سربازان به پا خاسته اند
فرارسیدن 14 خرداد امسال معنایی دیگر خواهد داشت. 14خرداد 90 از بسیاری جهات با ایام قرینه خود در سال های گذشته متفاوت است و این تفاوت بی گمان خود را به رخ خواهد کشید. در تمام سال های گذشته وضع از این قرار بوده است که خیل عاشقان امام در سراسر جهان و بویژه درایران وقتی طلیعه 14 خرداد نمایان می شد حس می کردند دوباره فرصتی دارند برای اینکه عشق خود را به مراد عزیز تر از جانشان فریاد کنند. این عشق بویژه قلب جوانان و نورسیدگان، آنها که به چشم سر هرگز امام را ندیده و محضرش را درک نکرده اند، با حرارت بیشتری زبانه می کشید و به همین سبب هم بود که وقتی به خیل حاضران در بارگاه امام نظر می کردی اکثر آنها را جوانانی تشکیل می دادند که به سابقه نه، اما به حقیقت آنچه در دل و جانشان می گذشت، از بسیاری از مدعیان انقلاب انقلابی تر و از داعیه داران خط امام، به اصول و مبانی این خط پای بند تر و در راه آن پای کارترند. امسال اما چیزی فراتر از سر داده شدن فریاد عشق ودلدادگی رخ خواهد داد.
مردم ایران امسال در حالی به جانب حرم مرادشان روانه خواهند شد که می دانند این بار مردان و زنان بسیاری در گوشه و کنار منطقه بزرگ خاورمیانه آرزو دارند کاش در ایران بودند و می توانستند درعرض ارادت به آن رهبر بزرگ با آنها همراه شوند. خمینی کبیر(ره) روز 14 خرداد از میهمانانی پذیرایی خواهد کرد که این بار نه فقط از جانب خود بلکه به عنوان نمایندگان خیل کثیر مردان و زنان به پاخاسته در جای جای خاورمیانه که جان خود را از پیام سترگ خمینی (ره) سیراب می بینند، در محضرش گرد آمده اند.
آن روز که امام می گفت این انقلاب در مرزهای ایران محصور نخواهد ماند و گستره آن همه امت اسلام را در بر خواهد گرفت، شاید بسیاری با خود تصور کردند که این جمله یا یک شعار است یا خبر از آینده ای آنچنان دور دست می دهد که به این زودی ها نباید انتظار تحققش را داشت. بویژه آمریکایی ها بدون تردید باور نمی کردند هنوز هم تا حدودی نمی کنند که مردان و زنانی یک لاقبا، به پا خاسته از میانه خانه های گلین و کوچه های خاکی و گاه با دست خالی و پای برهنه، قدرت آن را داشته باشند که شبکه پیچیده و تودرتوی منافع حیاتی آنها و ساختار ها و افراد حافظ آن را در زمانی بسیار کوتاه -آنقدر کوتاه که اجازه هرگونه برنامه ریزی متقابل را از آنها بگیرد- پایین بکشند و ویران کنند.
سوالی که آمریکایی ها باید به آن پاسخ بدهند و نمی توانند، این است که این نیرو و انرژی عظیم از کجا آمد؟ منبع این سیل خروشان که همه دار و ندار آنها در خاورمیانه در هم کوبیده و به سرعت در حال فراتر رفتن از خاورمیانه و خودنمایی در قلب اروپاست کجا بوده است؟ آیا همه وقایع بزرگ محصول آن است که یک جوان تونسی ظلم خاندان بن علی را بیش از این تاب نیاورد و خود را گوشه ای به آتش کشید. واقعه ای چنان خرد، آیا توان تبیین درهم ریختگی هایی چنین عظیم را دارد؟ آنچه می توان به سادگی دید این است که آمریکایی ها ترجیح می دهند سرخود را زیر برف کنند و حقیقت را نبینند. حقیقت چیست؟ ظاهرا همان است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر بخت برگشته دولت اشغالگر قدس شریف دیده است: صدای خمینی را از کنار مرزهایمان می شنویم! زمانی آمریکا و اسراییل نگران بودند که فی المثل کسانی در تهران نشسته اند و برای حمله به منافع و هدم موجودیت آنها نقشه می کشند. البته که چنین بود و بسیاری طراحی های ظریف و موثر برای گوشمالی دادن غرب در این سال ها انجام شده و پس از این هم خواهد شد اما این را دیگر باور نمی کردند که دورانی برسد که در آن دوران فکر کردن به آنچه در خیابان های قاهره، داخل کرانه باختری، مرزهای شرقی سعودی، قلب صنعا و گوشه و کنار اردن می گذرد چنان انرژی از آنها بگیرد که دیگر نفس و توانی برای درافتادن با ایران باقی نماند.
منشا این دوران جدید چیست و کجاست؟ امام می فرمود سربازان من در گهواره اند. بعضی خیال کردند این جمله فقط در مورد نسلی مصداق دارد که انقلاب 57 را ساختند و ندانستند که تا امام هست روند پرورش سرباز در گهواره هم ادامه دارد و هرگز برای آن پایانی نخواهد بود. درست در همان روزهایی که آمریکایی ها علیه ایران جنگ به راه انداختند، ایران را تحریم اقتصادی کردند، مردان بزرگ و شخصیت های برجسته آن را ترور کردند، برای منزوی شدن آن در جهان کوشیدند، جلو راه پیشرفت آن سد بستند و خلاصه هر روز از راه و روزنی جدید به توطئه گری علیه آن پرداختند، آری در تمام آن ایام، خیال غرب این بود که دیگر دوران خمینی به سر آمده است چنان که تفاله های داخلی شان هم گفتند باید این مکتب را در موزه ها جست وجو کرد. اما اشتباه می کردند. داخل گهواره ها نسلی در حال پرورش بود که مصمم بود تعیین کند چه چیز را باید به متن زندگی در کف خیابان آورد و فریاد کرد و چه چیز را باید به موزه فرستاد. امروز آن نسل به پاخاسته است. نسلی که تصمیم دارد به آمریکایی ها نشان بدهد آنچه تا به حال دیده و تجربه کرده اند در قیاس با آنچه از این پس خواهند دید به واقع هیچ نیست.
در عربستان سعودی، بارانداز منافع غرب در منطقه و شریان تغذیه اقتصادی آمریکا، نسلی متولد شده که دیگر نمی تواند بپذیرد عتیقه هایی فسیل شده بر آن حکومت کنند و دار و ندارش را یا خود بالا بکشند و یا در حلقوم آمریکایی ها بریزند. در یمن (جایی که آمریکایی ها آن را از نوع مناطق کوچک دارای اهمیت بزرگ می خوانند)، مردان و زنانی سلحشور در پی احیای کرامت انسانی خود برآمده اند و بنای کم آوردن و خسته شدن هم ندارند تا وقتی که نوکر آمریکا به زیر کشیده شود. در بحرین، جایی که غیرت و حمیت شیعیانش نشان از روح پولادین شیعیان صدر اسلام دارد ماجرا تازه آغازشده است و تا وقتی که حقوق شهروندی شیعه احیا نشود پایان نخواهد پذیرفت. در لیبی جوانانی پدیدار شده اند که از خونریز ترین دیکتاتور تاریخشان هیچ هراسی به دل راه نمی دهند و به ازای هر یک گلوله ای که به سمت مزدوران او شلیک می کنند شعار الله اکبر سر می دهند. در مصر، مردم رنجور ولی امیدوارند و هر روز با روحیه ای که تازه و تازه تر می شود با اراده هایی درگیر می شوند که بنا بر دزدیدن انقلاب آنها دارد. این همه نشان آن است که آمریکا قادر به متوقف کردن رسوخ پیام امام در دل ها که می گفت بایستید و مقاومت کنید خداوند نتیجه را برای شما تضمین خواهد کرد نبوده اند و حالا که آن پیام به اقدام تبدیل شده و گفتمان امام خود را به شکل سازمان های خودانگیخته مردمی نشان می دهد دیگر خود را به طور کامل در مقابل آن ناتوان و عاجز می بینند.
این جمله معروفی است که خمینی روح خدا بود در کالبد زمان. تماشای جلوه گری این روح وقتی که مومنان را به ستیز با کفار بر می انگیزد و جان و ایمان آنها را تا آخر لحظه نبرد تازه و با طراوت نگه می دارد حقیقتا حیرت انگیز و لذت بخش است. آمریکایی ها امروز با نسلی مواجهند که آن سخن امام را که می گفت ما مامور به تکلیفیم نه نتیجه با سرشت خویش درآمیخته اند. مهم تر از این، این نسل اکنون از ادای تکلیف همان لذتی را می برد و همان بهجت و انبساطی به دلش می افتد که اگر به نتیجه می رسید توقع آن را داشت. بدون تردید ظهور این نسل و میدان دار شدن آن بزرگترین خطری است که استکبار در سراسر حیات چند صد ساله خود با آن مواجه شده است. این نسل تکامل یافته همه آن مردان و زنانی است که در گمنامی و مشقت به تکلیف خود درباره ایستادن در مقابل ظالمان عمل کردند و اما شاید امید نداشتندکه روزی الگوی عمل آنها عالمگیر شود.
حالا جالب است که می بینیم آمریکایی ها به هر ابزاری چنگ می زنند تا این انرژی رها شده را خنثی کنند یا اگر نشد آن را به مسیری منحرف نمایند که کمترین صدمه را به منافع آنها بزند. یک بار از کمک اقتصادی حرف می زنند و از خود نمی پرسند مسئله اگر فقط نان مردم بود چرا در تونس و عربستان که دغدغه نان چندان جدی نیست خلایق به پا خاستند. گاهی اینطور وانمود می کنند که مشکل مردم منطقه آزادی است و بعد نتیجه می گیرند که پس دولت ها باید لیبرال تر شوند باز هم غافل از اینکه مردم منطقه اگر هم طالب آزادی باشند آزادی از آمریکاست و آزادی برای جنگیدن با آمریکا که نه فقط دنیای آنها بلکه با دین و آخرتشان هم درگیر شده است. اما این راه ها در مقابل شاهراهی که امام و خلف او گشوده و پیش پای مردم منطقه قرار داده اند حقیقتا بیغوله هایی بیش نیست و مردم منطقه دیگر بیغوله را با شاهراه اشتباه نخواهند گرفت.
دورانی جدید فرا رسیده است. بیش از دو دهه پس از آنها امام ما به جوار رحمت خدا رفت ، مشتاقان او تازه به پا خاسته اند و صدایش می کنند و چون پاسخ می شوند -که می شنوند- چنان گرما و انرژی در جان آنها شعله می گیرد که دیگر هیچ نیرویی جلودارشان نیست. عصر خمینی تازه آغاز شده است.
مهدی محمدی
شعر (گفت و شنود)
گفت: سایت «پارلمان نیوز» ارگان فراکسیون اقلیت مجلس نوشته است «مجمع روحانیون مبارز حمایت قاطع خود از اظهارات اخیر خاتمی را اعلام کرد»!
گفتم: مجمع روحانیون مبارز هم در وطن فروشی و جنایات خاتمی و سایر سران فتنه سهیم است و بایستی مانند خاتمی به خاطر جنایات و آدم کشی ها و وطن فروشی های خود منتظر محاکمه و مجازات باشد.
گفت: از این گذشته، خاتمی عضو مرکزیت مجمع روحانیون است بنابراین حمایت مجمع از وی مثل این است که خاتمی از خودش حمایت کرده باشد.
گفتم: شاعری یک شعر بند تنبانی خواند و بلافاصله شروع کرد به تعریف از شعرش و به به و چه چه گفتن برای خودش. یکی گفت؛ معمولا باید صبر کنی تا مردم از شعرت تعریف کنند. یارو در جواب گفت؛ 30 سال است که صبر کرده ام ولی هیچکس تعریف نکرده که هیچ، لعنت و نفرین هم فرستاده اند!
شورای هماهنگی سبز یا شورای تهیه سوژه برای کیهان؟!
اقدام بامزه شورای هماهنگی سبز (مقیم پاریس) در دعوت به پیاده روی همراه با سکوت، واکنش های جالب توجهی را در رسانه های اپوزیسیون باعث شد.
نویسنده وبلاگ گودزیلای سبز (از همکاران شبکه بالاترین) در واکنش به نبوغ تازه عناصر فراری نوشت: جناب شورا به کجا چنین شتابان؟ پیاده روی؟ حالا آخرش چی؟ طرف یک ساعت و نیم راه بیخود بیاد، برای قدم زدن در پیاده رو؟ آخرش چه اتفاقی می افته؟ فرداش شریعتمداری می نویسه اومده بودن ورزش همگانی! اصلا شما چه شورایی هستین؟ اگه به دموکراسی اعتقاد دارین، کی شما رو انتخاب کرده و طرف مشورت شما کیه؟
وبلاگ کردستان پرس نیز در همین زمینه نوشت: مخالفان محترم! لطفا در پیاده رو مانده و با سکوت متفرق شوید! در پی صدور بیانیه شدید اللحن شورای راه سبز، مهمترین چیزی که در این بیانیه به چشم می آید خود را صاحب مخالفان فرض کردن است اما آیا ما حق نداریم از این اعتماد به نفس شورا در دعوت به پیاده گردی انتقاد جدی کنیم و آن را در راستای هر چه بیشتر به ابتذال کشاندن راهکارهای مبارزه و بالاتر از آن خود اهداف جنبش بدانیم. اکنون چه شده که هسته مخفی شورا با چنین بیانیه های سردی حاکمیت را بیشتر به خنده واداشته و با روحیه ای صدچندان نثارشان کرده؟ آیا هدفی جز این ندارند که فریاد ما را به آواز دلنشین و طربناک در گوش حاکمیت تبدیل کنند؟ آیا با این روحیه افسرده می توان دل به دریای خواسته ها سپرد؟ آیا این عقب نشینی فرصت طلبانه و سوسو زدن نیست؟
یک همکار دیگر بالاترین هم یادآور شده است: این بود خرداد پرحادثه با همین بی هدفی؟ این روزها شورایی بی هویت که خود را وابسته به موسوی و کروبی می داند با کمال بی تدبیری برای خود تعیین و تکلیف می کند بدون هیچ هدفی و هیچ تدبیر خاصی برای خود قرار و مدار نمی گذارد. شورای باتدبیری که هیچ ضرری نخواهد دید و اصلا هویتی ندارد.
نویسنده «شکوه پارسی» هم معتقد است: کسانی که خود را مشغول این گروه اصلاح طلب کرده اند آیا واقعا امیدی به آنها دارند یا منفعتی از قبل آنها می برند؟ نقطه روشن ماجرا کجاست؟ من جز سیاهی و پس رفتگی چیزی نمی بینم. آنها در تنگناها فقط به کمک رژیم می شتابند.
یکی دیگر از نویسندگان بالاترین با امضای کاریزما درباره تحرکات شورای هماهنگی نوشته است: شورای عزیز! اول لطف کن بگو کی هستی، بعد دعوت کن به پیاده روی! قراره برای امام برن تو خیابون؟ ما جونمونو بذاریم کف دستمون بریم خیابون که شما بگین جمهوری اسلامی می خوایم و برین دنبال تعامل با رژیم؟ اصلا هدف شما چیه؟ لطفا نگین ما سخنگوی مردمیم چون مردم همه جور سلیقه و فکری دارن.
دو تن از همکاران بالاترین هم واکنشی با این ادبیات دارند: «بیانیه شورای هماهنگی سبز افتضاح بود. آیا اینها اومدن برای نابودن جنبش؟ به شدت ناامید شدم» و «تا کی باید چوب این شورا رو بخوریم. چه قدر پیشرفت کردیم! چه قدر مضحک و خنده داره. این چه جور مسخره بازی و وقت تلف کردنیه؟ چرا ما رو به بازی گرفتن؟».
اما در مقابل این برخوردهای اعتراضی، یکی از افراد خارج نشین با امضای زیره سبز در توجیه دفاع از شورای هماهنگی این طور استدلال کرده که «آقایون سرنگونی طلب که می گین پیاده روی یعنی چی؟ مگه کسی جلو شما رو گرفته، چرا از 25 بهمن حتی یک راهپیمایی هم نتونستین راه بندازین؟ شما که نمی ترسین چرا کاری نکردین؟
سفارش کوتاه و رسای امام خمینی به آیت الله خامنه ای
حضرت امام(ره) چند جمله را حین ناراحتی قلبی و بستری شدن در بیمارستان فرمودند که وصیت نامه سی صفحه ای ایشان می تواند در همان چند جمله خلاصه شود.
این تعبیر، بیان رهبر معظم انقلاب ضمن اشاره ای به یکی از خاطرات مربوط به بیماری حضرت امام خمینی است. به گزارش بولتن نیوز، حضرت آیت الله خامنه ای در بیان خاطره مذکور می فرمایند: بهار سال 1365، روزی را که امام(ره) در بستر بیماری بودند، فراموش نمی کنم. ایشان دچار ناراحتی قلبی شده بودند و تقریبا ده، پانزده روزی در بستر بیماری بودند. در آن زمان من در تهران نبودم. آقای حاج احمد آقا به من تلفن کردند و گفتند سریعا به آنجا بیایید؛ فهمیدم که برای امام(ره) مسئله ای رخ داده است. آناً حرکت کردم و پس از چند ساعت طی مسیر، خود را به تهران رساندم. اولین نفر از مسئولان کشور بودم که شاید حدود ده ساعت پس از بروز حادثه، بالای سر ایشان حاضر شدم. خدمت امام(ره) رفتم و هنگامی که نزدیک تخت ایشان رسیدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگه دارم و گریه کردم. ایشان تلطف فرمودند و با محبت نگاه کردند. بعد چند جمله گفتند که چون کوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بیرون آمدم و آنها را نوشتم.
در آن لحظاتی که امام(ره) ناراحتی قلبی پیدا کرده بودند، ایشان انتظار و آمادگی برای بروز احتمالی حادثه را داشتند، بنابراین مهمترین حرفی که در ذهن ایشان بود، قاعدتا می باید در آن لحظه حساس به ما می گفتند. ایشان فرمودند: «قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید، «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» باشید و اگر با هم بودید، هیچ کس نمی تواند به شما آسیبی برساند.» به نظر من وصیت سی صفحه ای امام(ره) می تواند در همین چند جمله خلاصه شود.
شرح روایتی از امام باقر(ع) در کلام رهبری
رهبر معظم انقلاب در بیان شرح روایتی از امام باقر(ع) به تبیین صفای میان شیعیان پرداختند.
معظمله با اشاره به روایت مذکور در کافی ج2 ص174 بیان داشتهاند: «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَى أَخِیهِ فَیُدْخِلُ یَدَهُ فِی کِیسِهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِکَ فِینَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَیْءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاکُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ یُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد».
فى الکافى، عن الباقر(علیهالسّلام)؛ «أیجىء احدکم الى اخیه فیدخل یده فى کیسه فیأخذ حاجته فلا یدفعة». حضرت امام محمد باقر(علیهالسّلام) از یکى از اصحابشان سؤال میکنند - «که این مقدمه دیگر ذکر نشده که آن صحابى که بود و چه سؤالی کرده بود و از کجا آمده بود؛ اینها دیگر توى این روایت نیست» - که آیا در آنجائى که شما هستید، وضعیت اینجورى است که یکى از شماها دستش را توى جیب برادر دینىاش بکند و هر چه که لازم دارد، از توى جیب او بردارد، او هم ناراحت نشود؟ به این حد رسیدهاید که جیبتان براى همدیگر رایگان باشد؟
مرحوم حرزالدین نقل میکند که «شیخ خضر» هم عصر مرحوم کاشفالغطاء، از علماى بزرگ بود و خیلى مورد توجه مردم قرار داشت. میگوید در روز عید، مردم نجف و عشایر و آنهایی که به شیخ خضر علاقه داشتند، منزل او آمدند و هدایایی آوردند - پول آوردند، طلا آوردند - و همین طور جلوى ایشان میگذاشتند و ایشان هم آن پولها و طلاها را جلوى دستش گذاشته بود و همان طور روى هم کوت (انباشته) شده بود. بعد شیخ جعفر کاشفالغطاء آمد. (معلوم میشود آن وقتها هنوز شیخ جعفر به مقام ریاست نرسیده بود).
ایشان آمد و نشست و چشمش به این پولها و طلاها افتاد. بعد یواش یواش نزدیک ظهر شد و مردم رفتند. شیخ جعفر بلند شد گوشهى عبایش را پهن کرد و این طلاها و پولها را گوشهى عبایش ریخت و گفت، خداحافظ شما، و رفت! شیخ خضر هم نگاهى کرد و چیزى نگفت؛ کأن لم یکن شیئاً مذکورا!
حالا این قصهاى که نقل کردم، دنباله هم دارد، که دنبالههایش باز از این جالبتر هم هست.
به هر حال حضرت سؤال میکنند که در اموال شخصى، شما اینجور هستید که مثلاً قبایتان را آنجا آویزان کردهاید، رفیقتان مىآید دست میکند توى جیب قباى شما و یک مقدار پولى که لازم دارد، برمیدارد و بقیهاش را آنجا میگذارد و بعد راه مىافتد میرود، به شما هم اصلاً برنخورد و ناراحت نشوید؟ چنین وضعى بین شما هست؟ «فقیل ما اعرف ذلک فینا». آن راوى گفت که در بین خودمان اینجور، وضعى نیست. «فقال فلا شىء اذاً»؛ فرمود: پس هنوز خبرى نیست، هنوز چیزى نیست.
من اینجا این حاشیه را اضافه کنم که این مربوط به زمان امام باقر(علیه الصّلاة و السّلام) است. در آن زمان، شیعه تدریجاً داشت شکل میگرفت. بعد از حادثهى عاشورا، در ظرف این 33 سال، 34 سالى که دوران امام سجاد(علیه الصّلاة و السّلام) بود، تدریجاً و یواشیواش مردم جمع میشدند؛ چون بعد از حادثهى عاشورا، آن شدت عملى که به خرج داده شده بود، شیعه را متفرق کرد؛ بعضىها برگشتند، بعضىها منصرف شدند، بعضىها از ولایت اهل بیت پشیمان شدند؛ هر کسى به یک طرفى رفت. در این 34 سال، یواشیواش مردم جمع شدند.
در زمان امام باقر(علیه الصّلاة و السّلام) مردم بیشتر جمع شدند. مردم تدریجاً در شهرها، در نقاط مختلف، نزدیک و دور، جمع میشدند. این مربوط به آن وقت است که حضرت میخواهند بگویند، این کانونهاى تشیع را باید در سرتاسر دنیاى اسلام اینجورى تشکیل دهید، اینجور با هم باصفا باشید.
حضرت وقتى فرمودند «فلا شىء» - هنوز هیچ خبرى نیست؛ آنى که باید بشود، نشده است - آن طرف ترسید؛ «قیل فالهلاک اذاً؟». «هلاک» در اینجا و در خیلى جاهاى دیگر به معناى مردن نیست؛ به معناى بدبخت شدن است: یعنى پس دیگر بدبخت شدیم آقا؟ دیگر هیچى نیست؟ «فقال انّ القوم لمیعطوا احلامهم بعد». «احلام» در اینجا جمع «حلم» است. مادهى «حَلُمَ یَحلُمُ» به معناى حلم ورزیدن است؛ با «حَلَمَ یَحلُمُ» که به معناى رؤیا و اضغاث احلامى که در قرآن هست، تفاوت دارد؛ آن از باب نَصَرَ یَنصُرُ است، حَلَمَ یَحلُمُ است؛ این از باب شَرُفَ یَشرُفُ است؛ حَلُمَ یَحلُمُ. اینجا احلام جمع حلم است. پس هنوز به آن بردبارى و آن ظرفیت لازم نرسیدهاید.
بنابراین به معناى هلاک نیست که بگوئیم نابود شدید، عذاب خدا گریبان شما را گرفت؛نه، به معناى این است که هنوز آن ظرفیت لازم را پیدا نکردهاید.
اظهارات سردار نقدی در مورد فرقه منحرف
سردار محمدرضا نقدی در حاشیه نشست با فعالان فرهنگی استان لرستان در جمع خبرنگاران در خرمآباد در خصوص جریان انحرافی گفت: جریان انحرافی بیریشه و بدون پایگاه اجتماعی است، از این رو جریانی نیست که بسیج برای مقابله با آن برنامهریزی داشته باشد.
وی افزود: عدهای فکر میکنند با این کارها میتوانند به نظام ضربه بزنند این در حالی است که نظام به این موضوعات پوچ و بیارزش اهمیت نمیدهد.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به برنامههای بسیج در زمینه تقویت بازار صادراتمحور گفت: با کمک بسیج اصناف، برنامههایی در زمینه آموزش بازرگانان و تجار برای تقویت بازارهای صادراتمحور برگزار میکنیم.
سردار نقدی اظهار داشت: سازمان بسیج برای فرهنگسازی مصرف کالاهای داخلی برنامهریزی کرده است.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور گفت: در حال حاضر بازار داخلی از کالاهای وارداتی اشباع شده که اگر جلوی این واردات بیرویه را بگیریم، کمک بزرگی به اشتغال کشور میشود، به نحوی که اگر از هر یک میلیارد دلار واردات به کشور جلوگیری شود، نزدیک به ۲۰۰ هزار شغل ایجاد میشود.
سردار نقدی به برنامههای این سازمان در زمینه اشتغالزایی جوانان اشاره کرد و اظهار داشت: چگونگی شکل دادن به واحدهای تخصصی کار، آموزش نحوه ایجاد شرکتهای تعاونی، چگونگی جذب منابع مالی، مهارت آموزی و ارائه برنامههایی برای کمک به آموزش فنی و حرفهای در مناطق روستایی و عشایری از جمله این برنامهها است.
فعالیت جریان انحرافی در شهر شاهد نمونه
با بروز برخی اقدامات و رخدادها با رنگ و بوی انحراف از مبادی اسلامی در شهر مذهبی درچه اصفهان که اخیرا شهر شاهد نمونه کشوری هم نام گرفته است، مردم این شهر دست به اعتراضات گسترده برداشته و خواستار عزل شهردار و رئیس شورای شهر خود شده اند.
به گزارش خبرنگار ندای انقلاب با بروز برخی اقدامات و رخدادها با رنگ و بوی انحراف از مبادی اسلامی در شهر مذهبی درچه اصفهان که اخیرا شهر شاهد نمونه کشوری هم نام گرفته است، مردم این شهر دست به اعتراضات گسترده برداشته و خواستار عزل شهردار و رئیس شورای شهر خود شده اند.
به دنبال برگزاری مسابقه اسکیت دختران و پسران به مسافت بیش از دو کیلومتر در خیابان های این شهر و برخی فسادها در مجموعه ای تفریحی معروف به باغ شهرداری و همچنین برگزاری برخی جشن ها با شیوه های نامناسب و خلاف عرف شهر مذهبی درچه و بعضا به دور از شئونات اسلامی که با حمایت شهردار و برخی اعضای شورای این شهر به خصوص رئیس این شورا برگزار شده، مردم این شهر این اقدامات را برنتافته و دست به اعتراضات گسترده زده و طی هزاران امضاء در طومارهایی مردمی خواستار برخورد قاطع مسئولان با عوامل این گونه برنامه ها در این شهر شده اند.
امام جمعه این شهر نیز ضمن ابراز انزجار از این گونه اقدامات در حمایت از این خواست مردمی نقش موثری داشته است.به همین علت جریانی با محوریت رییس یکی از نهادهای محلی به نام(م.ج) و فردی به نام (الف) از مسئولین شهری اقدام به پخش شایعه و شب نامه و...بر علیه امام جمعه محترم که از مبارزان سالهای ستمشاهی و موسس و فرمانده سپاه شهر در سال های دفاع مقدس بوده است مینمایند و سه شکایت هم در دادگاه ویژه روحانیت مطرح میسازند که یکی از این این شاکیان به نام س.ع.م شکایت خود را پس گرفته و اعلام کرده تحت فشار شهردار و دو تن از همان نهاد محلی (م.ج) و(م.پ)اقدام به شکایت کرده اند.
لازم به ذکر است که شهر درچه اصفهان از شهرهای عالم پرور و زادگاه مرجع بزرگوار شیعه حضرت آیت الله العظمی آقا سید محمد باقر درچه ای (ره) و خانواده معروف علمی ایشان می باشد و یکی از شهرهایی است که مردم آن همواره به عنوان یکی از متدین ترین و انقلابی ترین شهرهای کشور شناخته می شده اند و شهید نواب صفوی هم اصالتا از طریق پدر منتسب به این شهر می باشند. مردم این شهر با نثار شهیدان فراوانی در دوران دفاع مقدس حائز رتبه اول میزان شهدا در بین تمامی شهرهای کشور شده اند به طوریکه از هر 76 نفر جمعیت این شهر، یک نفر به شهادت رسیده است. متأسفانه اخیرا با روی کار آمدن عده ای از مسئولان با دیدگاه های انحرافی، حرکت ها و برنامه هایی در این شهر شروع گشته که آشکارا سعی در تقدس شکنی و برهم زدن و آلوده نمودن جوّ مذهبی این شهر به مسائلی دارد که تا پیش از این نداشته است.
حساسیت و اعتراض مردمی به مسئولان این شهر از زمانی آغاز شد که شهردار این شهر اعلام می دارد "متأسفانه بیش از 90 درصد حرکت های اجتماعی شهر درچه مذهبی است و من آمده ام آن را درست کنم "، که بعد از آن اعتراضات گسترده طلاب، روحانیون و مردم این شهر را به همراه داشته است، خبرهای رسیده حاکی از آمادگی مردم جهت راهپیمایی اعتراض آمیز در این شهر، بعد از مراسم نماز جمعه بوده که بنا به سفارش علما و بزرگان اصفهان فعلا این حرکت منتفی شده است.
بررسی ها نشان از ارتباطات پشت پرده برخی از مسئولان بلند پایه استان که در واقع عناصر اصلی وابسته به جریان آقای (م) در سطح استان هستند، در حمایت از عوامل این برنامه ها در شهر درچه دارد و همین امر تاکنون باعث بی نتیجه بودن خواسته های مردم شده که اسامی آنها در صورت لزوم منتشر خواهد شد.
ضمنا علمای بزرگ استان اصفهان بالاخص مرجع بزرگوار تقلید حضرت آیت الله مظاهری از امام جمعه محترم شهر درچه به خاطر ایستادگی در برابر اقدامات شهردار و رییس شورا حمایت نموده اند و خواهان برخورد مسئولان با این افراد شده اند که متاسفانه مسئولان ذیربط به این فرمایش حضرت آیت الله مظاهری عمل ننموده اند.
گروه انحرافی ،جریان فتنه را امیدوار کرد
یک کارشناس مسائل سیاسی گفت که جریان فتنه برای نقشآفرینی هرچند محدود در آستانه انتخابات مجلس نیاز به “گفتمان سازی ” برای تداوم تحرکات اجتماعی با توجه به عدم ظرفیت و قابلیت گفتمان اصلاحات دارد که به انحای مختلف از قبیل منشور، مانیفست و … آن را دنبال میکند.
گرچه جریان فتنه با حماسه مردمی و ماندگار ۹دی عملاً دچار مرگ سیاسی شد اما بازشناسی این جریان وابسته به خارج از کشور درجهت بصیرتافزایی و شناخت برنامهریزیهای عوامل داخلی و خارجی آن برای بازآفرینی تحرکاتشان خصوصاً در آستانه انتخابات مجلس نهم مسأله مهمی است.
آنچه در ذیل میآید گفتوگوی تفصیلی فارس با مهدی علیخانی صدر مشاور وزیر و معاون مدیر کل سیاسی وزارت کشور درخصوص سناریوهای جریان فتنه و اصلاح طلب برای نقش آفرینی در رخدادهای سیاسی آینده است.
* درخصوص “نحوه فعالیتها و سناریوهای احتمالی جریان فتنه و اصلاح طلب در انتخابات مجلس نهم ” نظرتان را بفرمائید؟
- علیخانی: بی شک جریان فتنه با اتکا برعوامل باقیمانده داخلی و حمایت بیشتر غرب، تلاش خود را برای بازآفرینی موجی جدید آغاز کرده که حرکتهای آشوبگرایانهای مانند ۲۵ بهمن سال گذشته از همین دست است که به دلیل نقش مؤلفههای خارجی در ایجاد آن و همزمانی با تحولات مهم در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی، باید مورد توجه واقع شود؛ چرا که پس از ماهها رکود در تحرکات خیابانی سران فتنه که دلیل اصلی آن عدم رویکرد عمومی مردم به فراخوانهای آنها بود، تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به محملی برای دور جدید تحرکات تبدیل شد.
آغاز این مرحله را اگرچه بعضی به بیانیه فراخوان موسوی و کروبی برای حمایت از مردم مصر و تونس در ۲۵ بهمن معطوف میکنند، اما به دلیل حمایت بلافاصله رسانههای نظام سلطه از این فراخوان و حمایت مستقیم اوباما و سران غرب از آن و بکارگیری تمامی رسانهها برای پوشش خبری آن، نشان از هماهنگی کامل سران داخلی و بیرونی در سناریوی جدید علیه نظام دارد که بیتردید هدف از آن تداوم و تقویت موج جدید تا انتخابات مجلس در اسفند سال جاری است.
* باتوجه به اینکه پس از ۹دی تا ۲۵بهمن با تحرک جدی از سوی فتنهگران مواجه نبودیم، چه شرایطی باعث شد تا این جریان فضا را برای اغتشاش مناسب ببیند؟
- علیخانی: البته نباید فراموش کنیم که جریان فتنه هیچگاه فعالیت خود را تعطیل نکرده و نمیکند و به فراخور شرایط و فضای سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی مذهبی سعی بر سوءاستفاده و تهییج فریبخوردگان و موجآفرینی میکند و لذا در فاصله ۹دی ۸۸ تا ۲۵بهمن ۸۹ تلاشهای متعدد این جریان در مناسبتهای مختلفی نظیر چهارشنبه آخرسال، برخی سالگردها و … را شاهد بودیم.
البته در ۲۵بهمن شرایط متفاوت بود؛ چرا که دولت در سال ۸۹ و با عبور از حوادث سال ۸۸ در عرصههای مختلف مباحث هستهای، طرح هدفمند کردن یارانهها و … موفقیتهای چشمگیری داشت و از سوی دیگر تحولات کشورهای اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و رویکرد ملتهای مسلمان منطقه به گفتمان انقلاب اسلامی که در اصل نشأت گرفته از انقلاب عظیم اسلامی و توفیق دیپلماسی شجاعانه دولت در عرصه خارجی بود؛ شرایط ویژهای را رقم زده بود.
** حاشیهسازی جریان انحرافی، جریان فتنه را به اثرگذاری بر فرآیندهای سیاسی امیدوار ساخت
همچنین انعکاس برخی اختلافنظرها میان سران قوا در رسانهها و عملکرد و حاشیهسازی برخی از جریانهای انحرافی مرتبط با جریان اصولگرایی نیز جریان فتنه را به اثرگذاری بر فرآیندهای سیاسی امیدوار ساخت؛ لذا فتنه گران با اتکا بر اینکه در چنین شرایطی با حمایت ویژه غرب و به بهانه حمایت از موج بیداری اسلامی در منطقه میتوانند اصطلاحاً نعل برعکس بکوبند و با آدرس غلط دادن به مردم خود را بازآفرینی کنند، به میدان آمدند.
* باتوجه به عدم موفقیت فتنهگران در ۲۵ بهمن وضعیت کنونی این جریان را چطور ارزیابی میکنید؟
- علیخانی: بیتردید عدم موفقیت فتنهگران در فراخوان ۲۵بهمن و موج محکوم کردن این اقدام در مجلس و برخی چهرهها که تا آن زمان رسماً جهتگیری نکرده بودند، نگرانی سران فتنه را از انفعال و سرخوردگی اندک هواداران فتنه افزایش داده است که بیشک نگرانی آنها از دست دادن اعتماد بیگانگان به عنوان یک اپوزیسیون اثرگذار را نیز افزایش داده که برخی اظهارنظرهای سران خارج نشین فتنه حاکی از این مساله است.
همچنین اختلاف نظرها در لایههای مختلف مدیریت فتنه بالا گرفته و باتوجه به اعمال محدودیتها برای سران فتنه پس از ۲۵ بهمن سردرگمی بیش از پیش در این جریان به چشم میخورد.
سال۹۰، سال انتخابات مجلس و بسیار سرنوشتساز است و لذا انتخابات مجلس نهم که در اسفند ماه امسال برگزار میشود، میتواند مهمترین زمینه برای تحرکات مجدد فتنهگران باشد؛ چرا که برای جریانها و تشکلهای سیاسی این انتخابات فراز اصلی برای سنجش میزان پایگاه و حفظ موجودیت در عرصه سیاسی است از همین رو همه طیفهای سیاسی کشور با وجود اینکه زمان زیادی تا انتخابات مانده خود را برای این عرصه آماده میکنند اما جریان موسوم به اصلاحات و حامیانشان بیش از دیگر جریانها نیاز به بهرهگیری از این فرصت دارند؛ چرا که حوادث پس از انتخابات ۸۸ باعث انزوای آنها در عرصه سیاسی شد و برای تجدید حیات نیازمند حضور در این عرصه هستند. اما روند تحولات بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری به طور طبیعی به آنها مجال حضور در عرضه سیاسی را نمیدهد مگر اینکه با تحمیل خود بر فضای سیاسی یا دامن زدن به اغتشاشات، راهبرد نظام در عرصه مجلس نهم را دچار اخلال کنند.
بر این اساس جریان فتنه سعی خواهد کرد با دستاویز قراردادن و بهرهگیری از تحولات منطقهای برای ایجاد تحرک در هواداران تحرکات خود را به انتخابات مجلس گره بزند؛ این جریان باتوجه به عدم رویکرد عمومی مردم بسیار تلاش میکند تا برای جلب حمایت خارجی به مستندسازی برای محکومیت ایران در عرصههای بینالمللی پرداخته و در عین حال تلاش میکند از برخوردهای احتمالی نظام با سران فتنه جلوگیری کند.
در همین راستا تلاش خواهند کرد با انتقال مدیریت فتنه از ایران به خارج از کشور برای جلوگیری از برخوردهای احتمالی اقدام کنند. علاوه براین جریان فتنه برای زنده نگاهداشتن خود قطعاً بهرهگیری از حمایت برخی خواص غافل را در دستور کار خواهد داشت و برای موجآفرینی تلاش خواهد کرد با نفوذ در حاکمیت به ویژه در سطح مدیران میانی و بهرهگیری از رانتهای اطلاعاتی، اقتصادی و آگاهی از ضعفها و کاستیها، آنها را بزرگنمایی و شانتاژآفرینی کند.
* باتوجه به آنچه اشاره کردید مؤلفهها و ویژگیهای فعالیت جریان فتنه در برگزاری انتخابات مجلس نهم چیست؟
- علیخانی: همانطوری که اشاره کردم نگرانی سران فتنه از انفعال و سرخوردگی باقی مانده هوادارانشان بسیار مشهود است و لذا تلاش برای چسبندگی بیشتر فتنهگران به بیگانگان نشان از استمرار و تداوم آن نگرانی و فعالیتی متفاوت از قبل در آینده و به اشکال مختلف با هدفگیری مهندسی نظام برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی دارد.
جریان فتنه و اصلاح طلب با توجه به سرمایهگذاری ویژهای که بر روی تشکل های دانشجویی وابسته به خود در دانشگاهها کرده ، درصدد است بخش حمایت داخلی خود را از خیابانها به دانشگاهها منتقل کند که محوریت شبکههای مجازی و رسانهها در تحرکات از ابتدای فتنه پس از انتخابات حاکی از این مسئله است، و لذا محوریت تحرکات و میدانداری فتنهگران از اشخاص حقیقی معطوف به تشکلهای گمنام و استفاده ار چهرههای سفید بدون روشن شدن ماهیت آنها خواهد شد و برای نیل به این هدف فتنه در این تحرکات بر یک موج آفرینی فرسایشی متمرکز میشود. به گونهای که به جای شخصیتهای حقیقی در تداوم مسیر فتنه، تحرکات آینده عمدتاً به عوامل و عقبههای این شبکهها متمرکز است. به گونهای که نظام در آینده با “رهبران فیس بوکی ” و یا “تویتری ” مواجه است.
جریان فتنه برای نقشآفرینی هرچند محدود در آستانه انتخابات مجلس نیاز به “گفتمان سازی ” برای تداوم تحرکات اجتماعی با توجه به عدم ظرفیت و قابلیت گفتمان اصلاحات دارد که به انحاء مختلف از قبیل منشور، مانیفست و … آنرا دنبال میکند و لذا بدون دادن هزینه برای برخورد با عوامل اصلی، در هر مناسبتی با دادن فراخوان، ضمن اینکه بدنبال به چالش کشاندن برنامههای نظام هستند، درصدد ایجاد مشروعیت برای خود خواهند بود.
راهبرد کلی این جریان در ماههای اخیر در به چالش کشیدن برنامههای دولت خصوصاً در بخش اقتصادی و هدفمندسازی و بزرگنمایی برخی مسائل درون دولت و اختلافافکنی در جامعه است که بسیار باید مراقب آن بود.
براین اساس از آنجایی که فتنه سبز به اذعان عوامل داخلی و خارجی فتنه مدتهاست که مرده است تلاش برای تولد نسل بعدی آن در دستور قرار خواهد گرفت. جالب است بدانید ” فارین افیرز ” ارگان شورای روابط خارجی آمریکا در این رابطه مینویسد “بسیاری از مقامات آمریکا معتقدند که جنبش سبز مدتهاست که مرده است و امروز شاید تنها راه آمریکا، راهاندازی جنبش سبز ۲ باشد اگر فناوری سطح بالایی در اختیار مخالفان حکومت قرار گیرد آنها خواهند توانست تا با دولت مقابله کنند. حمایت غرب از جنبش سبز میتواند سبب تقویت مخالفان شود “.
* بر این اساس چه راهبردهای مقابلهای برای خنثیسازی برنامههای جریان فتنه باید اتخاذ شود؟
- علیخانی: نباید فراموش کنیم که جریان فتنه در حال حاضر در ضعیفترین حالت خود قرار دارد و باید قدرت بازآفرینی آنرا گرفت. بحمدالله با هوشیاری مردم در ۲۵ بهمن سال قبل و فراخوانهای بعد از آن و شفاف شدن فضای اجتماعی و عدم وجود هیچ عذر و بهانه برای سکوت برخی از خواص وضعیت در جامعه روشنتر از قبل است و از طرفی افشای مدیریت بیگانگان بر فتنه و مزدوری عوامل داخلی برای دستگاههای جاسوسی غرب جای هیچگونه شک و شبههای را باقی نگذاشته است و مطالبات مردم نسبت به محاکمه سران فتنه بسیار جدی شده است.
علاوه بر این هماهنگی و انسجام خوب نهادهای امنیتی و انتظامی برای مقابله و مهار تحرکات خیابانی، اغتشاشات خیابانی فتنه را کنترل کرده است.
هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم احساس خطر و رشد اعتراضات عناصر و عوامل مرتبط با جریان اصلاحات نظیر برخی نمایندگان اقلیت مجلس، برخی چهرهای سیاسی و … نسبت به روند تحرکات فتنه زمینه انشقاق در بین آنها را بیشتر فراهم خواهد کرد که باید مورد توجه باشد.
آنچه مبرهن است مطالبات کلان فتنهگران نیز از تغیر نظام و براندازی به مطالبات حداقلی برای عبور دادن چند نامزد کم حاشیه و اصطلاحاً خوش خیم از فیلتر شورای نگهبان و بدست آوردن پایگاهی در مجلس نهم کاهش مییابد که باید آنرا به حداقل رساند.
بیشک عرصه نبرد با جریان فتنه در سال ۹۰ “عرصه سایبری ” یا نبرد رسانهای است که باید مورد توجه نخبگان، متعهدین اصحاب رسانه و دانشجویان باشد. باید توجه داشت که عرصه سایبر گفتمان و ادبیات خاص خود را دارد و علاوه بر اینکه اغلب ظرفیتهای سختافزاری و نرمافزاری رسانهها و شبکههای اجتماعی توسط دشمن هدایت و مدیریت میشود، فرصتهای موجود برای ما نیز به درستی بهرهگیری نمیشود.
نکته مهم دیگر که بعضاً در محافل و برخی اظهارنظرها در مقابله با جریان فتنه شاهد آن هستیم و مساله بسیار مهمی هم هست بزرگنمایی و یا کوچکنمایی فراتر از واقعیت جریان فتنه و تحرکات آنهاست که جداً باید از آن پرهیز شود.
مسئله دیگر که نباید از آن غافل شویم و آنرا تمام شده تلقی کنیم لزوم بصیرتافزایی تودههای اجتماعی است که باید همچنان مورد توجه نخبگان باشد. همزمان با این راهبردها تدوین یک استراتژی مؤثر برای جلب ریزشهای جریان فتنه مبتنی بر راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی که مقام معظم رهبری بارها آنرا تاکید فرمودهاند باید در دستور کار ما باشد.
منبع : فتنه نیوز
مرده خوری فتنهگران، صدای خنده حامیان سابق را هم بلند کرد!
تلاش گسترده جریان آشوب برای سوءاستفاده از مراسمهای مختلف اجتماعی و غیرسیاسی به منظور ایجاد تحرک در بدنه منفعل و شبه مرده اغتشاشگران، با واکنش منفی حامیان سابق این جریان هم روبرو شده است؛ تا جایی که طنزپردازان و کارتونیستهای ضدانقلاب هم دست به تمسخر این اقدامات زدهاند.
سکوت و انفعال کامل جریان آشوب که از 22 بهمن 88 آغاز و به ویژه پس از حوادث 25 بهمن 89 و محدود کردن ارتباط سران فتنه پررنگ شده، سبب شده تا برنامهریزان خارج نشین این جریان با ارائه طرحهای مختلف و برنامهریزیهای گسترده به دنبال دستیابی به راهکاری برای خروج بدنه اغتشاشات از این وضعیت باشند.
در همین راستا، اتاق فکر جریان فتنه که با مدریریت عطاءالله مهاجرانی و در لندن فعالیت میکند، تاکنون دست به اقدامات متعددی برای اجرای این پروژه زده است؛ پروژهای که با راهاندازی چند شبکه تلویزیونی مستقل ماهوارهای ویژه این جریان آغاز و با همراهی مالی و معنوی کشورهای اروپایی و غربی به ویژه آمریکا، انگلیس و اخیرا آلمان پیگیری شد.
اخیرا نیز با توجه به عدم استقابل مردم از تجمعات پیشنهادی این افراد به مناسبتهای مختلف نظیر روز معلم، روز کارگر و غیره، سناریوی سوءاستفاده از مناسبتهای مذهبی و ملی و همچنین مراسمات عمومی در دستور کار این اتاق فکر قرار گرفته است؛ سناریویی که تلاش داشت تا مراسم تشییع مرحوم ناصر حجازی و همچنین مرحوم سحابی را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کند که البته با هوشیاری مردم و عزاداران ناکام ماند.
در همین راستا، "م.ن" که در سال گذشته با طراحی کاریکاتورهای توهین آمیز علیه جمهوری اسلامی ایران به دفاع از آشوبگران خیابانی میپرداخت، در جدیدترین اثر خود به تمسخر این استراتژی! جریان آشوب پرداخته و این سناریو را باعث خنده مردم و افکار عمومی دانسته است.
برنامه ریزی جندالشیطان برای ضربه به نظام
به تازگی سران گروهک تروریستی جندالشیطان جلساتی را به منظور اقدامات خرابکارانه علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز نموده اند.
این گروهک تروریستی در جلسات خود به منظور ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفتند که در آینده فعالیتهایی را به شرح ذیل انجام دهند:
1- تجهیز پایگاه های خود و حضور اشرار سرشناس با نیروهایشان در این پایگاه ها.
2- ایجاد ارتباط مستمر با پایگاهی از عوامل ( ISI ) پاکستان در شهر پنجگور پاکستان برای تسهیل در رفت و آمد در مناطق مورد هدف و تعامل با سایر تیم های اشرار.
3- ایجاد رابطه با سرکردگان گروهک نفاق و استفاده از تجارب جنگ های چریکی و عملیاتی آنها برای شروع ایجاد ناامنی در کشور از طریق عوامل ( ISI ) پاکستان.
4- برقراری تماس های تلفنی مکرر با خانواده معدومین و ترغیب آنان برای پیوستن به آن گروهک جهت انتقام جویی با استفاده از عناصر هوادار داخلی و مرتبطین .
من از صراط رد شدم، اما کار خیلی مشکل است
من حضرت امام را خواب دیدم؛ به من فرمودند که به دوستان بگویید، که من از صراط رد شدم، اما کار خیلی مشکل است ، قصه شوخی نیست.
شما روحیه امام را در نظر بگیرید چه روحیه عزیزی است، وقتی در معادلات به این نتیجه رسیدند که باید (قطعنامه ) را قبول کنند گفتند: من جام زهر قطعنامه را می نوشم. من کنار امام بودم، امام مرتب مشتشان را می زدند روی پایشان، می گفتند: آ، آ. برای اینکه تلویزیون ما داشت رزمندگان را نشان می داد، صحنه های جنگ را نشان می داد؛ اما امام با آن روحیه آمده بودند (قطعنامه ) را قبول کرده بودند.
و در آن نامه ای که امام (قطعنامه ) را نوشته بودند فرمودند:
خانواده شهدا، خانواده اسراء، من تا به حال جنگیدم و در جنگ عقیده ام این بود که به نفع شماست؛ امروز این عقیده را ندارم و قطعنامه 598 را قبول می کنم.
خدا می داند بر خانه امام چه گذشت هیچکس جرئت نمی کرد خانه امام برود پیش امام برود. بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند. همه اش می گفتند: خدایا شکرت ما راضی هستیم به رضای تو. شما فرزندان امام روحیه امام را بهتر از هر کس دیگر می دانید. بعد از (قطعنامه ) امام دیگر سخنرانی نکردند. دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند. یک پسر بچه ای من دارم، کوچک است نامش علی است؛ با او خیلی مانوس بودند. آن روزهای آخر، این بچه ای که بیش از سه سالش نبود می خواست خدمت امام برود. امام از اینکه ساعات آخر را می خواست با خدای خودش راز و نیاز کند، به مادر این بچه گفت:ما اصلا نخوابیده و همه اش نماز خوانده و بعد پیغام داد برای مردم، که مردم شما شهید دادید، شما اسیر دادید، شما مجروح و معلول دادید از خدا بخواهید که مرا قبول کند.
----------------------------------------------------------------
امام نه تنها موسیقی ، بلکه برنامه های خبری رادیو- تلویزیون را در زمان حکومت شاه حرام می دانستند؛ و می فرمودند: اگر این موسیقی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود از رادیو- تلویزیون (آل سعود) پخش شود آن را حرام می دانم.
-----------------------------------------------
:: بازدید از این مطلب : 469
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4