنی در ایران» رفت.
در ژوئن سال 2010 جان مک کین، کاندیدای جمهوری خواهان در انتخابات گذشته ریاست جمهوری آمریکا، در یک سخنرانی مهیج در بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی، مدعی شد «شخصیت نظام ایران» به عنوان «تهدید عمیق تر برای صلح و آزادی دنیای ما» است.
مک کین راه حل خود را برای این بحران با جزئیات شرح داد: «من معتقدم تنها تغییری که می-تواند در نهایت به دگرگونی سیاست های ایران، آن گونه که ما می خواهیم، منجر شود، تغییری است که در خود رژیم ایران ــ یک تغییر مسالمت آمیز، با انتخاب و هدایت مردم ایران ــ صورت گیرد» .
مک کین ید طولایی در صحبت کردن علیه این کشور اسلامی دارد. او در یکی از اجتماعات تبلیغاتی خود در سال 2008 از قیدوبندها رها شد و به طرز عجیب و غریبی یکی از ترانه های گروه بیچ بویز را تقلید کرده، غزل «باربارا آن» را به «بمب، بمب ایران» تغییر داد.
از آن قبل تر، نام مک کین را می توان در بیانیه ی صادر شده از سوی پروژه نومحافظه کاران برای قرن آمریکایی جدید ــ گروهی از مدافعان جنگ که شهرتش را مدیون تلاش های بی امانش برای سرنگون کردن صدام حسین است ــ یافت.
این پروژه طرز تفکر خود درباره ایران را در گزارشی با عنوان «بازسازی استحکامات دفاعی آمریکا» بروز داده است:
در درازمدت ممکن است مشخص شود که ایران به اندازه ی عراق برای منافع آمریکا در منطقه-ی خلیج [فارس] تهدید به شمار می رود و حتی اگر روابط آمریکا ـ ایران بهبود یابد از دست ندادن نیروهای آینده محور در منطقه، هنوز هم یکی از عناصر ضروری در استراتژی ایالات متحده آمریکا خواهد بود که منافع درازمدت آمریکا را در منطقه به دنبال خواهد داشت .
مک کین حال که از شرکت در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری یا تقلید ترانه های پاپ فارغ شده و در نتیجه سرش چندان شلوغ نیست، رییس بنیاد بین المللی جمهوری خواهان، برنامه ی محافظه کارانه بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی، است.
همان طور که انتظار می رفت، این بنیاد روابط زیادی با گروه ها و اشخاص مخالف رژیم ایران دارد. ویلیام نوجِی که از طرف بنیاد، برای نظارت بر انتخابات سال 2004 اوکراین (درست قبل از آغاز انقلاب نارنجی) اعزام شده بود، دبیر و مسوول امور مالی بنیاد دموکراسی در ایران، که قبلاً به آن اشاره کردیم، است. در دوره ی بوش برنامه ریزی شده بود تا دیوید ام. دنهی ، یک «کارشناس دموکراسی» از این بنیاد، مسوول «اداره امور ایران» در دولت شود. اگرچه اطلاعات بسیار کمی درباره ی این برنامه ی محرمانه در دسترس است اما به نظر می رسد این مسأله با درخواست 75 میلیون دلار بودجه ی کاندولیزا رایس از کنگره در سال 2006 «برای گسترش دموکراسی و حقوق بشر در ایران» ارتباط داشته باشد .
علی رغم موضع مک کین، به عنوان رییس بنیاد بین المللی جمهوری خواهان، و تعهد آشکار او به تغییر چهره ی ایران، این نامزد سابق انتخابات ریاست جمهوری سعی کرد خود را سیاستمداری معتدل معرفی کند. در سال 2008 مک کین تبلیغات هایی به راه انداخت که سخنرانی های تئودور روزولت، موسس حزب ترقی خواه ، در آنها نقل می شد.
این در حالی بود که هفت سال پیش از آن، او موسسه ی اصلاح «یک سازمان آموزشی بی-طرف و غیرانتفاعی» را بنا نهاده بود که به موارد بحث برانگیزی چون مهاجرت، اقتصاد و اصلاح تأمین مالی مبارزات انتخاباتی می پرداخت. اگرچه پذیرش بودجه از گروه بین المللی آمریکایی از سوی این موسسه شگفتی هایی برانگیخت اما این واقعیت که بنیاد جامعه باز بیش از 50هزار دلار به این موسسه کمک نمود، از سوی بیشتر بخش ها در رسانه ها نادیده گرفته شد.

«جامعه ی باز» و ارزش های آمریکاییحال ببینیم «جامعه ی باز» چیست و ایده ای که در پس اندیشه ی سوروس و بنیادش کمین کرده چه می باشد؟ سوروس این نام را از نوشته های کارل پوپر، فیلسوف مشهور انگلیسی و استاد کالج اقتصاد دانشگاه لندن اخذ کرده است.
«جامعه ی باز» در نظر پوپر جامعه ای است که از نظر سیاسی شفاف بوده، بر بنیادهای آزادی مدنی و حقوق بشر بنا نهاده شده باشد. این جامعه نتیجه ی پیشرفت طبیعی جامعه ی بسته-ی سنتی گذشته است.
جامعه ی بسته ی سنتی از نظر پوپر گذشته برابر بود با فرهنگ هایی مبتنی بر نظام اشتراکی که ساختار خود را از اندیشه های قبیله ای یا جادویی اخذ می کرد. در این مدل نظری، شهروندان «جامعه باز» قادر خواهند بود رهبرانشان را با یک سری انقلاب بدون خون ریزی برکنار کنند و از انتقال «مسالمت آمیز» قدرت مطمئن باشند.
پوپر همچنین خود را در کنار متفکران نظریه اقتصاد آزاد، که در دوران معاصر وی در حال ظهور بودند، یافت. در 1947 پوپر به همراه والتر لیپمن ، فردریش هایک ، لودویگ فون میسز و میلتون فریدمن »انجمن مونت پلرین » را تأسیس کردند؛ هدف از تأسیس این تشکیلات، سازماندهی یک حمله متقابل علیه «سلطه دولت و طراحی مارکسیستی یا کینزی، که در حال فراگیر شدن در تمام دنیا بود» اعلام شد. این ایده ی صرف، به تنهایی عواقبی باورنکردنی داشت: به نظر می رسد ایده ی میلتون فریدمن، قاعده ی مسلط شد؛ مدلی اقتصادی که آمریکا به آن وفادار مانده و بر اساس آن در تلاشی مذبوحانه و در پوشش «گسترش دموکراسی»، به دنبال صادرات خود به سراسر جهان است. اما در ورای این، برخی از اعضای انجمن مونت پلرین به خوبی توانستند فلسفه ی کلی پشت مجموعه ی بنیادهای اعانه ملی برای دموکراسی و جامعه ی باز را قابل فهم نمایند.
سوروس و وزارت امور خارجه آمریکا به دنبال جامعه ی باز مطلوب پوپر هستند ــ انقلاب های رنگی با طرح پوپر، که مستلزم برکناری رهبران در یک انقلاب بدون خون ریزی است، همخوانی دارند ــ اما در عین حال آنها به دنبال تکمیل نمودن ایده ی پوپر با دیدگاه های والتر لیپمن، همکار پوپر در مونت پلرین، می باشند.
این لیپمن، «پیش کسوت روزنامه نگاری آمریکایی» بود که نوشت: «دموکراسی بسی مهم تر از این است که به افکار عمومی واگذار شود». برای جبران کردن این مشکل، لیپمن از نخبگانی روشنفکر حمایت می کند که مدیریت توده ها را برعهده بگیرند و مشکلات کوچک و اتفاقات عجیب سیستم دموکراتیک را حل کنند.
تحت این نظریه، دموکراسی به خودی خود، یک نوع بازی است که، بخاطر نفع همه، نیازمند سلسله مراتبی از مقامات برای اداره کردن و متقاعد نمودن افکار عمومی است. تنها با آمیختن «جامعه ی باز» سوروس و پوپر با دعوت لیپمن از یک طبقه ی ممتاز است که ما به سبک درست و مترقی آمریکایی می رسیم.
جامعه ی باز یک دموکراسی است که بر پایه ی سرمایه داری بنا شده است اما با توجه به طبیعت مسلم دموکراسی باید دست کاری شود تا از کارآیی آن مطمئن شویم. آمریکا با تشنگی و خواست مفرطش به برتری در بازار، به خود صورت طبقه ی نخبه ی روشنفکر مطلوب لیپمن را داده و اعطای «هدیه دموکراسی» را به کشورهای خودسر و متمرد بر عهده گرفته است.
شخص سوروس لزوم دست کاری را برای واقعیت بخشیدن به آرمان پوپر پذیرفته و نوشته است: اصول جامعه ی باز به صورت تحسین برانگیزی در اعلامیه ی استقلال نهاده شده است. اما این اعلامیه بیان می دارد: «ما این حقایق را نگه می داریم تا بدیهی شوند» لذا از آنجا که اصول جامعه ی باز، هر چه باشند بدیهی نیستند، پس نیاز است که چنین جامعه ای با بحث های متقاعد کننده استقرار یابد .
این چارچوب همچنین چارچوب سوروس را برای مخالفتش با دولت بوش توضیح می دهد. سوروس مخالفت خود با سیاست خارجی فاجعه بار دولت بوش را «تمرکز اصلی» زندگی خود ذکر نمود که برایش به «مسأله ی مرگ و زندگی» تبدیل شده است .
البته سوروس هیچ مشکلی با دخالت در امور کشورهای دیگر ندارد. او دست در دست وزارت امور خارجه دولت بوش در گرجستان و اوکراین فعالیت کرد. علاوه بر این او حدود 100میلیون دلار در گروه کارلیله سرمایه گذاری کرد. این گروه یک شرکت سرمایه گذاری جهانی است که به دلیل روابط محکمش با پیمان کاران نظامی، سودچیان جنگ و دولت بوش با عبارت «مجموعه صنعتی نظامی» به آن اشاره شده است .
نقطه ی اشتراک بوش و سوروس این است که هر دوی آنها به تغییرات در رژیم ها، با پشتیبانی آمریکا جهت وادار کردن اقتصاد کشورها به مدرن شدن، اعتقاد دارند. اما درباره ی فرایند رسیدن به این هدف اختلافات اساسی با یکدیگر دارند. ریشه های ایدئولوژیک بوش در کمپ نومحافظه-کاران وجود دارد که ایده ی «صلح از طریق قدرت فیزیکی» را ترویج می کنند و بر اساس آن، ممکن است آمریکا، جهت مطمئن شدن از موقعیت خود به عنوان ابرقدرت جهانی، ارتش خود را مورد استفاده قرار دهد.
سوروس و بخش عمده ای از وزارت امور خارجه این خط فکری را کاملاً احمقانه می دانند ــ از نظر آنها عقب نشینی، سرانجام، قطعی و اجتناب ناپذیر است و آمریکا مطمئناً در جنگ طولانی-مدت خسارت های زیادی متحمل خواهد شد. برای سوروس و همدستانش در بنیاد اعانه ی ملی برای دموکراسی، آزادی های توهمی جامعه ی باز نسبت به تلاش بی وقفه و تغییرناپذیر نومحافظه کاران برای راندن جهان به سمت جنگ دایمی به ریاست ایالات متحده آمریکا، که نقش نیروهای پلیس بین الملل را بازی می کند، مسیری بس عملی تر است.
البته نباید گفت بخاطر اختلافات مهمی که میان این دو گروه وجود دارد، آنها بالکل مانعه الجمع هستند. همان طور که گفتیم بنیاد جامعه باز به جان مک کین، کسی که با گروه جنگ طلب پروژه نومحافظه کاران برای قرن آمریکایی جدید همکاری می کند، پول پرداخت نمود.
علاوه بر مک کین، تعداد زیاد دیگری از روسای بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی همانند جین کرک پاتریک، فرانسیس فوکویاما و وین وبر آشکارا حمایت های خود را از نامه ها و بیانیه های پروژه مذکور اعلام کرده اند. هفده تن از اعضای این پروژه پست های کلیدی کابینه ی بوش را در اختیار گرفتند و تریبون گسترده ای را در اختیار جنگ طلبانی قرار دادند که در کل دهه 1990 دیدگاه-هایشان کنار گذاشته شده بود.
با این حال، بوش مزیت های روش های بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی را دید و بودجه ی این سازمان را پس از سال 2001، 150 درصد افزایش داد . ممکن است بوش بیش از این با ایده-آل ها و آرزوهای جامعه ی باز موافق بوده باشد که سوروس او را تحسین نموده است.
یادمان نرود هنگامی که بوش در برابر فشارهای معاونش، دیک چنی، که خواهان اقدام نظامی داخل ایران بود، مخالفت کرد، یک شکاف آشکار در میان دولت بوش ایجاد شد . بجای اقدام نظامی، بوش سیا را مأمور کرد از روش های «غیرکشنده» برای بر هم زدن ثبات ایران استفاده کند .

ایران: پرسش بنیادی
این دقیقاً سوال ایران است که به ما کمک می کند دسته بندی های ایدئولوژیک موجود در در منازعه هژمونیک آمریکا را بررسی کنیم. گروه نومحافظه کار به طور نزدیک و صمیمانه ای با منافع لابی طرفدار اسراییل در هم تنیده شده است تا جایی که تعداد زیادی از متفکران آن، بخشی از وقت خود را با لانه های صهیونیستی، همانند موسسه یهودی برای امور امنیت ملی و موسسه واشنگتن برای سیاست خاورمیانه صرف می کنند.
سیاستمداران اسراییلی به گونه ای کاملاً آشکار و غیرمبهم با قدرت ایران، که پس از فروپاشی رژیم صدام در عراق تنها تهدید واقعی برای برتری جغرافیایی اسراییل در منطقه خاورمیانه محسوب می شود، مخالفند. از همین رو اسراییل هدف خود را بر کشاندن سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به مواجهه مستقیم با ایران قرار داده است.
همان طور که جان میرشیمر و استفان والت نوشتند:
اسراییل و لابی صهیونیستی برای جلوگیری از تغییر رویکرد ایالات متحده و منصرف کردن این کشور از جستجوی راهی برای بازسازی روابط حسنه با تهران می جنگند. آنها تلاش می کنند بجای نزدیک شدن آمریکا و ایران، سیاستی مقابله ای و غیرمولد بر روابط دو کشور مسلط شود .
همکاری آمریکا با اسراییل تأثیری گسترده بر فهم جهانی از این کشور داشته است.
اکثریت کشورهای خاورمیانه، بخاطر نقشی که ایالات متحده آمریکا در سرکوب مردم فلسطین داشته است، با این کشور مخالفند. این کشورها خود را در این موضوع در توافق با سوروس یافته اند. این توافق در نگرش، در مقاله ای به قلم سوروس با عنوان «درباره اسراییل، آمریکا و ایپک» نیز اشاره شده است .
سوروس تسلیم بودن آمریکا در برابر دولت اسراییل را «اشتباهی احمقانه» خوانده، معتقد است حل مناقشه با فلسطین به متوقف شدن دستاوردهای ژئوپلیتیک ایران کمک خواهد کرد. تا زمانی که آمریکا از آپارتاید اسراییل حمایت می کند ایران قادر خواهد بود از این موقعیت برای رسیدن به اهداف خود ــ که در نهایت به زیان ایالات متحده خواهد بود ــ استفاده کند.
زبگینیو برژینسکی ، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا و از مقامات برجسته ی بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی و خانه آزادی، بلافاصله با این ارزیابی موافقت می کند:
این تجویزهای نومحافظه کارانه که در آنها اسراییل معادل ها و هم عرض های خود را دارد، برای آمریکا و در نهایت برای اسراییل کشنده خواهند بود. این تجویزها اکثریت مطلق جمعیت خاورمیانه را به کلی مخالف ایالات متحده خواهد نمود. درس های عراق برای آنها سخن خواهد گفت. سرانجام این که، اگر پیگیری سیاست های نومحافظه کارانه ادامه یابد، ایالات متحده آمریکا از منطقه بیرون انداخته خواهد شد و این امر، آغازی برای پایان اسراییل هم خواهد بود .
برژینسکی، که همچنین به همراه سوروس یکی از اعضای هیئت گروه بحران بین المللی است، می گوید: در صورت وقوع حمله هوایی اسراییل علیه ایران «آنها باید از فضای هوایی ما در عراق عبور کنند. آیا ما صرفاً می خواهیم بنشینیم و تماشا کنیم؟» ــ برژینسکی هیچ حدسی درباره آنچه باید انجام شود نمی زند ــ «ما باید در برحذر داشتن آنها از این اقدام جدی باشیم. منظورم برحذر داشتنی است که شما تنها به گفتن اکتفا نکنید. اگر آنها شروع به پرواز نمودند شما باید بلند شوید و با آنها مقابله کنید. آنها حق انتخاب دارند که یا برگردند و یا برنگردند» .
اگر این عبارات سبب می شوند برژینسکی یک سیاستمدار صلح طلب به نظر رسد، باید گفت او هر چیزی است غیر از این. همان طور که برخی وابستگان او خاطرنشان کردند دیدگاه های او در انطباق با دیدگاه های سوروس است و او نیز هرگز ایده های سلطه ی ایالات متحده آمریکا یا برتری سرمایه داری را کنار نگذاشت.
به نظر می رسد او نیز همانند سوروس رویکرد «جامعه ی باز» را در سیاست خارجی ــ امپریالیسم پنهان در پوشش طرفداری از حقوق بشر و بسط دموکراسی ــ می فهمد.
دغدغه عمده برژینسکی موازنه ی قدرت در منطقه خاورمیانه و اوراسیا است و او اعتقاد دارد آمریکا باید آنقدر تلاش کند تا مطمئن شود هیچ کشور یا گروهی قدرت زیادی را در این مناطق صاحب نشود. با نگه داشتن موازنه قدرت در سطحی یکنواخت، آمریکا قادر خواهد بود از دسترسی به منابع طبیعی منطقه بهره ببرد. او می گوید روابط آمریکا با اسراییل به این هدف کمک نمی کند اما «بهبود تدریجی در روابط ایران و آمریکا» بسی بیشتر برای اهداف کشور آمریکا مفید است . به نظر می رسد بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی و بنیاد جامعه باز دارند تلاش می کنند دقیقاً همین کار را انجام دهند:
بنیاد سوروس کمک هایی به شورای آمریکایی ایرانی می دهد در حالی که وزارت امور خارجه آمریکا از طریق بنیاد اعانه ملی بودجه هایی را به گروهی دیگر تقریباً به همین نام، شورای ملی ایرانی آمریکایی سرازیر می کند.
شورای آمریکایی ایرانی (AIC) در سال 1997 بوسیله هوشنگ امیراحمدی، مشاور پیشین بانک جهانی، تأسیس شد و توانست سیاستمداران لیبرال برجسته ای چون دنیس کوسینیچ و سایروس ونس را با هدف فراهم آوردن «گفت وگوهایی پایدار و فهمی جامع تر از روابط آمریکا ـ ایران» به هیئت مدیران خود بکشاند. یکی از اعضای هیئت مدیران آن که شایسته ی بررسی دقیق تر است، توماس آر. پیکرینگ ، سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل متحد و عضو هیئت رییسه گروه بحران بین المللی می باشد. پیکرینگ همچنین در کنار زبینگو برژینسکی ، یک کرسی مشاورت را نیز در گروه تخصصی دوحزبی سیاست خارجی با نام «مشارکت برای یک آمریکای امن» در اختیار دارد. همکاری نزدیکی که او در این گروه با برژینسکی دارد یک همکاری موثر و کارآمد است چرا که فعالیت های شورای آمریکایی ایرانی دقیقاً با ایده های برژینسکی مبنی بر بهبود روابط آمریکا و ایران انطباق دارد؛ در سال 2003 شورای آمریکایی ایرانی تلاش کرد به شکل گیری یک «معامله بزرگ» در دیپلماسی میان ایران و آمریکا ــ بر اساس پیشنهاد ایران مبنی بر یاری رساندن به آمریکا در حمله به عراق ــ کمک کند .
تلاشی که از سوی ایران برای آغاز روابط دوستانه با ایالات متحده آمریکا آغاز شد بوسیله تریتا پارسی ، موسس شورای ملی ایرانی آمریکایی (NAIC) ــ که تحت حمایت مالی بنیاد ملی اعانه برای دموکراسی آمریکا قرار دارد ــ فاش شد.
پارسی که تز دکتری خود را درباره روابط اسراییل ـ ایران و با راهنمایی فرانسیس فوکویاما و زبینگو برژینسکی نوشته است ، شورای ملی ا

:: بازدید از این مطلب : 1148

|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 14 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

امام مردی از جنس انبیای الهی بود

رئیس جمهور در مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران:
امام مردی از جنس انبیای الهی بود

 رئیس جمهور با بیان اینکه امام راحل مردی از جنس انبیای الهی بود، گفت: امام (ره) آمد و انسان‌ها و بشریت را دعوت به راه انبیاء کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران، محمود احمدی‌نژاد دقایقی پیش و در آستانه بیست و دومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) در جمع زائران و مجاوران و عاشقان آن عزیز سفر کرده که از جای جای ایران اسلامی در قالب کاروان‌های زیارتی راهی حرم مطهر آن امام عظیم‌الشأن شده‌اند، اظهار داشت: در سایه عدالت همه استعدادها فرصت بالندگی پیدا می‌کند و پس از عدالت است که عشق و محبت و رحمت در جامعه ایجاد می‌‌شود.
رئیس جمهور استقرار عدالت را نیازمند دو عامل توحید و مدیریت صالح دانست و گفت: توحید و اندیشه توحیدی و مدیریت صالح و عدل دو عامل تحقق استقرار عدالت هستند. و استقرار توحید هم متوقف در حاکمیت صالح و عادل است.
وی با بیان اینکه تحق واقعی عدالت فقط در سایه استقرار اندیشه توحیدی تحقق پذیر است، عنوان کرد: شرک بزرگترین ظلم است و محال است در سایه ظلم عدالت بوجود بیاید.
احمدی‌نژاد در ادامه مدیریت صالح و عادل را مورد اشاره قرار داد و گفت: مدیریت انسان بر اندیشه و تمایلاتش باید عادلانه باشد. انسانی می‌تواند الهی شود که درون خود به یک سری اعتدال رسیده باشد. از نژاد و رنگ و جغرافیای منش خود عبور کرده باشد.
رئیس جمهور اضافه کرد: چنین انسانی در اعتدال است و رسیدن به این نقطه فقط و فقط در سایه اندیشه توحیدی است. به همین دلیل است که فریاد نخست پیامبران توحیدی لاالله الا اله‌الله و توحید است، همه ارزش‌های الهی در سایه توحید است و این رمز کمال و عدالت است.
وی تاکید کرد: بدون حاکمیت انسان‌های صالح و عادل امکان استقرار عدالت در جامعه خوب وجود ندارد. در طول تاریخ همه ظلم‌ها و تحقیرها و فاصله‌ها از ناحیه حاکمان ظالم و فاسد بوده است.
احمدی‌نژاد بیان داشت: همه پیامبران آمده‌اند که انسان را شکوفا کنند و انسان را از زمین به بالا بکشند و حاکمان صالح بر انسان‌ها حکومت کنند. پیامبران آمدند تا انسان را تا اوج عزت و خود خدا بالا ببرند.
رئیس جمهور با بیان اینکه امام راحل مردی از جنس انبیاء الهی بود،‌گفت: امام خمینی (ره) کسی بود که به راه انبیاء دعوت می‌کرد او از قلب تاریخ آمد و انسان‌های محروم و بشریت را دعوت به راه انبیاء کرد. او احیاگر انسانیت انسان‌ها بود. از همه حجاب‌ها عبور کرد و الهی شد.
رئیس جمهور عنوان کرد: امام با نور خدا می‌دید و عمل می‌کرد و جان‌ها را زنده می‌کرد. وقتی انسان الهی شد در قلب جهانیان نفوذ می‌کند. 

قرائتی از امام(ره) صحیح است که مفسرش رهبری معظم باشند

 

خبرگزاری فارس: دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان گفت: بی‌شک آن قرائتی از امام خمینی(ره) صحیح است که مفسرش امام خامنه‌ای(مد‌ظله) باشند.

مهرداد وطنی، دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم ‌پزشکی در گفت‌وگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، گفت: با توجه به تحرکاتی که گروه انحرافی در حال انجام دادن آن است، به سران این جریان و معدود فریب خوردگانشان می‌گوییم که دانشجویان کاملاً آماده برخورد با این جریانات منحرف هستند و سرنوشتی بدتر از سران فتنه 88 در انتظارتان است.

وطنی با اشاره به نزدیک بودن سالگرد ارتحال امام خمینی‌(ره) گفت: امام بزرگوار متأسفانه در میان ما مظلوم است و ما آن‌گونه که شایسته است به بازخوانی افکار و آراء این بزرگوار نپرداخته‌ایم و همیشه این نکته را مد نظر داریم که، بی‌شک آن قرائتی از امام خمینی(ره) صحیح است که مفسرش امام خامنه ای(مد ظله) باشد.

این فعال دانشجویی در ادامه با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در خصوص وحدت بین قوا و عدم رسانه‌ای کردن اختلافات، از تمامی مسئولان خواست به این خواسته ایشان توجه ویژه داشته باشند و اعلام کرد: در صورت عدم رعایت این توصیه، آن مسئول حتماً مورد عتاب دانشجویان قرار خواهد گرفت.

وطنی در خصوص جریان انحرافی اظهار داشت: حساب احمدی‌نژاد از مشایی‌ها، بقایی‌ها و رحیمی‌ها جداست و امیدواریم هر چه سریعتر رئیس‌جمهور دست به تغییراتی در حلقه اطرافیان خود بزند.

وی افزود: آقای هاشمی رفسنجانی چگونه برای درگذشت عزت الله سحابی معلوم الحال پیام تسلیت می‌دهند ولی در قبال کشتار مردم مظلوم بحرین، سکوت اختیار کرده‌اند!

دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان در پایان گفت: دانشجویان و مردم تمامی حواسشان به نظر و بیانات مقام معظم رهبری است و نسل امروز دانشگاه‌ها آماده‌تر از نسل‌های دیروز برای تحقق فرمایشات ایشان است.


رئیس‌جمهور: متحد و یک دل پشت سر رهبری عزیز و ولایت فقیه ایستاده‌ایم


سخنرانی رئیس​جمهور دقایقی پیش در مراسم شب سالگرد بیست ودومین ارتحال امام خمینی در حرم امام (ره) با طرح آخرین مواضع احمدی نژاد به پایان رسید.

به گزارش خبرآنلاین، سخنرانی محمود احمدی​نژاد از سوی شبکه​های سیما با تاخیر و غیرمستقیم پخش شد اما رادیو ایران سخنان رئیس جمهور را به طور مستقیم منعکس کرد.

رئیس جمهور با بیان اینکه بیست و دو سال از فراق امام راحل و رحلت امام عزیز می گذرد لیکن امروز نام، یاد و راه او برجسته تر، روشن تر و زنده تر فرا روی جامعه بشری قرار دارد، افزود: ابعاد حرکت و انقلاب امام خمینی(ره) هر روز گسترده تر می شود. به رغم صف بندی همه مستکبران و شیاطین عالم و همه شیطنت های آنان، اهداف و آرمانهای امام جهانی می شود.

گزیده سخنان محمود احمدی نژاد به این قرار است:

انسان​ها از هر قوم و مللی به دور از رنگها و سلایق، هر روز با امام احساس اشنایی و علاقه ی بیشتر می کنند و امام خمینی(ره) را از خودشان و خودشان را از امام می دانند.

 
سوال اساسی این است که علت زنده بودن و عظمت امام خمینی (ره) پس از 22 سال چیست که اگر بخواهیم به این سوال در یک کلمه پاسخ دهیم باید بگوییم امام انسانی بود که حقیقت انسانی را شناخت.

امام با اشرافی گری بویژه اشرافی گری مسئولین مخالف بود. امام هرگز اشرافی گری را به رسمیت نشناخت.

برخی استکان چای حاج آقا مصطفی را آب می​کشیدند تا به امام فشار بیاورند.

مهمترین آموزه امام، احیای اندیشه ولایت و امامت است. خداوند متعال برای تحقق عدالت کامل ولایت انسان کامل را به بشریت هدیه کرده است. ولیکن بشریت باید تلاش و مجاهدت کند و به او برسد و ولایت اش را مستقر کند. پایه این ولایت عشق و ماموریت اش اجرای عدالت است. این ولایت از ولایت الهی سرچشمه می گیرد و سلسله مراتب از صادر اول تا امام عصر(عج) ادامه دارد. امام عزیز ما با طرح تئوری ولایت فقیه و استقرار آن راه شناختن و رسیدن به ولایت الهی را ترسیم کرد و جامعه ما را در این مسیر روحانی هدایت کرد. این مهم ترین کار امام است. اما در خدمت شما می خواهم به شرایط امروز جهان اشاره کنم.

بزرگترین طاغوت های تاریخ تنها بر منطقه ای از دینا حاکم بودند. بخشی از مردم را تحت ظلم قرار می دادند. اما به مستکبران امروز نگاه کنید. دایره سلطه آن ها همه دنیا را در بر گرفته است. اگر کشتارهای طول تاریخ مستکبران را جمع بزنید به یک دهم کشتارهای این ها نمی رسد. کدام ملت است که از آزار و اذیت و توطئه و چپاول این ها در امان باشد.

مع الاسف در برخی از جاها، برخی به اصطلاح عالمان خواسته های مستکبران را به زبان بومی ترجمه کرده و جا می اندازند. امروز شما به کشورهای آفریقایی، آمریکای جنوبی سفر کنید. در اکثر آن ها فقر موج می زند. من به کشورهایی سفر کردم که از ذخایر معدنی سرشار اند اما در خیابان ها مردم پابرهنه و گرسته اند. فقر، بی سوادی، عدم بهداشت است. در بسیاری از شهرها و روستا ها آب سالم و آشامیدنی نیست. اما هم زمان سرمایه داران آمریکایی و اروپایی تمام آن معادن را غارت می کنند و می برند و حتی یک درصد از آن ها را در اختیار ملت ها قرار نمی دهند.

بحث سیطره دلار بر اقتصادی جهانی مطرح است. بعد از جنگ دوم جهانی قراردادی به نام برتن ورز بسته شد. در این قرارداد کشورها پذیرفته اند که دلار پول جهانی شود. رابطه تجارت و معادلات بین الملی شود. اما برای جلوگیری از چاپ دلارهای تقلبی دولت آمریکا متعهد شد که به ازای چاپ دلار طلا ذخیره کند. در سال 71 میلادی دولت آمریکا یک جانبه این قرارداد را زیر پا گذاشت. دولت های متوالی آمریکا کسری بودجه ها، هزینه های لشکرکشی خود را با چاپ دلارهای تقلبی و بدون پشتوانه قرار دادند.

امام علی(ع) فرمود در هیچ کجا ثروت انباشته ای نمی بینی مگر اینکه در کنار آن حق تضعیف شده ای از مظلومین ببینی. ما آدم داریم که دو هزار میلیارد دلار ثروت دارد. از کجا آمده است؟! حاصل غارت ملت ها است. جنگ می کنند ولی خرج اش را از کجا می آورند. پنجاه تومان خرج می کنند و یک کاغذ چاپ می کنند و روی آن می نویستند صد دلار و آن را به کشورهای دیگر می دهد و جنس می خرند.

آنها برای نجات رژیم جعلی صهیونیستی و خودشان، طراحی​هایی چون 11 سپتامبر را انجام دادند و مثل ماجرای هولوکاست اجازه تحقیق درباره آن را نمی​دهند. آنها این بهانه را برای نجات اقتصاد خودشان دارند که اول افغانستان، بعد عراق و بعد ایران را در دستور کارشان داشتند اما با هوشیاری ملت و رهبری ما شکست خوردند.

هنوز برنامه آمریکا تغییر نکرده است. اوباما هم ماسک حمایت از حقوق ملت​ها را به چهره زده اما هدفش نجات رژیم صهیونیستی و نجات رژیم سرمایه داری است. اما در پایان راه است.

حکومت عدالت وعده همه انبیاء و امام و نقطه آزاد خدایی شدن است که میعاد همه فطرت ها و جان های الهی و تئوری حقیقت است. این جایگزین تئوری های سرمایه داری و مادی گرایی است.

می خواهیم با امام تجدید بیعت کنیم که تا آخر و تا آخرین قطره خون از میراث گران قدر امام پاسداری خواهیم کرد و با خوی اشرافیت که خطر اصلی در درون است مبارزه کنیم. عهد می بنیدم که از فشار و تهمت وجو سازی های بین المللی نهراسیم و تا آخر پای مطالبات انقلاب می ایستیم.

ای امام بدان که با همه ملت، متحد و یک دل پشت سر رهبری عزیز و ولایت فقیه ایستاده ایم. ای امام اندیشه پاکی و ساده زیستی را پاس خواهیم داشتو در راه ساختن ایران و بر پایه جامعه​ای الگو و پیشرفته تا آخر از پای نخواهیم نشست.

ای امام همه یاران تو در تمامی جهان برای برافراشتن پرچم عدالت و پرچم لا اله الا الله راهت را ادامه خواهند داد و لحظه ای از پا نخواهند نشست.


عشق همه‌ی مظلومان تاریخ را دفن کردیم

در همین لحظه به وسیله‌ی بی سیم به احمدآقا پیغام دادند که «آقای ناطق می‌گوید یک هلی کوپتر بفرستید.» کسی آن جا بود که گفت: «در این شلوغی، هلی کوپتر نمی‌تواند بنشیند.» گفتم: «به احمد آقا بگویید، من تجربه‌ی 12 بهمن را دارم که هلی کوپتر در آن شرایط بین جمعیت نشست.» مدتی طول کشید تا هلی کوپتر بیاید. من هم چنان خود را...

 یکی از کسانی که در ماجرای تدفین حضرت امام حضور داشت و کارها را به جد انجام می‌داد حجت‌الاسلام و المسلمین ناطق نوری بود. ایشان شرح ماجرا را که در کتاب خاطرات‌ش که به همت مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است چنین می‌گوید:

«زمانی که حضرت امام در بیمارستان بستری شده بودند، چند دفعه‌ای به عیادتشان رفتم تا این که امام به رحمت خدا رفت. دو سه روز، جنازه‌ی ایشان در مصلی بود، روزی که قرار بود امام را تشییع کنند به مسؤولین، از جمله من، کروکی بهشت زهرا را داده بودند که بتوانند وارد شوند. عجیب است، دو حادثه‌ی مهم که هر دو برای من اتفاقی بود؛ یکی حضور در مراسم استقبال امام و دیگری مراسم خاکسپاری ایشان. بعد از این که نماز امام را مرحوم آیت‌الله گلپایگانی خواند و تکبیر آخر نماز تمام شد، جمعیت به سمت جنازه‌ی امام هجوم آوردند. به ذهنم آمد که به آن سمت نروم و خودم هم نمی‌دانم که چه کسی این را به من گفت. با سرعت به طرف بهشت زهرا رفتم، محافظین گفتند: «حاج آقا! کروکی منطقه‌ی بهشت زهرا دست همراهمان نیست»، گفتم: «عیبی ندارد، ما داخل جمعیت می‌رویم.» به بهشت زهرا که رسیدیم، نمی‌دانستیم کجا برویم، داخل جمعیت شدیم. مردم اطراف ماشین ریختند و اظهار ارادت می‌کردند. گفتم بگذارید ما هم با شما منتظر باشیم تا جنازه‌ی امام را بیاورند. در همین منطقه که امام دفن شد، به وسیله‌ی کانتینر، محوطه را محاصره کرده بودند، پاسدارانی که بالای کانتینرها بودند، وقتی مرا داخل جمعیت دیدند، اشاره کردند که بیا بالا. دست مرا گرفتند و به بالا آمدم. در داخل محوطه‌ای که برای دفن امام آماده شده بود، جایگاهی هم برای مهمانان درست کرده بودند که دیدم حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی و جمعی دیگر از آقایان قم آن جا نشسته‌اند.

من هم به عنوان کسی که می‌خواهد در مراسم شرکت کند، پهلوی آقایان نشستم. جمعیت از بالای کانتینر و کانکس به داخل می‌پریدند، دیدم که اوضاع خیلی به هم ریخته است. برای این که نمی‌توانستم این بی نظمی‌ها و بی برنامگی‌ها را ببینم، به اداره کردن آن جا مشغول شدم و با داد و فریاد یک مقداری نظم دادم.

ناگهان دیدیم که هلی کوپتر حامل پیکر مطهر امام و چند هلی کوپتر دیگر آمدند. امام را داخل تابوت گذاشته بودند و یک پارچه سفیدی هم رویش کشیده بودند. پس از آن که دسته‌های تابوت از هلی کوپتر بیرون آمد، جمعیت هجوم آورد، کانتینرها را له کردند و کنار ریختند. مردم تابوت امام را از دست آقای سراج و آْقای انصاری و بقیه‌ی آقایانی که همراه این‌ها بودند گرفتند. آقای سراج گریه کنان به طرف من آمد و گفت: «آقای ناطق جنازه را مردم گرفتند.»

من هم با عصبانیت گفتم: «این طوری جنازه را می‌آوردند؟» آقای انصاری هم در شلوغی رفت بالای کانتینر و می‌خواست با بلندگو مردم را ساکت کند، اصلا هیچ بلندگویی آن جا اثر نمی‌کرد. مردم جنازه را به دست گرفتند، گاهی جنازه در داخل مردم گم می‌شد.

من خیلی عصبانی شدم پاسدارها را صدا زدم و گفتم: «شماها خیلی بی عرضه هستید، سعی کنید و جنازه را از دست مردم بگیرید.» دیدم اصلا این بچه‌ها هم خودشان را باخته‌اند. خلاصه خودم دست به کار شدم، عبا را به سمتی پرت کردم. محافظین و اخویم و فرزندم مصطفی ممانعت می‌کردند که آخر با این همه جمعیت، از دست تو کاری ساخته نیست. خلاصه رفتم جلوی یک ماشین آمبولانس که در آنجا بود و به کمک بچه‌های سپاه با آمبولانس توی جمعیت رفتیم، چون نگران بودم بدن امام از این تابوت زنبقی که هیچ حفاظتی نداشت، زیر دست و پا بیفتد و هتک حرمت بشود.

پس از این که آمبولانس نزدیک جنازه‌ی امام آمد، جنازه را از دست مردم گرفتیم و روی سقف آن گذاشتیم نزدیک قبر آوردیم مردم مجددا ریختند و جنازه را گرفتند و باز اوضاع به هم ریخت. پس از مدتی و در عین ناباوری دیدم تابوت نزدیک کانتینری می‌شد که من در آن بودم و من دستم را دراز کردم و به چوب تابوت رساندم. خداوند در همان لحظه یک نیرویی به من داد و توانستم جنازه را از مردم بگیرم و به طرف کانتینر ببرم. مجددا مردم ریختند، جوانان بی هوش شده بودند و مثل ابر بهاری گریه می‌کردند. جوانی محاسن امام را گرفته بود و از داخل تابوت بالا آورده بود که ببوسد، هر چه می‌زدند روی دستش که ول کند، او رها نمی‌کرد می‌گفت: « همین جا مرا بکشید، من امام را رها نمی‌کنم»، مردم کفن امام را بردند. جالب این که از سینه تا زانوی کفن حفظ شده بود و من عبایم را روی بدن امام انداختم و خودم را روی تابوت انداختم که مردم زیاد شلوغ نکنند. حضرت امام پاسداری داشت به نام آقای «بابایی» که بشدت گریه می‌کرد. آمد که امام را ببوسد، محکم زدم تو صورتش که بعدا از او عذرخواهی کردم.

جمعیت هم چنان فشار می‌آورد به طوری که کانتینر دیگر داشت له می‌شد، یک لحظه همان جا فکر کردم که اگر تابوت روی من له شود و بمیرم بهترین افتخار است و هیج نگران نبودم. در همین لحظه به وسیله‌ی بی سیم به احمدآقا پیغام دادند که «آقای ناطق می‌گوید یک هلی کوپتر بفرستید.» کسی آن جا بود که گفت: «در این شلوغی، هلی کوپتر نمی‌تواند بنشیند.» گفتم: «به احمد آقا بگویید، من تجربه‌ی 12 بهمن را دارم که هلی کوپتر در آن شرایط بین جمعیت نشست.» مدتی طول کشید تا هلی کوپتر بیاید. من هم چنان خود را روی تابوت انداخته بودم و جمعیت هم فشار می‌آورد. خداوند توان عجیبی به من داده بود، هلی کوپتر نزدیک کانتینر در میان جمعیت نشست و آمبولانس بین ما و هلی کوپتر قرار داشت. به آقای سراج گفتم تو به داخل هلی کوپتر برو و خودم نیز روی سقف آمبولانس پریدم و داخل هلی کوپتر رفتم. گفتم: تابوت را هل بدهید، دسته‌ی تابوت را خودم گرفتم، وسط دو تا دسته‌ی تابوت، سر چند نفر گیر کرده بود. هر چه می‌گفتم سرتان را پایین بکشید، فشار جمعیت نمی‌گذاشت، بالاخره با پایم روی سر آن‌ها فشار دادم. یکی رفت پایین، جا باز شد. بقیه هم سرشان را بیرون کشیدند.

آقای فیروزیان، یکی از محافظ‌هایم، خواست به داخل هلی کوپتر بیاید، او را پایین انداختم. یکی دیگر از محافظین، زمانی که هلی کوپتر بلند شد به هلی کوپتر آویزان شده بود و پرت شد. البته هنوز خیلی از زمین فاصله نگرفته بود.

خلاصه با هزار زحمت، هلی کوپتر بلند شد به در منظریه نزدیک جماران نشست. پیغام دادیم آمبولانس آمد و جنازه‌ی امام را به سردخانه بیمارستان جنب بیت امام بردیم. در آن لحظه، عمامه و عبا نداشتم و با قبا وراد حیاط شدم. احمد آقا و بقیه‌ی آقایان نشسته بودند. تا احمد آقا مرا دید، شروع به گریه کردن کرد و گفت:‌ «آقای ناطق، همین صحنه را در روز ورود امام از تو دیدم، بدون عمامه و عبا تو به داد امام رسیدی، امروز هم تو به داد ما رسیدی، اما با یک فرق که آن روز محاسنت مشکی بود، امروز محاسنت سفید است.» خیلی منقلب شدم و نشستم یک مقدار گریه کردم و آرام شدم، گفتند: «حالا باید چه کار کنیم.» احمد آقا گفت: «هر چه آقای ناطق می‌گوید عمل کنید.» گفتم: «حاج احمد آقا، آخر آدم جنازه‌ی امام را در یک تابوت زنبقی می‌گذارد» و سپس گفتم: «سه تا تابوت و سه تا هلی کوپتر می‌خواهیم. داخل یکی امام را می‌گذاریم – دو تای دیگر هم خالی باشد که اگر جمعیت شلوغ کردند آن تابوت‌های خالی را دست مردم می‌دهیم تا مراسم خاکسپاری حضرت امام تمام شود.»

آقای دکتر طباطبایی برادر خانم احمد آقا، که آن موقع شهردار تهران بود، دستور داد سه تا تابوت آوردند. یکی تابوت فلزی و مجهز بود و دو تا هم خالی.

بعد از ظهر خبر دادند که آقای نوری که آن موقع وزیر کشور بود، دستور داده و نیروهای انتظامی آن جا را سامان داده و یک تقسیم کار شده است. جنازه‌ی امام را به بهشت زهرا آوردیم و امکان استفاده از این طرح نشد. منتها خود بچه‌هایی که مسؤول انتظامات بودند، نظم آن جا را به هم زدند. خلاصه تابوت امام را کنار قبر آوردیم. آقای کفاش زاده آمده بود که امام را ببوسد، محکم زدم توی سرش. خودم رفتم داخل قبر و پاها را دو طرف لحد گذاشتم، وقتی آقای حاج آقا رضا اربابی که غسال و دفن کننده‌ی علما است، آمد که تلقین امام را بخواند، من دست‌هایم را به دو طرف قبر گذاشتم تا ایشان تلقین بخواند. جمعیت ریختند، چون داشتند آمال و آرزهای همه‌ی ما را دفن می‌کردند عده زیادی روی دست من غش کردند. به آقای اربابی که داشت مستحبات دفن را انجام می‌داد، گفتم: «آشیخ من دارم می‌میرم بسه دیگه». آخرین کسی که امام را بوسید و بیرون آمد، ایشان بود. خیلی نگران حال ایشان بودم. با زحمت سنگ آوردند و لحد را با کمک آقای «رضا گنجی» که از محافظین است، گذاشتم و عشق همه‌ی ملت ایران و مظلومان تاریخ را دفن کردیم. خیلی سخت گذشت، در اثر ازدحام نمی‌توانستم بیرون بیایم، مردم ریختند خاک قبر امام را به عنوان تبرک بردند، کفش‌هایم هم زیر خاک رفت و هیچ کس هم نبود به دادم برسد. داشتم خفه می‌شدم که با خود گفتم: «تقدیرم این است که با امام بمیرم» در یک لحظه زندگی‌ام را مرور کرده و دیدم که هیچ مشکلی ندارم؛ همین لحظه روزنه‌ای پیدا شد و من از زیر پای جمعیت خودم را نجات دادم، تلویزیون که مراسم را مستقیم پخش می‌کرد، عده‌ای از دوستان داخل قبر رفتنم را دیده بودند ؛ اما بیرون آمدنم را ندیده بودند و نگران شده بودند.

بدون کفش و عبا و عمامه به گوشه‌ای رفتم. شهید صیادشیرازی آمد مرا یک کمی باد زد. با هلی کوپتر به دانشگاه افسری آمدیم و از آن جا هم با اتومبیل و بدون کفش به منزل آمدم. در منزل هیچ کس نبود، بعدا که خانواده آمدند، همسرم آن لباسی که خیلی خاکی بود را به عنوان تبرک برداشت و پنهان کرد...»


حرکت در راه انقلاب اسلامی تنها با تبعیت از ولایت مطلقه فقیه میسر است

 

خبرگزاری فارس: جهاد دانشگاهی در بیانیه‌ای اعلام کرد: حرکت در راه انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام راحل (ره) تنها با تبعیت از ولایت مطلقه فقیه میسر است.

به گزارش خبرگزاری فارس، جهاددانشگاهی در بیانیه‌ای به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی(ره) و قیام پانزده خرداد اعلام کرد: خردادماه به عنوان فصلی زرین از کتاب انقلاب اسلامی و همواره برای ملت مسلمان ایران یادآور حماسه‌هایی عظیم در طول تاریخ شکل‌گیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)از سال 1342 تاکنون بوده است. اما در این میان نیمه خرداد حال و هوای دیگری دارد. نیمه خرداد ماه یادآور خاطره تلخ رحلت جانگداز بینانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) است.

آن پیر جماران که تنها با هدف رضایت الهی، نهضتی عظیم در ایران و بلکه جهان اسلام بر پا کرد و در این راه پر مشقت سختی‌ها و مصایب فراوانی را تحمل نموده و پس از سال‌ها‌ سلوک متعالی در راه حزب‌اللهی و هدایت بندگان خدا به لقاء الله پیوست و امت اسلامی را در ماتم عظیم خویش داغدار ساخت. اگر چه او امروز در میان ما نیست لیکن راه و رسم و آرمان‌های آن سلسله جنبان انقلاب، همچنان زنده است و مردم انقلابی ایران به رغم گذشت 22 سال از رحلت آن عزیز نشان دادند که بر عهد و پیمان خویش ایستاده‌اند و راه امام و شهدای خویش را ادامه می‌دهند. امروز پرچم خمینی (ره) در دست فرزند دیگری از سلاله زهرای اطهر (س) است که بحمد الله با تدابیر هوشمندانه و رهنمودهای عالمانه خویش کشتی انقلاب را به سمت ساحل امن اسلام ناب محمدی (ص) هدایت می‌کند.

از سویی دیگر نیمه خرداد ماه، تداعی‌کننده نقطه آغازین نهضت انقلاب اسلامی ملت ایران است که به رهبری امام خمینی (ره) در 15 خرداد 1342 رقم خورد و با مقاومت و جانفشانی ملت ایران به انقلاب تاریخی 1357 منتهی شد.

جهادگران جهاد دانشگاهی در آستانه این ایام الهی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و شهدای به خون خفته انقلاب و دفاع مقدس و ادای احترام به همه ایثارگران و خانواده معظم شهدا، بار دیگر با رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای تجدید بیعت کرده و اعلام می‌دارند که حرکت در راه انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام راحل (ره) تنها با تبعیت از ولایت مطلقه فقیه میسر خواهد بود. 

هدف جریان انحرافی نابودی مرجعیت است

 

خبرگزاری فارس: استاد حوزه و دانشگاه گفت: هدف جریان انحرافی نابودی مرجعیت در ایران اسلامی است.

به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، حشمت‌الله قنبری شامگاه پنج شنبه در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) با بیان اینکه امام خمینی یک شخصیت عبادی به معنای واقعی کلمه بود، اظهار داشت: امام خمینی با تربیت گرفتن از روش انبیا و اولیای خدا همه چیز دنیا را کنار گذاشت و در مقابل ظلم شاهنشاهی و زورگویان جهان با تمام قدرت ایستادگی کرد.
وی با اشاره به اینکه تاکنون کسی نتوانسته مرجعیت را از بین ببرد، خاطر نشان کرد: در بعضی از مبانی فقهی مراجع به دلیل حساس و دشوار بودن کار از مرجعیت فرار می‌کردند و اینگونه نبوده که آنها تشنه اسم و رسم شوند، اما در بعضی موارد خواست خداست که عده‌ای برای مردم مفید باشند.
قنبری با بیان اینکه امام خمینی از مرگ عدم نگرفت بلکه این پیر فرزانه از مرگ زندگی گرفت، یادآور شد: مردم حنجره امام را حنجره الهی می‌دیدند و وقتی هم از دنیا رفت بیش از 14 میلیون نفر در کنار او بوده و در حال حاضر نیز با امام هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه امام خمینی برخاسته از جنس امام حسین (ع) و کربلا بود، تصریح کرد: امام وقتی اسم امام حسین را می‌شنید می‌لرزید و این در حالی بود که "ادوارد شوارد نادزه " وزیر خارجه کشور شوروی سابق گفته بود تا یک هفته بعد از اینکه امام خمینی را دیده‌ام بر خود می‌لرزیدم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه مسیر انقلاب اسلامی یک مسیر منطق‌الطیری است آغاز و پایان ندارد، افزود: مردم ایران در انتخابات سال 88 به خاطر شرایط موجود در یک اضطرار وارد شده و انتخاب کردند یعنی انتخاب آنها یک انتخاب مطلق نبود.
قنبری با بیان اینکه همه چیز دست به دست هم داد تا مردم از ترس یک عده به عده دیگر پناه ببرند، تصریح کرد: متاسفانه فرصت و ظرفیت خوبی برای بالا آمدن یک عده قدر نشناس و پیمان‌شکن در کشور فراهم شد.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه از سبد نظام خیلی برایشان خرج شد اما این‌ها قدر ندانستند و پیمان شکستند، یادآور شد: این افراد آرام آرام دچار توهم شده با آدم‌های فاسد، فرومایه، بد نام و رسوا همنشین شدند.
قنبری با اشاره به اینکه اگر در جایی فرومایگی رونق پیدا کند، فرزانگی از آن محل رخت بر می بندد، افزود: این‌ها از فرصت‌هایی که خداوند در اختیارشان قرار داده بد استفاده کردند.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه افرادی که امروز در مقابل ولایت فقیه ایستاده‌اند اگر در جهان حرفی برای گفتن دارند به اعتبار یک ملت است، خاطر نشان کرد: جریان‌های انحرافی حتی یک لحظه نیز به این فکر نمی‌کنند که قبلا هیچ نبودند و همه اعتبار خود را مدیون ولایت فقیه و مردم ولایت مدار هستند.
قنبری با بیان اینکه به برکت امام عصر و اعتقادات مردم شریف ایران کار دشمنان داخلی و خارجی به سرانجام نمی‌رسد، تصریح کرد: تشخیص ملت ولایت‌مدار ایران در همه بحران‌ها فوق‌العاده بوده و با هوشیاری از تمام فتنه‌ها و جریان‌های سیاسی سربلند بیرون می‌آیند.
این استاد حوزه و دانشگاه به قهر دولتی‌ها نیز اشاره کرد و گفت: یک عده نقش طاغوت را بازی کرده و سعی کردند با قهر کردن از ولی فقیه امتیاز بگیرند غافل از اینکه این رفتارها توهمی بیش نیست.

دانشگاه، دین و سیاست از دریچه نهضت امام خمینی(ره)

 

خبرگزاری فارس: یک عضو هیأت علمی دانشگاه تهران طی یاداشتی به بررسی نقش دانشگاه در منشور امام راحل(ره) و سیر تحولات و آنچه طی چند دهه گذشته بر دانشگاه گذشته پرداخته و نظرات خود پیرامون آینده دانشگاه را اعلام کرده است.

به گزارش خبرگزاری فارس، سید مهدی آقاپور عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در یادداشتی با عنوان "دانشگاه، دین و سیاست از دریچه نهضت خمینی (ره) " به بررسی وضعیت دانشگاه در کشورمان از دیروز تا امروز پرداخته و تصویری از آینده دانشگاه ترسیم کرده که متن یادداشت این استاد دانشگاه که نسخه‌ای از آن در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته، به شرح ذیل است:

روزگاری بود در خفقان "عصر رستاخیز " و برهوت "تمدن بزرگ " که دانشجویان مسلمان‌ در عرصه جامعه و دانشگاه علی‌رغم محدودیت‌ها و فشارهای دائمی مایه‌های روشنگر و حرکت‌زای اسلام را پاس می‌داشتند و حیات آینده را تفسیر می‌ کردند؛ رژیم پلیسی گذشته هرگونه جسارتی را با عکس‌العملی شدید پاسخ می‌گفت و هر قلمی را می‌شکست و هر فریادی را در گلو می‌خشکاند اما با این وجود،‌ هرچند کمیت‌ها ضعیف بودند و نفرات اندک، ولی رشد فکری و سیاسی دربین دانشجویان عمق وافری داشت.

در آن زمان تیره وتار، فرهنگ و اندیشه اسلامی ازطریق کتاب‌ها و کلاس‌ها و رفتارها ومدیریت‌ها مورد تهاجم همه‌جانبه فرآورده‌های به‌ظاهر علمی و پیشرفته غربیان قرار می‌گرفت و پس‌مانده‌های فرهنگ بیگانه در هیاهوی کرکننده رسانه‌های فرمایشی و جشن‌های دستوری، عالی‌ترین نشانه‌های برتری ایرانیان بر جهانیان تلقی می‌شد.

دانشگاه از پی این قافله روان بود و ساختار دانشگاهی، کاملاً روند نامعلوم جامعه و ماهیت وابسته رژیم را در خود منعکس می‌ساخت و در یک کلام دین و سیاست در صحنه دانشگاه موضوعی غریب و فراموش‌شده به حساب می‌آمد. تعریف دانشگاه با تعریف جامعه پیوند می‌خورد و سیستم مدیریت و تشکیلات، ‌سیاست‌ها و برنامه‌ها و حتی شخصیت استادان و دانشجویان و محتوای آموزشی می‌بایست از جریان رسمی و فرمایشی که در خارج از این خاک کهن ریشه داشتند تبعیت می‌‌کرد؛ با این وجود دانشجویان مسلمان‌ از اقلیت به در آمدند و در صحنه دانشگاه، کیفیت‌ها تبدیل به کمیت شدند و زلزله انقلاب بازمزمه "خمینی ای امام " دانشجویان جسور و انقلابی، پیکره دانشگاه را با اعتصاب‌ها و تحصن‌های مداوم خود درنوردید و دانشگاه به سنگر آزادی مبدل شد و این بار جامعه بود که دانشگاه را تعقیب می‌کرد.

صحنه دانشگاه به ‌مثابه کانون روشنگر و حرکت‌زای نهضت‌خمینی‌(ره) مورد پذیرش عموم قرار گرفت؛ درواقع دانشگاه پتانسیل جوشش خود را از نخبه‌ترین و جسورترین فرزندان توده‌های مردم یعنی دانشجویان مسلمان اخذ نمود و به سیاسی‌ترین و انقلابی‌ترین نهاد اجتماعی مبدل شد.

به ‌عبارت دیگر هنگامی که دانشگاه از دین و سیاست خالی بود، روند و محتوای دانشگاه یک جریان وابسته و کاملاً واپس‌گرا و دنباله‌رو را نشان می داد و به‌تبع با توجه به قابلیت‌ها و توانایی‌های علمی و تخصصی آن به‌عنوان مهم‌ترین ابزار برای تحقق نیات شوم استعمار و رژیم گذشته در جامعه مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت؛ البته کارکردها و پیامدهای علمی و فنی و آموزشی آن خود قابل بررسی و نقد است که آیا واقعاً در مجموع مثبت بودند یا منفی اما هنگامی که همین دانشگاه در اثر رویش زلال دین و آنچه به نام حقیقت دین در کوران اندیشه انقلاب به رهبری امام (ره) بر دانشگاه وزیدن گرفت،‌ تولدی دوباره یافت وانقلاب و سیاست را در جامعه رقم زد.

در جریان نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی دانشگاه با سیاست و دین همراه شد. بدین‌ترتیب مهم‌ترین سنگر استعمار به مستحکم‌ترین و ریشه‌ای‌ترین سنگر انقلاب مبدل شد و سرسخت‌ترین دشمنان استعمار یعنی دانشجویان مسلمان از این سنگر به مبارزه خود در کوران انقلاب ودفاع مقدس آن در برابر هجوم وتجاوز بیگانه تداوم بخشیدند. جنبش دانشجویی و دانشجویان مسلمان در سالیان خون و آتش و حماسه به گواهی تاریخچه نهضت خمینی(ره)، فعالیت‌های ارزشمندی به ثمررساندند و از همین‌رو در کلام امام راحل(ره)و اندیشه رهبری انقلاب، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین اقشار جامعه همواره مورد توجه عمیق قرار داشته‌اند. کلام و اندیشه‌ای که دانشگاه و دانشجویان را در طول سه دهه به شناخت مکتب اجتماعی و سیاسی اسلام و حضور در صحنه سیاسی جامعه بر مبنای زلال دین ترغیب نموده است.

اما امروز دانشگاه بعد از آن همه پویایی‌ها و روشنگری‌ها که از سوی دانشجو و دانشگاه در جامعه ایران در پرتو نهضت خمینی(ره) آغاز شد، واقعاً چه شده است؟ جریان دانشگاهی و جنبش دانشجویی که رخسار دین و سیاست را در عرصه حیات و حرکت خویش بسیار تابان دیده‌، امروز در چه مسیری افتاده است؟

چرا امروز که دفاتر دانشجویی، دینی، فرهنگی و بسیج در دانشگاه‌ها بسیارند و در مراسم‌های مختلف و ایام‌الله شاهد فعالیت‌ها و تلاش‌های ارزشمند این نهادهای گوناگون هستیم، و به هنگامی که مدیریت و تشکیلات دانشگاهی در جامعه‌ای که مبانی دینی بر آن حاکم است، در فعالیت هستند و قوانین و مقررات توسط مدیران و مسئولان منتسب به دین و مذهب و شوراهای دانشگاهی در نظام اسلامی تعیین و اجرا می‌شود، امروز که سخنرانی‌ها و بیانیه‌های فراوانی برای دفاع از فرهنگ اسلامی و تشویق دانشجویان به حضور درصحنه تحولات و پیشرفت کشور تنظیم و منتشر می‌شود. روند کمی وکیفی دانشگاه و نسبت آن با دین وسیاست به‌عنوان یک مسأله چالشی در جامعه مطرح می‌شود؟

درمجموع به نظر می‌رسد که همه ملزومات و امکانات برای تحقق و تقویت فرهنگ سیاسی و سیاست دینی به ‌مفهوم درست کلمه در محیط دانشگاه وجود دارد تا جایی که حتی در و دیوار دانشگاه در هر زاویه‌ای بر تبلیغات آکنده و انبوه پلاکاردها و پوسترها و تراکت‌های مبتنی بر فرهنگ علمی، فرهنگ سیاسی و فرهنگ دینی کاملاً گواهی می‌دهد.

پس این اپیدمی چیست که بر فرهنگ دینی و فرهنگ سیاسی و حتی فرهنگ علمی در دانشگاه هجوم می‌برد و فرهنگ اصیل اسلامی را تضعیف می‌کند؟ ریشه‌های آن کدام است؟ از چه منابعی تغذیه می‌کند؟ نمودها و کارکردهای آن در بیانیه‌ها و بخشنامه‌ها و قوانین و مصوبات وبرنامه‌ها و افکار و عملکرد مدیران و اساتید دانشگاه‌ها و رفتارهای دانشجویان چگونه قابل شناخت است؟ ساختار دانشگاهی و انسان دانشگاهی و نسبت آن با نهاد دین و نهاد سیاست چه نسبتی می‌تواند داشته باشد تا به رسالت واقعی خود عمل نموده و سلامت فکری و تعادل اندیشه را در راستای پیشرفت علمی و فنی و اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی، به جامعه منتقل کنند؟

به تحقیق،در مدل‌های وارداتی گذشته، ساختارهای دانشگاهی با‌ مفاهیمی جدید شکل گرفتند و مسلط شدند و تعریفی مدرن از انسان دانشگاهی در راستای تعریف نظام‌های اجتماعی وابسته به دست آمد. و این تعریف ناقص و تک بعدی درزوایای برنامه‌ها و کتاب‌ها و کلاس‌ها وذهن‌ها و رفتارها و روابط درون دانشگاه‌ها پنهان شد.

درواقع، در عمق و گستره دانشگاهی، قدرت برجای حقیقت نشست و مدرک، مطلب را کنار زد. کمیت‌ها، کیفیت‌ها را از میدان بدر بردند

:: بازدید از این مطلب : 613
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 14 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

سربازان به پا خاسته اند



فرارسیدن 14 خرداد امسال معنایی دیگر خواهد داشت. 14خرداد 90 از بسیاری جهات با ایام قرینه خود در سال های گذشته متفاوت است و این تفاوت بی گمان خود را به رخ خواهد کشید. در تمام سال های گذشته وضع از این قرار بوده است که خیل عاشقان امام در سراسر جهان و بویژه درایران وقتی طلیعه 14 خرداد نمایان می شد حس می کردند دوباره فرصتی دارند برای اینکه عشق خود را به مراد عزیز تر از جانشان فریاد کنند. این عشق بویژه قلب جوانان و نورسیدگان، آنها که به چشم سر هرگز امام را ندیده و محضرش را درک نکرده اند، با حرارت بیشتری زبانه می کشید و به همین سبب هم بود که وقتی به خیل حاضران در بارگاه امام نظر می کردی اکثر آنها را جوانانی تشکیل می دادند که به سابقه نه، اما به حقیقت آنچه در دل و جانشان می گذشت، از بسیاری از مدعیان انقلاب انقلابی تر و از داعیه داران خط امام، به اصول و مبانی این خط پای بند تر و در راه آن پای کارترند. امسال اما چیزی فراتر از سر داده شدن فریاد عشق ودلدادگی رخ خواهد داد.
مردم ایران امسال در حالی به جانب حرم مرادشان روانه خواهند شد که می دانند این بار مردان و زنان بسیاری در گوشه و کنار منطقه بزرگ خاورمیانه آرزو دارند کاش در ایران بودند و می توانستند درعرض ارادت به آن رهبر بزرگ با آنها همراه شوند. خمینی کبیر(ره) روز 14 خرداد از میهمانانی پذیرایی خواهد کرد که این بار نه فقط از جانب خود بلکه به عنوان نمایندگان خیل کثیر مردان و زنان به پاخاسته در جای جای خاورمیانه که جان خود را از پیام سترگ خمینی (ره) سیراب می بینند، در محضرش گرد آمده اند.
آن روز که امام می گفت این انقلاب در مرزهای ایران محصور نخواهد ماند و گستره آن همه امت اسلام را در بر خواهد گرفت، شاید بسیاری با خود تصور کردند که این جمله یا یک شعار است یا خبر از آینده ای آنچنان دور دست می دهد که به این زودی ها نباید انتظار تحققش را داشت. بویژه آمریکایی ها بدون تردید باور نمی کردند هنوز هم تا حدودی نمی کنند که مردان و زنانی یک لاقبا، به پا خاسته از میانه خانه های گلین و کوچه های خاکی و گاه با دست خالی و پای برهنه، قدرت آن را داشته باشند که شبکه پیچیده و تودرتوی منافع حیاتی آنها و ساختار ها و افراد حافظ آن را در زمانی بسیار کوتاه -آنقدر کوتاه که اجازه هرگونه برنامه ریزی متقابل را از آنها بگیرد- پایین بکشند و ویران کنند.
سوالی که آمریکایی ها باید به آن پاسخ بدهند و نمی توانند، این است که این نیرو و انرژی عظیم از کجا آمد؟ منبع این سیل خروشان که همه دار و ندار آنها در خاورمیانه در هم کوبیده و به سرعت در حال فراتر رفتن از خاورمیانه و خودنمایی در قلب اروپاست کجا بوده است؟ آیا همه وقایع بزرگ محصول آن است که یک جوان تونسی ظلم خاندان بن علی را بیش از این تاب نیاورد و خود را گوشه ای به آتش کشید. واقعه ای چنان خرد، آیا توان تبیین درهم ریختگی هایی چنین عظیم را دارد؟ آنچه می توان به سادگی دید این است که آمریکایی ها ترجیح می دهند سرخود را زیر برف کنند و حقیقت را نبینند. حقیقت چیست؟ ظاهرا همان است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر بخت برگشته دولت اشغالگر قدس شریف دیده است: صدای خمینی را از کنار مرزهایمان می شنویم! زمانی آمریکا و اسراییل نگران بودند که فی المثل کسانی در تهران نشسته اند و برای حمله به منافع و هدم موجودیت آنها نقشه می کشند. البته که چنین بود و بسیاری طراحی های ظریف و موثر برای گوشمالی دادن غرب در این سال ها انجام شده و پس از این هم خواهد شد اما این را دیگر باور نمی کردند که دورانی برسد که در آن دوران فکر کردن به آنچه در خیابان های قاهره، داخل کرانه باختری، مرزهای شرقی سعودی، قلب صنعا و گوشه و کنار اردن می گذرد چنان انرژی از آنها بگیرد که دیگر نفس و توانی برای درافتادن با ایران باقی نماند.
منشا این دوران جدید چیست و کجاست؟ امام می فرمود سربازان من در گهواره اند. بعضی خیال کردند این جمله فقط در مورد نسلی مصداق دارد که انقلاب 57 را ساختند و ندانستند که تا امام هست روند پرورش سرباز در گهواره هم ادامه دارد و هرگز برای آن پایانی نخواهد بود. درست در همان روزهایی که آمریکایی ها علیه ایران جنگ به راه انداختند، ایران را تحریم اقتصادی کردند، مردان بزرگ و شخصیت های برجسته آن را ترور کردند، برای منزوی شدن آن در جهان کوشیدند، جلو راه پیشرفت آن سد بستند و خلاصه هر روز از راه و روزنی جدید به توطئه گری علیه آن پرداختند، آری در تمام آن ایام، خیال غرب این بود که دیگر دوران خمینی به سر آمده است چنان که تفاله های داخلی شان هم گفتند باید این مکتب را در موزه ها جست وجو کرد. اما اشتباه می کردند. داخل گهواره ها نسلی در حال پرورش بود که مصمم بود تعیین کند چه چیز را باید به متن زندگی در کف خیابان آورد و فریاد کرد و چه چیز را باید به موزه فرستاد. امروز آن نسل به پاخاسته است. نسلی که تصمیم دارد به آمریکایی ها نشان بدهد آنچه تا به حال دیده و تجربه کرده اند در قیاس با آنچه از این پس خواهند دید به واقع هیچ نیست.
در عربستان سعودی، بارانداز منافع غرب در منطقه و شریان تغذیه اقتصادی آمریکا، نسلی متولد شده که دیگر نمی تواند بپذیرد عتیقه هایی فسیل شده بر آن حکومت کنند و دار و ندارش را یا خود بالا بکشند و یا در حلقوم آمریکایی ها بریزند. در یمن (جایی که آمریکایی ها آن را از نوع مناطق کوچک دارای اهمیت بزرگ می خوانند)، مردان و زنانی سلحشور در پی احیای کرامت انسانی خود برآمده اند و بنای کم آوردن و خسته شدن هم ندارند تا وقتی که نوکر آمریکا به زیر کشیده شود. در بحرین، جایی که غیرت و حمیت شیعیانش نشان از روح پولادین شیعیان صدر اسلام دارد ماجرا تازه آغازشده است و تا وقتی که حقوق شهروندی شیعه احیا نشود پایان نخواهد پذیرفت. در لیبی جوانانی پدیدار شده اند که از خونریز ترین دیکتاتور تاریخشان هیچ هراسی به دل راه نمی دهند و به ازای هر یک گلوله ای که به سمت مزدوران او شلیک می کنند شعار الله اکبر سر می دهند. در مصر، مردم رنجور ولی امیدوارند و هر روز با روحیه ای که تازه و تازه تر می شود با اراده هایی درگیر می شوند که بنا بر دزدیدن انقلاب آنها دارد. این همه نشان آن است که آمریکا قادر به متوقف کردن رسوخ پیام امام در دل ها که می گفت بایستید و مقاومت کنید خداوند نتیجه را برای شما تضمین خواهد کرد نبوده اند و حالا که آن پیام به اقدام تبدیل شده و گفتمان امام خود را به شکل سازمان های خودانگیخته مردمی نشان می دهد دیگر خود را به طور کامل در مقابل آن ناتوان و عاجز می بینند.
این جمله معروفی است که خمینی روح خدا بود در کالبد زمان. تماشای جلوه گری این روح وقتی که مومنان را به ستیز با کفار بر می انگیزد و جان و ایمان آنها را تا آخر لحظه نبرد تازه و با طراوت نگه می دارد حقیقتا حیرت انگیز و لذت بخش است. آمریکایی ها امروز با نسلی مواجهند که آن سخن امام را که می گفت ما مامور به تکلیفیم نه نتیجه با سرشت خویش درآمیخته اند. مهم تر از این، این نسل اکنون از ادای تکلیف همان لذتی را می برد و همان بهجت و انبساطی به دلش می افتد که اگر به نتیجه می رسید توقع آن را داشت. بدون تردید ظهور این نسل و میدان دار شدن آن بزرگترین خطری است که استکبار در سراسر حیات چند صد ساله خود با آن مواجه شده است. این نسل تکامل یافته همه آن مردان و زنانی است که در گمنامی و مشقت به تکلیف خود درباره ایستادن در مقابل ظالمان عمل کردند و اما شاید امید نداشتندکه روزی الگوی عمل آنها عالمگیر شود.
حالا جالب است که می بینیم آمریکایی ها به هر ابزاری چنگ می زنند تا این انرژی رها شده را خنثی کنند یا اگر نشد آن را به مسیری منحرف نمایند که کمترین صدمه را به منافع آنها بزند. یک بار از کمک اقتصادی حرف می زنند و از خود نمی پرسند مسئله اگر فقط نان مردم بود چرا در تونس و عربستان که دغدغه نان چندان جدی نیست خلایق به پا خاستند. گاهی اینطور وانمود می کنند که مشکل مردم منطقه آزادی است و بعد نتیجه می گیرند که پس دولت ها باید لیبرال تر شوند باز هم غافل از اینکه مردم منطقه اگر هم طالب آزادی باشند آزادی از آمریکاست و آزادی برای جنگیدن با آمریکا که نه فقط دنیای آنها بلکه با دین و آخرتشان هم درگیر شده است. اما این راه ها در مقابل شاهراهی که امام و خلف او گشوده و پیش پای مردم منطقه قرار داده اند حقیقتا بیغوله هایی بیش نیست و مردم منطقه دیگر بیغوله را با شاهراه اشتباه نخواهند گرفت.
دورانی جدید فرا رسیده است. بیش از دو دهه پس از آنها امام ما به جوار رحمت خدا رفت ، مشتاقان او تازه به پا خاسته اند و صدایش می کنند و چون پاسخ می شوند -که می شنوند- چنان گرما و انرژی در جان آنها شعله می گیرد که دیگر هیچ نیرویی جلودارشان نیست. عصر خمینی تازه آغاز شده است.
مهدی محمدی

شعر (گفت و شنود)



گفت: سایت «پارلمان نیوز» ارگان فراکسیون اقلیت مجلس نوشته است «مجمع روحانیون مبارز حمایت قاطع خود از اظهارات اخیر خاتمی را اعلام کرد»!
گفتم: مجمع روحانیون مبارز هم در وطن فروشی و جنایات خاتمی و سایر سران فتنه سهیم است و بایستی مانند خاتمی به خاطر جنایات و آدم کشی ها و وطن فروشی های خود منتظر محاکمه و مجازات باشد.
گفت: از این گذشته، خاتمی عضو مرکزیت مجمع روحانیون است بنابراین حمایت مجمع از وی مثل این است که خاتمی از خودش حمایت کرده باشد.
گفتم: شاعری یک شعر بند تنبانی خواند و بلافاصله شروع کرد به تعریف از شعرش و به به و چه چه گفتن برای خودش. یکی گفت؛ معمولا باید صبر کنی تا مردم از شعرت تعریف کنند. یارو در جواب گفت؛ 30 سال است که صبر کرده ام ولی هیچکس تعریف نکرده که هیچ، لعنت و نفرین هم فرستاده اند!

شورای هماهنگی سبز یا شورای تهیه سوژه برای کیهان؟!


اقدام بامزه شورای هماهنگی سبز (مقیم پاریس) در دعوت به پیاده روی همراه با سکوت، واکنش های جالب توجهی را در رسانه های اپوزیسیون باعث شد.
نویسنده وبلاگ گودزیلای سبز (از همکاران شبکه بالاترین) در واکنش به نبوغ تازه عناصر فراری نوشت: جناب شورا به کجا چنین شتابان؟ پیاده روی؟ حالا آخرش چی؟ طرف یک ساعت و نیم راه بیخود بیاد، برای قدم زدن در پیاده رو؟ آخرش چه اتفاقی می افته؟ فرداش شریعتمداری می نویسه اومده بودن ورزش همگانی! اصلا شما چه شورایی هستین؟ اگه به دموکراسی اعتقاد دارین، کی شما رو انتخاب کرده و طرف مشورت شما کیه؟
وبلاگ کردستان پرس نیز در همین زمینه نوشت: مخالفان محترم! لطفا در پیاده رو مانده و با سکوت متفرق شوید! در پی صدور بیانیه شدید اللحن شورای راه سبز، مهمترین چیزی که در این بیانیه به چشم می آید خود را صاحب مخالفان فرض کردن است اما آیا ما حق نداریم از این اعتماد به نفس شورا در دعوت به پیاده گردی انتقاد جدی کنیم و آن را در راستای هر چه بیشتر به ابتذال کشاندن راهکارهای مبارزه و بالاتر از آن خود اهداف جنبش بدانیم. اکنون چه شده که هسته مخفی شورا با چنین بیانیه های سردی حاکمیت را بیشتر به خنده واداشته و با روحیه ای صدچندان نثارشان کرده؟ آیا هدفی جز این ندارند که فریاد ما را به آواز دلنشین و طربناک در گوش حاکمیت تبدیل کنند؟ آیا با این روحیه افسرده می توان دل به دریای خواسته ها سپرد؟ آیا این عقب نشینی فرصت طلبانه و سوسو زدن نیست؟
یک همکار دیگر بالاترین هم یادآور شده است: این بود خرداد پرحادثه با همین بی هدفی؟ این روزها شورایی بی هویت که خود را وابسته به موسوی و کروبی می داند با کمال بی تدبیری برای خود تعیین و تکلیف می کند بدون هیچ هدفی و هیچ تدبیر خاصی برای خود قرار و مدار نمی گذارد. شورای باتدبیری که هیچ ضرری نخواهد دید و اصلا هویتی ندارد.
نویسنده «شکوه پارسی» هم معتقد است: کسانی که خود را مشغول این گروه اصلاح طلب کرده اند آیا واقعا امیدی به آنها دارند یا منفعتی از قبل آنها می برند؟ نقطه روشن ماجرا کجاست؟ من جز سیاهی و پس رفتگی چیزی نمی بینم. آنها در تنگناها فقط به کمک رژیم می شتابند.
یکی دیگر از نویسندگان بالاترین با امضای کاریزما درباره تحرکات شورای هماهنگی نوشته است: شورای عزیز! اول لطف کن بگو کی هستی، بعد دعوت کن به پیاده روی! قراره برای امام برن تو خیابون؟ ما جونمونو بذاریم کف دستمون بریم خیابون که شما بگین جمهوری اسلامی می خوایم و برین دنبال تعامل با رژیم؟ اصلا هدف شما چیه؟ لطفا نگین ما سخنگوی مردمیم چون مردم همه جور سلیقه و فکری دارن.
دو تن از همکاران بالاترین هم واکنشی با این ادبیات دارند: «بیانیه شورای هماهنگی سبز افتضاح بود. آیا اینها اومدن برای نابودن جنبش؟ به شدت ناامید شدم» و «تا کی باید چوب این شورا رو بخوریم. چه قدر پیشرفت کردیم! چه قدر مضحک و خنده داره. این چه جور مسخره بازی و وقت تلف کردنیه؟ چرا ما رو به بازی گرفتن؟».
اما در مقابل این برخوردهای اعتراضی، یکی از افراد خارج نشین با امضای زیره سبز در توجیه دفاع از شورای هماهنگی این طور استدلال کرده که «آقایون سرنگونی طلب که می گین پیاده روی یعنی چی؟ مگه کسی جلو شما رو گرفته، چرا از 25 بهمن حتی یک راهپیمایی هم نتونستین راه بندازین؟ شما که نمی ترسین چرا کاری نکردین؟


سفارش کوتاه و رسای امام خمینی به آیت الله خامنه ای




حضرت امام(ره) چند جمله را حین ناراحتی قلبی و بستری شدن در بیمارستان فرمودند که وصیت نامه سی صفحه ای ایشان می تواند در همان چند جمله خلاصه شود.
این تعبیر، بیان رهبر معظم انقلاب ضمن اشاره ای به یکی از خاطرات مربوط به بیماری حضرت امام خمینی است. به گزارش بولتن نیوز، حضرت آیت الله خامنه ای در بیان خاطره مذکور می فرمایند: بهار سال 1365، روزی را که امام(ره) در بستر بیماری بودند، فراموش نمی کنم. ایشان دچار ناراحتی قلبی شده بودند و تقریبا ده، پانزده روزی در بستر بیماری بودند. در آن زمان من در تهران نبودم. آقای حاج احمد آقا به من تلفن کردند و گفتند سریعا به آنجا بیایید؛ فهمیدم که برای امام(ره) مسئله ای رخ داده است. آناً حرکت کردم و پس از چند ساعت طی مسیر، خود را به تهران رساندم. اولین نفر از مسئولان کشور بودم که شاید حدود ده ساعت پس از بروز حادثه، بالای سر ایشان حاضر شدم. خدمت امام(ره) رفتم و هنگامی که نزدیک تخت ایشان رسیدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگه دارم و گریه کردم. ایشان تلطف فرمودند و با محبت نگاه کردند. بعد چند جمله گفتند که چون کوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بیرون آمدم و آنها را نوشتم.
در آن لحظاتی که امام(ره) ناراحتی قلبی پیدا کرده بودند، ایشان انتظار و آمادگی برای بروز احتمالی حادثه را داشتند، بنابراین مهمترین حرفی که در ذهن ایشان بود، قاعدتا می باید در آن لحظه حساس به ما می گفتند. ایشان فرمودند: «قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید، «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» باشید و اگر با هم بودید، هیچ کس نمی تواند به شما آسیبی برساند.» به نظر من وصیت سی صفحه ای امام(ره) می تواند در همین چند جمله خلاصه شود.

 

شرح روایتی از امام باقر‌(ع) در کلام رهبری

رهبر معظم انقلاب در بیان شرح روایتی از امام باقر‌(ع) به تبیین صفای میان شیعیان پرداختند.

معظم‌له با اشاره به روایت مذکور در کافی ج2 ص174 بیان داشته‌اند: «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ یَجِی‏ءُ أَحَدُکُمْ إِلَى أَخِیهِ فَیُدْخِلُ یَدَهُ فِی کِیسِهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِکَ فِینَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَیْ‏ءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاکُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ یُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد».

فى الکافى، عن الباقر(علیه‌السّلام)؛ «أیجى‌ء احدکم الى اخیه فیدخل یده فى کیسه فیأخذ حاجته فلا یدفعة». حضرت امام محمد باقر(علیه‌السّلام) از یکى از اصحابشان سؤال می‌کنند - «که این مقدمه دیگر ذکر نشده که آن صحابى که بود و چه سؤالی کرده بود و از کجا آمده بود؛ اینها دیگر توى این روایت نیست» - که آیا در آنجائى که شما هستید، وضعیت اینجورى است که یکى از شماها دستش را توى جیب برادر دینى‌اش بکند و هر چه که لازم دارد، از توى جیب او بردارد، او هم ناراحت نشود؟ به این حد رسیده‌اید که جیبتان براى همدیگر رایگان باشد؟

مرحوم حرزالدین نقل می‌کند که «شیخ خضر» هم عصر مرحوم کاشف‌الغطاء، از علماى بزرگ بود و خیلى مورد توجه مردم قرار داشت. می‌گوید در روز عید، مردم نجف و عشایر و آنهایی که به شیخ خضر علاقه داشتند، منزل او آمدند و هدایایی آوردند - پول آوردند، طلا آوردند - و همین طور جلوى ایشان می‌گذاشتند و ایشان هم آن پولها و طلاها را جلوى دستش گذاشته بود و همان طور روى هم کوت (انباشته) شده بود. بعد شیخ جعفر کاشف‌الغطاء آمد. (معلوم می‌شود آن وقتها هنوز شیخ جعفر به مقام ریاست نرسیده بود).

ایشان آمد و نشست و چشمش به این پولها و طلاها افتاد. بعد یواش‌ یواش نزدیک ظهر شد و مردم رفتند. شیخ جعفر بلند شد گوشه‌ى عبایش را پهن کرد و این طلاها و پولها را گوشه‌ى عبایش ریخت و گفت، خداحافظ شما، و رفت! شیخ خضر هم نگاهى کرد و چیزى نگفت؛ کأن لم یکن شیئاً مذکورا!

حالا این قصه‌اى که نقل کردم، دنباله هم دارد، که دنباله‌هایش باز از این جالبتر هم هست.

به هر حال حضرت سؤال می‌کنند که در اموال شخصى، شما اینجور هستید که مثلاً قبایتان را آنجا آویزان کرده‌اید، رفیقتان مى‌آید دست می‌کند توى جیب قباى شما و یک مقدار پولى که لازم دارد، برمی‌دارد و بقیه‌اش را آنجا می‌گذارد و بعد راه مى‌افتد می‌رود، به شما هم اصلاً برنخورد و ناراحت نشوید؟ چنین وضعى بین شما هست؟ «فقیل ما اعرف ذلک فینا». آن راوى گفت که در بین خودمان اینجور، وضعى نیست. «فقال فلا شى‌ء اذاً»؛ فرمود: پس هنوز خبرى نیست، هنوز چیزى نیست.

من اینجا این حاشیه را اضافه کنم که این مربوط به زمان امام باقر(علیه الصّلاة و السّلام) است. در آن زمان، شیعه تدریجاً داشت شکل می‌گرفت. بعد از حادثه‌ى عاشورا، در ظرف این 33 سال، 34 سالى که دوران امام سجاد(علیه الصّلاة و السّلام) بود، تدریجاً و یواش‌یواش مردم جمع می‌شدند؛ چون بعد از حادثه‌ى عاشورا، آن شدت عملى که به خرج داده شده بود، شیعه را متفرق کرد؛ بعضى‌ها برگشتند، بعضى‌ها منصرف شدند، بعضى‌ها از ولایت اهل بیت پشیمان شدند؛ هر کسى به یک طرفى رفت. در این 34 سال، یواش‌یواش مردم جمع شدند.

در زمان امام باقر(علیه الصّلاة و السّلام) مردم بیشتر جمع شدند. مردم تدریجاً در شهرها، در نقاط مختلف، نزدیک و دور، جمع می‌شدند. این مربوط به آن وقت است که حضرت می‌خواهند بگویند، این کانونهاى تشیع را باید در سرتاسر دنیاى اسلام اینجورى تشکیل دهید، اینجور با هم باصفا باشید.

حضرت وقتى فرمودند «فلا شى‌ء» - هنوز هیچ خبرى نیست؛ آنى که باید بشود، نشده است - آن طرف ترسید؛ «قیل فالهلاک اذاً؟». «هلاک» در اینجا و در خیلى جاهاى دیگر به معناى مردن نیست؛ به معناى بدبخت شدن است: یعنى پس دیگر بدبخت شدیم آقا؟ دیگر هیچى نیست؟ «فقال انّ القوم لم‌یعطوا احلامهم بعد». «احلام» در اینجا جمع «حلم» است. ماده‌ى «حَلُمَ یَحلُمُ» به معناى حلم ورزیدن است؛ با «حَلَمَ یَحلُمُ» که به معناى رؤیا و اضغاث احلامى که در قرآن هست، تفاوت دارد؛ آن از باب نَصَرَ یَنصُرُ است، حَلَمَ یَحلُمُ است؛ این از باب شَرُفَ یَشرُفُ است؛ حَلُمَ یَحلُمُ. اینجا احلام جمع حلم است. پس هنوز به آن بردبارى و آن ظرفیت لازم نرسیده‌اید.

بنابراین به معناى هلاک نیست که بگوئیم نابود شدید، عذاب خدا گریبان شما را گرفت؛نه، به معناى این است که هنوز آن ظرفیت لازم را پیدا نکرده‌اید.


اظهارات سردار نقدی در مورد فرقه منحرف

سردار محمدرضا نقدی در حاشیه نشست با فعالان فرهنگی استان لرستان در جمع خبرنگاران در خرم‌آباد در خصوص جریان انحرافی گفت: جریان انحرافی بی‌ریشه و بدون پایگاه اجتماعی است، از این رو جریانی نیست که بسیج برای مقابله با آن برنامه‌ریزی داشته باشد.




وی افزود: عده‌ای فکر می‌کنند با این کارها می‌توانند به نظام ضربه بزنند این در حالی است که نظام به این موضوعات پوچ و بی‌ارزش اهمیت نمی‌دهد.


رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به برنامه‌های بسیج در زمینه تقویت بازار صادرات‎محور گفت: با کمک بسیج اصناف، برنامه‌هایی در زمینه آموزش بازرگانان و تجار برای تقویت بازارهای صادرات‎محور برگزار می‌کنیم.

سردار نقدی اظهار داشت: سازمان بسیج برای فرهنگ‌سازی مصرف کالاهای داخلی برنامه‌ریزی کرده است.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور گفت: در حال حاضر بازار داخلی از کالاهای وارداتی اشباع شده که اگر جلوی این واردات بی‏رویه را بگیریم، کمک بزرگی به اشتغال کشور می‌شود، به نحوی که اگر از هر یک میلیارد دلار واردات به کشور جلوگیری شود، نزدیک به ۲۰۰ هزار شغل ایجاد می‌شود.

سردار نقدی به برنامه‌های این سازمان در زمینه اشتغال‌زایی جوانان اشاره کرد و اظهار داشت: چگونگی شکل دادن به واحدهای تخصصی کار، آموزش نحوه ایجاد شرکت‌های تعاونی، چگونگی جذب منابع مالی، مهارت آموزی و ارائه برنامه‌هایی برای کمک به آموزش فنی و حرفه‌ای در مناطق روستایی و عشایری از جمله این برنامه‌ها است.


فعالیت جریان انحرافی در شهر شاهد نمونه


با بروز برخی اقدامات و رخدادها با رنگ و بوی انحراف از مبادی اسلامی در شهر مذهبی درچه اصفهان که اخیرا شهر شاهد نمونه کشوری هم نام گرفته است، مردم این شهر دست به اعتراضات گسترده برداشته و خواستار عزل شهردار و رئیس شورای شهر خود شده اند.



به گزارش خبرنگار ندای انقلاب با بروز برخی اقدامات و رخدادها با رنگ و بوی انحراف از مبادی اسلامی در شهر مذهبی درچه اصفهان که اخیرا شهر شاهد نمونه کشوری هم نام گرفته است، مردم این شهر دست به اعتراضات گسترده برداشته و خواستار عزل شهردار و رئیس شورای شهر خود شده اند.

به دنبال برگزاری مسابقه اسکیت دختران و پسران به مسافت بیش از دو کیلومتر در خیابان های این شهر و برخی فسادها در مجموعه ای تفریحی معروف به باغ شهرداری و همچنین برگزاری برخی جشن ها با شیوه های نامناسب و خلاف عرف شهر مذهبی درچه و بعضا به دور از شئونات اسلامی که با حمایت شهردار و برخی اعضای شورای این شهر به خصوص رئیس این شورا برگزار شده، مردم این شهر این اقدامات را برنتافته و دست به اعتراضات گسترده زده و طی هزاران امضاء در طومارهایی مردمی خواستار برخورد قاطع مسئولان با عوامل این گونه برنامه ها در این شهر شده اند.

امام جمعه این شهر نیز ضمن ابراز انزجار از این گونه اقدامات در حمایت از این خواست مردمی نقش موثری داشته است.به همین علت جریانی با محوریت رییس یکی از نهادهای محلی به نام(م.ج) و فردی به نام (الف) از مسئولین شهری اقدام به پخش شایعه و شب نامه و...بر علیه امام جمعه محترم که از مبارزان سالهای ستمشاهی و موسس و فرمانده سپاه شهر در سال های دفاع مقدس بوده است مینمایند و سه شکایت هم در دادگاه ویژه روحانیت مطرح میسازند که یکی از این این شاکیان به نام س.ع.م شکایت خود را پس گرفته و اعلام کرده تحت فشار شهردار و دو تن از همان نهاد محلی (م.ج) و(م.پ)اقدام به شکایت کرده اند.

لازم به ذکر است که شهر درچه اصفهان از شهرهای عالم پرور و زادگاه مرجع بزرگوار شیعه حضرت آیت الله العظمی آقا سید محمد باقر درچه ای (ره) و خانواده معروف علمی ایشان می باشد و یکی از شهرهایی است که مردم آن همواره به عنوان یکی از متدین ترین و انقلابی ترین شهرهای کشور شناخته می شده اند و شهید نواب صفوی هم اصالتا از طریق پدر منتسب به این شهر می باشند. مردم این شهر با نثار شهیدان فراوانی در دوران دفاع مقدس حائز رتبه اول میزان شهدا در بین تمامی شهرهای کشور شده اند به طوریکه از هر 76 نفر جمعیت این شهر، یک نفر به شهادت رسیده است. متأسفانه اخیرا با روی کار آمدن عده ای از مسئولان با دیدگاه های انحرافی، حرکت ها و برنامه هایی در این شهر شروع گشته که آشکارا سعی در تقدس شکنی و برهم زدن و آلوده نمودن جوّ مذهبی این شهر به مسائلی دارد که تا پیش از این نداشته است.

حساسیت و اعتراض مردمی به مسئولان این شهر از زمانی آغاز شد که شهردار این شهر اعلام می دارد "متأسفانه بیش از 90 درصد حرکت های اجتماعی شهر درچه مذهبی است و من آمده ام آن را درست کنم "، که بعد از آن اعتراضات گسترده طلاب، روحانیون و مردم این شهر را به همراه داشته است، خبرهای رسیده حاکی از آمادگی مردم جهت راهپیمایی اعتراض آمیز در این شهر، بعد از مراسم نماز جمعه بوده که بنا به سفارش علما و بزرگان اصفهان فعلا این حرکت منتفی شده است.

بررسی ها نشان از ارتباطات پشت پرده برخی از مسئولان بلند پایه استان که در واقع عناصر اصلی وابسته به جریان آقای (م) در سطح استان هستند، در حمایت از عوامل این برنامه ها در شهر درچه دارد و همین امر تاکنون باعث بی نتیجه بودن خواسته های مردم شده که اسامی آنها در صورت لزوم منتشر خواهد شد.

ضمنا علمای بزرگ استان اصفهان بالاخص مرجع بزرگوار تقلید حضرت آیت الله مظاهری از امام جمعه محترم شهر درچه به خاطر ایستادگی در برابر اقدامات شهردار و رییس شورا حمایت نموده اند و خواهان برخورد مسئولان با این افراد شده اند که متاسفانه مسئولان ذیربط به این فرمایش حضرت آیت الله مظاهری عمل ننموده اند.


گروه انحرافی ،جریان فتنه را امیدوار کرد

یک کارشناس مسائل سیاسی گفت که جریان فتنه برای نقش‌آفرینی هرچند محدود در آستانه انتخابات مجلس نیاز به “گفتمان سازی ” برای تداوم تحرکات اجتماعی با توجه به عدم ظرفیت و قابلیت گفتمان اصلاحات دارد که به انحای مختلف از قبیل منشور، مانیفست و … آن را دنبال می‌کند.




گرچه جریان فتنه با حماسه مردمی و ماندگار ۹دی عملاً دچار مرگ سیاسی شد اما بازشناسی این جریان وابسته به خارج از کشور درجهت بصیرت‌افزایی و شناخت برنامه‌ریزی‌های عوامل داخلی و خارجی آن برای بازآفرینی تحرکاتشان خصوصاً در آستانه انتخابات مجلس نهم مسأله مهمی است.


آنچه در ذیل می‌آید گفت‌وگوی تفصیلی فارس با مهدی علیخانی ‌صدر مشاور وزیر و معاون مدیر کل سیاسی وزارت کشور درخصوص سناریوهای جریان‌ فتنه و اصلاح طلب برای نقش آفرینی در رخدادهای سیاسی آینده است.

* درخصوص “نحوه فعالیت‌ها و سناریوهای احتمالی جریان فتنه و اصلاح طلب در انتخابات مجلس نهم ” نظرتان را بفرمائید؟

- علیخانی: بی شک جریان فتنه با اتکا برعوامل باقیمانده داخلی و حمایت بیشتر غرب، تلاش خود را برای بازآفرینی موجی جدید آغاز کرده که حرکت‌های آشوبگرایانه‌ای مانند ۲۵ بهمن سال گذشته از همین دست است که به دلیل نقش مؤلفه‌های خارجی در ایجاد آن و همزمانی با تحولات مهم در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی، باید مورد توجه واقع شود؛ چرا که پس از ماه‌ها رکود در تحرکات خیابانی سران فتنه که دلیل اصلی آن عدم رویکرد عمومی مردم به فراخوان‌های آنها بود، تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به محملی برای دور جدید تحرکات تبدیل شد.

آغاز این مرحله را اگرچه بعضی به بیانیه فراخوان موسوی و کروبی برای حمایت از مردم مصر و تونس در ۲۵ بهمن معطوف می‌کنند، اما به دلیل حمایت بلافاصله رسانه‌های نظام سلطه از این فراخوان و حمایت مستقیم اوباما و سران غرب از آن و بکارگیری تمامی رسانه‌ها برای پوشش خبری آن، نشان از هماهنگی کامل سران داخلی و بیرونی در سناریوی جدید علیه نظام دارد که بی‌تردید هدف از آن تداوم و تقویت موج جدید تا انتخابات مجلس در اسفند سال جاری است.

* باتوجه به اینکه پس از ۹دی تا ۲۵بهمن با تحرک جدی از سوی فتنه‌گران مواجه نبودیم، چه شرایطی باعث شد تا این جریان فضا را برای اغتشاش مناسب ببیند؟

- علیخانی: البته نباید فراموش کنیم که جریان فتنه هیچگاه فعالیت خود را تعطیل نکرده و نمی‌کند و به فراخور شرایط و فضای سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی مذهبی سعی بر سوءاستفاده و تهییج فریب‌خوردگان و موج‌آفرینی می‌کند و لذا در فاصله ۹دی ۸۸ تا ۲۵بهمن ۸۹ تلاش‌های متعدد این جریان در مناسبت‌های مختلفی نظیر چهارشنبه آخرسال، برخی سالگردها و … را شاهد بودیم.

البته در ۲۵بهمن شرایط متفاوت بود؛ چرا که دولت در سال ۸۹ و با عبور از حوادث سال ۸۸ در عرصه‌های مختلف مباحث هسته‌ای، طرح هدفمند کردن یارانه‌ها و … موفقیت‌های چشمگیری داشت و از سوی دیگر تحولات کشورهای اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و رویکرد ملت‌های مسلمان منطقه به گفتمان انقلاب اسلامی که در اصل نشأت گرفته از انقلاب عظیم اسلامی و توفیق دیپلماسی شجاعانه دولت در عرصه خارجی بود؛ شرایط ویژه‌ای را رقم زده بود.

** حاشیه‌سازی جریان انحرافی، جریان فتنه را به اثرگذاری بر فرآیندهای سیاسی امیدوار ساخت

همچنین انعکاس برخی اختلاف‌نظرها میان سران قوا در رسانه‌ها و عملکرد و حاشیه‌سازی برخی از جریان‌های انحرافی مرتبط با جریان اصولگرایی نیز جریان فتنه را به اثرگذاری بر فرآیندهای سیاسی امیدوار ساخت؛ لذا فتنه گران با اتکا بر اینکه در چنین شرایطی با حمایت ویژه غرب و به بهانه حمایت از موج بیداری اسلامی در منطقه می‌توانند اصطلاحاً نعل برعکس بکوبند و با آدرس غلط دادن به مردم خود را بازآفرینی کنند، به میدان آمدند.

* باتوجه به عدم موفقیت فتنه‌گران در ۲۵ بهمن وضعیت کنونی این جریان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

- علیخانی: بی‌تردید عدم موفقیت فتنه‌گران در فراخوان ۲۵بهمن و موج محکوم کردن این اقدام در مجلس و برخی چهره‌ها که تا آن زمان رسماً جهت‌گیری نکرده بودند، نگرانی سران فتنه را از انفعال و سرخوردگی اندک هواداران فتنه افزایش داده است که بی‌شک نگرانی آنها از دست دادن اعتماد بیگانگان به عنوان یک اپوزیسیون اثرگذار را نیز افزایش داده که برخی اظهارنظرهای سران خارج نشین فتنه حاکی از این مساله است.

همچنین اختلاف نظرها در لایه‌های مختلف مدیریت فتنه بالا گرفته و باتوجه به اعمال محدودیت‌ها برای سران فتنه پس از ۲۵ بهمن سردرگمی بیش از پیش در این جریان به چشم می‌خورد.

سال۹۰، سال انتخابات مجلس و بسیار سرنوشت‌ساز است و لذا انتخابات مجلس نهم که در اسفند ماه امسال برگزار می‌شود، می‌تواند مهمترین زمینه برای تحرکات مجدد فتنه‌گران باشد؛ چرا که برای جریان‌ها و تشکل‌های سیاسی این انتخابات فراز اصلی برای سنجش میزان پایگاه و حفظ موجودیت در عرصه سیاسی است از همین رو همه طیف‌های سیاسی کشور با وجود اینکه زمان زیادی تا انتخابات مانده خود را برای این عرصه آماده می‌کنند اما جریان موسوم به اصلاحات و حامیانشان بیش از دیگر جریانها نیاز به بهره‌گیری از این فرصت دارند؛ چرا که حوادث پس از انتخابات ۸۸ باعث انزوای آنها در عرصه سیاسی شد و برای تجدید حیات نیازمند حضور در این عرصه هستند. اما روند تحولات بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری به طور طبیعی به آنها مجال حضور در عرضه سیاسی را نمی‌دهد مگر اینکه با تحمیل خود بر فضای سیاسی یا دامن زدن به اغتشاشات، راهبرد نظام در عرصه مجلس نهم را دچار اخلال کنند.

بر این اساس جریان فتنه سعی خواهد کرد با دستاویز قراردادن و بهره‌گیری از تحولات منطقه‌ای برای ایجاد تحرک در هواداران تحرکات خود را به انتخابات مجلس گره بزند؛ این جریان باتوجه به عدم رویکرد عمومی مردم بسیار تلاش می‌کند تا برای جلب حمایت خارجی به مستندسازی برای محکومیت ایران در عرصه‌های بین‌المللی پرداخته و در عین حال تلاش می‌‌کند از برخوردهای احتمالی نظام با سران فتنه جلوگیری کند.

در همین راستا تلاش خواهند کرد با انتقال مدیریت فتنه از ایران به خارج از کشور برای جلوگیری از برخوردهای احتمالی اقدام کنند. علاوه براین جریان فتنه برای زنده نگاهداشتن خود قطعاً بهره‌گیری از حمایت برخی خواص غافل را در دستور کار خواهد داشت و برای موج‌آفرینی تلاش خواهد کرد با نفوذ در حاکمیت به ویژه در سطح مدیران میانی و بهره‌گیری از رانت‌های اطلاعاتی، اقتصادی و آگاهی از ضعف‌ها و کاستی‌ها، آنها را بزرگنمایی و شانتاژآفرینی کند.

* باتوجه به آنچه اشاره کردید مؤلفه‌ها و ویژگی‌های فعالیت جریان فتنه در برگزاری انتخابات مجلس نهم چیست؟

- علیخانی: همانطوری که اشاره کردم نگرانی سران فتنه از انفعال و سرخوردگی باقی مانده هوادارانشان بسیار مشهود است و لذا تلاش برای چسبندگی بیشتر فتنه‌گران به بیگانگان نشان از استمرار و تداوم آن نگرانی و فعالیتی متفاوت از قبل در آینده و به اشکال مختلف با هدف‌‌گیری مهندسی نظام برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی دارد.

جریان فتنه و اصلاح طلب با توجه به سرمایه‌گذاری ویژه‌ای که بر روی تشکل های دانشجویی وابسته به خود در دانشگاه‌ها کرده ، درصدد است بخش حمایت داخلی خود را از خیابان‌ها به دانشگاه‌ها منتقل کند که محوریت شبکه‌های مجازی و رسانه‌ها در تحرکات از ابتدای فتنه پس از انتخابات حاکی از این مسئله است، و لذا محوریت تحرکات و میدان‌داری فتنه‌گران از اشخاص حقیقی معطوف به تشکل‌های گمنام و استفاده ار چهره‌های سفید بدون روشن شدن ماهیت آنها خواهد شد و برای نیل به این هدف فتنه در این تحرکات بر یک موج آفرینی فرسایشی متمرکز می‌شود. به گونه‌ای که به جای شخصیت‌های حقیقی در تداوم مسیر فتنه، تحرکات آینده عمدتاً به عوامل و عقبه‌های این شبکه‌ها متمرکز است. به‌ گونه‌ای که نظام در آینده با “رهبران فیس بوکی ” و یا “تویتری ” مواجه است.

جریان فتنه برای نقش‌آفرینی هرچند محدود در آستانه انتخابات مجلس نیاز به “گفتمان سازی ” برای تداوم تحرکات اجتماعی با توجه به عدم ظرفیت و قابلیت گفتمان اصلاحات دارد که به انحاء مختلف از قبیل منشور، مانیفست و … آنرا دنبال می‌کند و لذا بدون دادن هزینه برای برخورد با عوامل اصلی، در هر مناسبتی با دادن فراخوان، ضمن اینکه بدنبال به چالش کشاندن برنامه‌های نظام هستند، درصدد ایجاد مشروعیت برای خود خواهند بود.

راهبرد کلی این جریان در ماه‌های اخیر در به چالش کشیدن برنامه‌های دولت خصوصاً در بخش اقتصادی و هدفمندسازی و بزرگنمایی برخی مسائل درون دولت و اختلاف‌افکنی در جامعه است که بسیار باید مراقب آن بود.

براین اساس از آنجایی که فتنه سبز به اذعان عوامل داخلی و خارجی فتنه مدتهاست که مرده است تلاش برای تولد نسل بعدی آن در دستور قرار خواهد گرفت. جالب است بدانید ” فارین افیرز ” ارگان شورای روابط خارجی آمریکا در این رابطه می‌‌نویسد “بسیاری از مقامات آمریکا معتقدند که جنبش سبز مدتهاست که مرده است و امروز شاید تنها راه آمریکا، راه‌اندازی جنبش سبز ۲ باشد اگر فناوری سطح بالایی در اختیار مخالفان حکومت قرار گیرد آنها خواهند توانست تا با دولت مقابله کنند. حمایت غرب از جنبش سبز می‌تواند سبب تقویت مخالفان شود “.

* بر این اساس چه راهبردهای مقابله‌ای برای خنثی‌سازی برنامه‌های جریان فتنه باید اتخاذ شود؟

- علیخانی‌: نباید فراموش کنیم که جریان فتنه در حال حاضر در ضعیف‌ترین حالت خود قرار دارد و باید قدرت بازآفرینی آنرا گرفت. بحمدالله با هوشیاری مردم در ۲۵ بهمن سال قبل و فراخوان‌های بعد از آن و شفاف شدن فضای اجتماعی و عدم وجود هیچ عذر و بهانه برای سکوت برخی از خواص وضعیت در جامعه روشن‌تر از قبل است و از طرفی افشای مدیریت بیگانگان بر فتنه و مزدوری عوامل داخلی برای دستگاه‌های جاسوسی غرب جای هیچگونه شک و شبهه‌ای را باقی نگذاشته است و مطالبات مردم نسبت به محاکمه سران فتنه بسیار جدی شده است.

علاوه بر این هماهنگی و انسجام خوب نهادهای امنیتی و انتظامی برای مقابله و مهار تحرکات خیابانی، اغتشاشات خیابانی فتنه را کنترل کرده است.

هرچه به انتخابات نزدیکتر می‌‌شویم احساس خطر و رشد اعتراضات عناصر و عوامل مرتبط با جریان اصلاحات نظیر برخی نمایندگان اقلیت مجلس، برخی چهرهای سیاسی و … نسبت به روند تحرکات فتنه زمینه انشقاق در بین آنها را بیشتر فراهم خواهد کرد که باید مورد توجه باشد.

آنچه مبرهن است مطالبات کلان فتنه‌گران نیز از تغیر نظام و براندازی به مطالبات حداقلی برای عبور دادن چند نامزد کم حاشیه و اصطلاحاً خوش خیم از فیلتر شورای نگهبان و بدست آوردن پایگاهی در مجلس نهم کاهش می‌یابد که باید آنرا به حداقل رساند.

بی‌شک عرصه نبرد با جریان فتنه در سال ۹۰ “عرصه سایبری ” یا نبرد رسانه‌ای است که باید مورد توجه نخبگان، متعهدین اصحاب رسانه و دانشجویان باشد. باید توجه داشت که عرصه سایبر گفتمان و ادبیات خاص خود را دارد و علاوه بر اینکه اغلب ظرفیت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی توسط دشمن هدایت و مدیریت می‌شود، فرصت‌های موجود برای ما نیز به درستی بهره‌گیری نمی‌شود.

نکته مهم دیگر که بعضاً در محافل و برخی اظهارنظرها در مقابله با جریان فتنه شاهد آن هستیم و مساله بسیار مهمی هم هست بزرگ‌نمایی و یا کوچک‌نمایی فراتر از واقعیت جریان فتنه و تحرکات آنهاست که جداً باید از آن پرهیز شود.

مسئله دیگر که نباید از آن غافل شویم و آنرا تمام شده تلقی کنیم لزوم بصیرت‌افزایی توده‌های اجتماعی است که باید همچنان مورد توجه نخبگان باشد. همزمان با این راهبردها تدوین یک استراتژی مؤثر برای جلب ریزش‌های جریان فتنه مبتنی بر راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی که مقام معظم رهبری بارها آنرا تاکید فرموده‌اند باید در دستور کار ما باشد.


منبع : فتنه نیوز


مرده خوری فتنه‌گران، صدای خنده حامیان سابق را هم بلند کرد!

تلاش گسترده جریان آشوب برای سوءاستفاده از مراسم‌های مختلف اجتماعی و غیرسیاسی به منظور ایجاد تحرک در بدنه منفعل و شبه مرده اغتشاشگران، با واکنش منفی حامیان سابق این جریان هم روبرو شده است؛ تا جایی که طنزپردازان و کارتونیست‌های ضدانقلاب هم دست به تمسخر این اقدامات زده‌اند.

سکوت و انفعال کامل جریان آشوب که از 22 بهمن 88 آغاز و به ویژه پس از حوادث 25 بهمن 89 و محدود کردن ارتباط سران فتنه پررنگ شده، سبب شده تا برنامه‌ریزان خارج نشین این جریان با ارائه طرح‌های مختلف و برنامه‌ریزی‌های گسترده به دنبال دستیابی به راهکاری برای خروج بدنه اغتشاشات از این وضعیت باشند.

در همین راستا، اتاق فکر جریان فتنه که با مدریریت عطاءالله مهاجرانی و در لندن فعالیت می‌کند، تاکنون دست به اقدامات متعددی برای اجرای این پروژه زده است؛ پروژه‌ای که با راه‌اندازی چند شبکه تلویزیونی مستقل ماهواره‌ای ویژه این جریان آغاز و با همراهی مالی و معنوی کشورهای اروپایی و غربی به ویژه آمریکا، انگلیس و اخیرا آلمان پیگیری شد.

اخیرا نیز با توجه به عدم استقابل مردم از تجمعات پیشنهادی این افراد به مناسبت‌های مختلف نظیر روز معلم، روز کارگر و غیره، سناریوی سوءاستفاده از مناسبت‌های مذهبی و ملی و همچنین مراسمات عمومی در دستور کار این اتاق فکر قرار گرفته است؛ سناریویی که تلاش داشت تا مراسم تشییع مرحوم ناصر حجازی و همچنین مرحوم سحابی را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کند که البته با هوشیاری مردم و عزاداران ناکام ماند.

در همین راستا، "م.ن" که در سال گذشته با طراحی کاریکاتورهای توهین آمیز علیه جمهوری اسلامی ایران به دفاع از آشوبگران خیابانی می‌پرداخت، در جدیدترین اثر خود به تمسخر این استراتژی! جریان آشوب پرداخته و این سناریو را باعث خنده مردم و افکار عمومی دانسته است.








 


برنامه ریزی جندالشیطان برای ضربه به نظام

به تازگی سران گروهک تروریستی جندالشیطان جلساتی را به منظور اقدامات خرابکارانه علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز نموده اند.

این گروهک تروریستی در جلسات خود به منظور ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفتند که در آینده فعالیتهایی را به شرح ذیل انجام دهند:


1- تجهیز پایگاه های خود و حضور اشرار سرشناس با نیروهایشان در این پایگاه ها.

2- ایجاد ارتباط مستمر با پایگاهی از عوامل ( ISI ) پاکستان در شهر پنجگور پاکستان برای تسهیل در رفت و آمد در مناطق مورد هدف و تعامل با سایر تیم های اشرار.

3- ایجاد رابطه با سرکردگان گروهک نفاق و استفاده از تجارب جنگ های چریکی و عملیاتی آنها برای شروع ایجاد ناامنی در کشور از طریق عوامل ( ISI ) پاکستان.

4- برقراری تماس های تلفنی مکرر با خانواده معدومین و ترغیب آنان برای پیوستن به آن گروهک جهت انتقام جویی با استفاده از عناصر هوادار داخلی و مرتبطین .


من از صراط رد شدم، اما کار خیلی مشکل است

من حضرت امام را خواب دیدم؛ به من فرمودند که به دوستان بگویید، که من از صراط رد شدم، اما کار خیلی مشکل است ، قصه شوخی نیست.

شما روحیه امام را در نظر بگیرید چه روحیه عزیزی است، وقتی در معادلات به این نتیجه رسیدند که باید (قطعنامه ) را قبول کنند گفتند: من جام زهر قطعنامه را می نوشم. من کنار امام بودم، امام مرتب مشتشان را می زدند روی پایشان، می گفتند: آ، آ. برای اینکه تلویزیون ما داشت رزمندگان را نشان می داد، صحنه های جنگ را نشان می داد؛ اما امام با آن روحیه آمده بودند (قطعنامه ) را قبول کرده بودند.



و در آن نامه ای که امام (قطعنامه ) را نوشته بودند فرمودند:



خانواده شهدا، خانواده اسراء، من تا به حال جنگیدم و در جنگ عقیده ام این بود که به نفع شماست؛ امروز این عقیده را ندارم و قطعنامه 598 را قبول می کنم.



خدا می داند بر خانه امام چه گذشت هیچکس جرئت نمی کرد خانه امام برود پیش امام برود. بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند. همه اش می گفتند: خدایا شکرت ما راضی هستیم به رضای تو. شما فرزندان امام روحیه امام را بهتر از هر کس دیگر می دانید. بعد از (قطعنامه ) امام دیگر سخنرانی نکردند. دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند. یک پسر بچه ای من دارم، کوچک است نامش علی است؛ با او خیلی مانوس بودند. آن روزهای آخر، این بچه ای که بیش از سه سالش نبود می خواست خدمت امام برود. امام از اینکه ساعات آخر را می خواست با خدای خودش راز و نیاز کند، به مادر این بچه گفت:ما اصلا نخوابیده و همه اش نماز خوانده و بعد پیغام داد برای مردم، که مردم شما شهید دادید، شما اسیر دادید، شما مجروح و معلول دادید از خدا بخواهید که مرا قبول کند.



----------------------------------------------------------------







امام نه تنها موسیقی ، بلکه برنامه های خبری رادیو- تلویزیون را در زمان حکومت شاه حرام می دانستند؛ و می فرمودند: اگر این موسیقی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود از رادیو- تلویزیون (آل سعود) پخش شود آن را حرام می دانم.



-----------------------------------------------

:: بازدید از این مطلب : 462

|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 13 خرداد 1390 | نظرات ()