یکی از گویاترین موارد فساد در حکومت پهلوی ، دزدیهای سپهبد پرویز خسروانی و دار و دسته او و زمین خواری که بدستور مستقیم شاه مخلوع و دربار انجام می شد؛ بود.
هامون به نقل از سیرنیوز؛ پرویز خسروانی زمانی که دانشجوی دانشکده افسری بود، خود و خانوادهاش بیپول بودند. آنها 5 برادر و چند خواهر بودند. از خواهران او تنها یکیشان را به اتفاق شوهرش در منزل سپهبد خسروانی دیدهام. یکی از برادران خسروانی وکیل مجلس شد [شهاب خسروانی]. برادر دیگر به نام عطاءالله خسروانی وزیر کار و وزیر کشور شد. دیگری [خسرو خسروانی] سفیر شد. مرتضی خسروانی نیز با درجه سپهبدی رییس دادرسی ارتش شد. آن که وزیر شد بسیار چاخان و پشت هم انداز بود و آن یکی که سفیر شد بسیار مطیع و سازشکار. پرویز خسروانی از زمان دانشکده افسری به دنبال زن پولداری بود که توسط او وضعش را روبهراه کند، تا بالاخره دختری پولدار از یک خانواده بهایی به نام نعیمی پیدا کرد که در انتهای کوچه شهناز (محلی که منزل من در آن واقع بود) مینشستند. پدر دختر به نام عبدالحسین نعیمی از بزرگان فرقه بهایی و بسیار متمول بود . او در سالهای 1320 تا 1324 رئیس کمیته محرمانه سفارت انگلیس در تهران بوده و با مستر ترات دبیر اول سفارت انگلیس در امور سیاسی داخلی و خارجی ایران دخالت می کرد . خانم لمبتون که یک دوشیزه 80 ساله انگلیسی است و در جنگ جهانی دوم ریاست کمیته اینتلیجنت سرویس انگلستان را در تهران بر عهده داشت و کلیه امور سیاسی ایران را به نفع انگلستان رهبری می نمود یکی از دوستان و همکاران عبدالحسین نعیمی بوده است . عبدالحسین در 1325 یا 1326 از سفارت انگلیس کنار رفت ولی همکاری خود را در امور سیاسی به طور مخفیانه با سرویس اطلاعاتی سفارت انگلیس در تهران ادامه داد . عبدالحسین نعیمی و خانواده اش در یک باغ 5 هزار متری با ساختمان مجلل سکونت داشتند. پرویزخسروانی هر روز عصر با دوچرخه از دانشکده افسری راه میافتاد و به عنوان تمرین دوچرخهسواری از مقابل خانه دختر عبدالحسین میگذشت و نامه عاشقانه رد و بدل میکرد. خانواده دختر با ازدواج این دو مخالف بودند، ولی به علت سماجت پرویز این ازدواج انجام شد و ایشان به عنوان داماد سرخانه به باغ دختر کوچید! پدر دختر در جوار خانه خود خانهای ساخت که خسروانی و زنش در آنجا زندگی میکردند. این خانه در کنار بولوار واقع بود و بعدها به اداره نظاموظیفه اجاره داده شد و خسروانی و زنش در الهیه خانه مجلل با محوطه پنج هزار متری درست کردند و تا انقلاب در آنجا زندگی میکردند. پس از فوت پدر دختر، ارث هنگفتی به زن خسروانی رسید و صاحب چندین باغ و خانه در ونک و چندین ویلا در جنوب فرانسه و آپارتمانهای متعدد در پیچ یوسفآباد و مجتمع سامان و غیره شد. خسروانی در زمان مصدق باشگاه ورزشی تاج را داشت و در آن تعداد زیادی از ورزشکاران و باجبگیران سرشناس تهران (مانند شعبان بیمخ) را جمع کرده بود. او هر طرف که باد میآمد بدان سو میرفت. در زمان مصدق (اگر اشتباه نکنم در 30 تیر) ورزشکاران را به خیابان ریخته و به نفع مصدق شعار میداد، ولی چندی بعد در 28 مرداد توسط اشرف اجیر شد و همین ورزشکاران را به خیابان ریخت و علیه مصدق و به نفع محمدرضا شعار داد. یک بار همین موضوع را به محمدرضا گفتم. پاسخ داد: « بیاشکال است، حال که به نفع من عمل میکند!» ولی به علت همین پشت هماندازی و حقهبازیاش مورد اعتماد نبود. پس از 28 مرداد، خسروانی و باشگاه تاجش به بلای جان مردم تبدیل شد. او راه میافتاد و هر جا که زمین شهری مرغوبی میدید به مالک آن مراجعه میکرد. اگر طرف حاضر میشد زمین را به او واگذار کند فبها، وگرنه یک جوخه ژاندارم میرفت و یک پرچم سلطنتی را در وسط زمین فرو میکرد و خسروانی صاحب زمین را تهدید میکرد که زمین برای شاهنشاه است! طرف مسلما تسلیم میشد و زمین را واگذار میکرد. سند به نام خسروانی، زن یا دو دخترش صادر میشد. چنین آدمی را هویدا، سرپرست سازمان تربیتبدنی کرده بود. به تدریج، مساله بسیار حاد شد. من پیگیری کردم و بهترین وسیله تحقیق را اداره کل نهم ساواک تشخیص دادم. سرهنگ ضرابی، مدیرکل نهم ساواک، را احضار و به او دستور دادم درباره اموال خسروانی تحقیق کند و در سطح کشور هرچه به نام خسروانی، زن و 2 دختر اوست و سند صادر شده، گزارش نماید. پس از 3-4 ماه گزارش تحویل شد. با کمال تعجب دیدم که نتیجه بیش از تصور قبلیام است: در مراکز استان یک یا چند زمین، در مراکز شهرستانها یک زمین، در برخی مراکز بخش یک زمین و در تهران دهها زمین، که همه بسیار مرغوب و وسیع بود، به نام خسروانی و خانوادهاش است. خود خسروانی علاوه بر باشگاههای ورزشی تاج، به تدریج تاسیسات ورزشی دیگری تاسیس کرده بود که بسیار مدرن بود. یکی از این تاسیسات در خیابان بخارست و دیگری حوالی ونک بود، که ساختمان مجللی با بیش از 10 زمین تنیس در محوطهای حدود 10هزار مترمربع بود. بعلاوه، در آنکارا (ترکیه) نیز تاسیسات ورزشی مهمی احداث کرده بود که سند به نام خودش بود. اداره کل نهم ساواک در گزارش خود لیست کاملی از زمینها و تاسیسات خسروانی در سطح کشور ارائه داد که به بیش از 200 رقم میرسید. این گزارش سرهنگ ضرابی باید جزء مدارک «دفتر ویژه اطلاعات»، که مسوول حفاظت آن سرتیپ نجاتی بود، موجود باشد. گزارش فوق را به محمدرضادادم . ذیل گزارش نوشت « به علم ارجاع شود » به علم (وزیر دربار) ارجاع شد . علم و خسروانی باهم توافق کردندکه وی ظاهرا کلید اموال خود را به بنیاد پهلوی ببخشد، ولی عملا با اهداء چند قلم قضیه را فیصله دهد . چنین شد و حدود هفت هشت قطعه در تهران با به بنیاد واگذار کرد و در نامه ای به محمدرضا نوشت « جان نثار هرچه داشت و نداشت به بنیاد واگذار کردم ! » مدتی گذشت و من قضیه را متوجه شدم و گزارشی به محمدرضا دادم که آنچه خسروانی به بنیاد واگذار کرده چند قلم ناچیز از 200 قلم اموال اوست و تازه استفاده آن را به صورت ظاهر برای باشگاه تاج (و در واقع برای خودش) برداشت می کند . محمدرضا مجددا نوشت « به علم ارجاع شود !» ارجاع شد ولی این بار علم اقدامی نکرد .
ساعاتی پیش و در ادامه فراخوان برای هک سایت های آمریکایی، سایت Bank Of A merica توسط گروهی از جوانان مبارز هک شد. متن اعلام هک سایت فوق به این شرح است:
هامون به نقل از بولتن نیوز:
Breaking news
Site of Bank of America went down
This site encountered a serious errors a few minutes after huge attack made by Muslims worldwide
Access to this site is hardly possible.
موسسه مطالعات امنیت داخلی دانشگاه تلآویو ضمن هشدار به مقامات کابینه جنگ رژیم صهیونیستی از جمله آویگدور لیبرمن وزیر خارجه، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و ایهود باراک وزیر جنگ این رژیم، تنش های به وجود آمده بین اسرائیل و آمریکا را به نفع ایران ارزیابی کرد.
هامون به نقل از محدوده:
در این گزارش که بخش از آن را یکی از کارشناسان کنترل تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در گفتگو با روزنامه با جروزالمپست افشا کرده است، آماده است که براساس تحلیل های صورت گرفته تنها برنده تنش های بین مقامات آمریکا و اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران است به همین دلیل مقامات مسئول در این رژیم از جمله مسئولان سیاست خارجی در اسرع وقت باید از ادامه تنش ها جلوگیری و سیاست فشار مجدد به مقامات غربی برای در تنگنا گذاشتن ایران را عنوان کنند.
در بخشی از این گزارش ضمن انتقاد به رفتار مقامات ایالات متحده، عنوان شده است آمریکا از سویی بارها اسرائیل را از حمله به تاسیسات هستهای ایران منع میکند و از سوی دیگر خود هیچ خط قرمز مشخصی برای ایران تعیین نمیکند که این رفتار آمریکا به طرز ناراحتکنندهای حس بدبینی برای ساکنین سرزمین های اشغالی بوجود می آورد.
موسسه مطالعات امنیت داخلی اسرائیل از مقامات آمریکا خواسته خط قرمز برخورد با ایران رابطه این کشور با رژیم صهیونیستی در نظربگیرد و در توضیح این بحث آورده است که خطوط قرمز ابزارهایی برای اعمال فشار دیپلماتیک به کشورها هستند و تاکنون آمریکا تنها سلاح هستهای را به عنوان خط قرمز خود با جمهوری اسلامی دانسته است که این خط قرمز توسط ایران تاکنون جدی گرفته نشده است.
لازم به ذکر است مقامات رژیمصهیونیستی که تا چند هفته پیش دائما از طرح حمله قریبالوقوع به ایران صحبت میکردند، پس از نادیده گرفته شدن در جامعه بینالملل اکنون تلاش بینتیجه دیگری را برای تعیین خط قرمز برای برنامه هستهای ایران آغاز کردهاند.
به دنبال اقدامات موفق و تاثیرگذار ایران در حاشیه شانزدهمین اجلاس نم با هدف معرفی کشورمان به عنوان قربانی اقدامات تروریستی، موجی از واکنشها از سوی جریانات معارض نظام براه افتاده است.
هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران: یکی از اعضای منافقین در اروپا که در موضوع دادگاههای 67 علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند، ضمن حمله به این اقدام در حاشیه اجلاس نم، سعی کرد عاملین ترور دانشمندان هستهای را بی گناه نشان داده و اتهامات این افراد را بی اساس جلوه دهد.
این عضو منافقین که خود از زندانیان سال 67 بوده و به لطف ادعای منافقانه مبنی بر جدایی از جریان نفاق با عفو روبهرو شده است و هم اکنون در اروپا فعالیت میکند، تلاشهای حقوق بشری و پیام صلح ایران را نمایش خیمه شب بازی نامیده است.
وی با لحنی توهین آمیز از حضور خانواده شهدای ترور هستهای در حاشیه اجلاس یاد و سعی کرد تا این اقدام ایران را بی اثر و کم رنگ جلوه دهد.
این عنصر منافقین بدون اشاره به بازتابهای بینالمللی حضور خودروهای دانشمندان هستهای و نمایشگاه ایران قربانی تروریسم در حاشیه اجلاس، به شرح زندگی و فعالیتهای چند تن از کسانی میپردازد که نقششان در ترور دانشمندان هستهای اثبات شده و پس از محاکمه به اعدام محکوم شدهاند.
وی نه تنها سعی کرده افرادی چون جمالي فشی، عامل ترور شهید علیمحمدی را بیگناه نشان دهد، بلکه منکر نقش موساد و گروهک منافقین در ترور دانشمندان هستهای شده است.
بر پایه این خبر در حاشیه اجلاس عدم تعهد، برنامههایی با هدف معرفی مظلومیت ایران در مواجهه با تروریسم دولتی از قبیل برگزاری نمایشگاه «ایران قربانی تروریسم»، اهدای گل از سوی فرزندان خانوادههای شهدای ترور به شهدای هستهای و دیدار آرمیتا رضایینژاد دختر شهید دانشمند داریوش رضایینژاد با دبیرکل سازمان ملل به همت موسسه راهبردی دیده بان به اجرا در آمد.
این اقدامات نه تنها باعث واکنش بسیاری از شرکت کنندگان در اجلاس مبنی بر همدردی با ملت ایران و خانواده شهدای ترور شد، بلکه سبب شد تا دبیرکل سازمان ملل در دیدار با رئیس جمهور ایران اذعان کند که ایران قربانی تروریسم است.
منبع: موسسه راهبردي ديدهبان
ن
دور جدیدی از فعالیتهای اصلاحطلبان برای آنچه که آنان «ایجاد تمهید برای گشایش فضا» میخوانند، روز گذشته با انتشار اظهارات سید محمد خاتمی ظهور و بروز یافت.
هامون به نقل از فارس، دور جدیدی از فعالیتهای اصلاحطلبان برای آنچه که آنان «ایجاد تمهید برای گشایش فضا» میخوانند، روز گذشته با انتشار اظهارات «سید محمد خاتمی» در جمع تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر ظهور و بروز یافت.
سید محمد خاتمی در اظهارات خود با ادعای دلزدگی مردم، خواستار گشودن فضا برای اصلاحطلبان شد و گفت: اصلاحطلبان برای نقد اصلاحات نیازمند گشایش فضا هستند.
این اظهارات خاتمی در حالی بیان میشود که بنا بر اعتراف تئوریسینهای جبهه اصلاحات، هدف اصلی اصلاحطلبان در شرایط کنونی نه صرف رقابت انتخاباتی، که بدست آوردن فضای لازم برای احیای تشکیلاتی و گفتمانی خود است؛ فضایی که آنان به دلیل عملکرد خود در فتنه 88 زمختی غیرقابل انکاری را بر چهره خود حک کرده و «بحران مقبولیت و مشروعیت» را مجددا در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 90 برای خویش به ارمغان آوردهاند.
از دیگر سو نگاهی عمیقتر به اظهارات سید محمد خاتمی و ادعاهای وی بیانگر آن است که:
1- شخص خاتمی به نیابت از اصلاحطلبان، استراتژی یک گام به عقب دو گام به جلو را مدنظر داشته و با بیان اینکه این جریان فقط گشایش فضا را خواستار است، تلاش دارد تا با احیای اصلاحات به بهانه نقد این جریان، فعالیت در فضای اجتماعی را در دستور کار خود قرار داده و با فربهگی در این ساحت، قدرت سیاسی را هدف آتی خود قرار دهد.
2- آقای خاتمی در حالی از گشایش فضا سخن به میان میآورد که جریان اصلاحات در «آزادترین و پرشورترین» انتخابات کشور( در سال 88 ) نشان داد که بازیگر پرمدعایی بیش برای دمکراسی نیست چه این که در این میدان آزاد، پیش از اعلام نتایج انتخابات، وی پیروزی میرحسین موسوی را تبریک گفت و در 30 خرداد، مجمع روحانیون تشکل تحت مدیریت خاتمی، مردم را به حضور خیابانی فراخواند و به آتش کشیدن سطل های زباله، تمرین دمکراسی آنان شد!
براستی اصلاح طلبانی که اینچنین فضای آزاد را مورد تاخت و تاز قرار داده، از قانون عبور کردند و سیاستهای اصولی نظام را در روز قدس و 25 بهمن به استهزاء گرفتند و حتی تصویر امام راحل(ره) را به دستان ناپاک برای پاره شدن سپردند، چگونه است که هوس مشق دوباره دمکراسی کرده اند!
3- آقای خاتمی در حالی از گشایش فضا برای نقد اصلاحات سخن به میان میآورد که وی و یارانش تاکنون هیچ گونه انتقادی به عملکرد خود در فتنه 88 نداشتهاند؛ نه نقدی به اقدامات براندازانهشان، نه نهیبی به آشوبهایشان، نه اعتراضی به حمایتهای دشمنان نظام از اغتشاشات و نه فریادی از سر اعتقاد به مخالفان جمهوری اسلامی هنگام هتاکی آشوبگران علیه ستون فقرات مبانی نظام و انقلاب.
براستی، باید به آقای خاتمی گفت: نقد اصلاحات بماند برای بعد، چرا از فرصت نقد فتنه 88 سخن به میان نمیآورید؟
4- اظهارات آقای خاتمی از دیگر سو نشان میدهد که هر چند وی و همفکرانش از دلبستگی خود به نظام سخن میگویند اما همچنان مشرب «کت اپوزیسیونی و شلوار پوزیسیونی» را دستور کار خود قرار دادهاند؛ تا هم منتقد حاکمیت باشند و هم در درون حاکمیت! این روش شترمرغی، افکار عمومی را همچنان منتقد آنان میسازد که اینان نه «سرمایهاند»، نه «جدی»، نه «معتبر»، نه «حرفهای»، نه «منطقی»، نه «وزین و وثیق» و نه «اخلاقی و قابل اعتماد».
5- این روزها بیان آشکار و پنهان اصلاح طلبان نشان میدهد که این جریان به دنبال تغییر وضعیت خود در سپهر سیاسی کشور است و در این میان آنچنان مصر است که بازی را واژگونه کرده و بدون هیچ اشارهای به آسیبهایی که به نظام وارد ساختهاند، میکوشند نعل وارونه زده و با تحریف واقعیتها، فتنهانگیزیهای خود را از افکار عمومی پنهان ساخته و خود را معتقد به مبانی نظام جمهوری اسلامی نشان دهند.
اگر جز این است، بهتر است آقای خاتمی تنها به چند جمله بیان شده توسط تئوریسینها و دوستان خود در خلال روزهای گذشته و سالهای پیش پاسخی دهند که آیا اعتقاد به مبانی نظام میتواند منجر به بیان این اظهارات شود؛ گفتههایی همچون:
- فرق ما با براندازها در روش است (علیرضا علوی تبار)
- انقلاب اسلامی، متاثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها یکسان خواهد بود (عباس عبدی)
- ساختار سیاسی دچار وارونگی شده است، اما راه حل بازگشت به سال 84 نیست بلکه باید تمامی ساختار سیاسی کشور بازسازی شود(احمد پورنجاتی)
- نباید از هدایت اعتراضهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قومی و… در یک مسیر و تجمیع قدرت ها واراده های متکثرغافل شد(محمدرضا تاجیک) و...
بیشک این اظهارات که هیچ یک نیز تاکنون از سوی اصلاحطلبان و شخص سید محمد خاتمی مورد اعتراض قرار نگرفته، نشان میدهد که این جریان از گشایش فضای مورد نظر خود چه اهدافی را طلب کرده و به چه سوداهایی دل بسته است.