نگاهی به رسانه های جریان
انحرافی نیز نشان می دهد که این جریان می کوشد تا با برجسته کردن اقداماتی همچون
طرح امنیت اجتماعی از سویی 'هراس' در میان توده ها ایجاد کرده و از دیگر سو
...
هامون به نقل از محدوده:
زمانی که تئوریسین های اصلاحات رمز پیروزی خود را در دوم خرداد مهندسی تحرکات
سیاسی بر گسل ها و گسست های اجتماعی تعریف کردند،شاید هیچ گاه در مخیله شان نمی
گنجید که این راهبرد امروز از سوی کسانی طرح و پیگری شود که مسندشان وام دار و
زائیده پایان دولت آنان شد.
اگر یک روز در خیابان خارک تحصیلکردگان استحاله شده چپ به تئوری پردازی برای
ورود به قدرت مشغول بودند،دیگر روز در مرکزی مطالعاتی همین تئوری ها روبروی مردی
برگ به برگ حفظ و به یاد سپرده می شد که اینک بیش از آنان می اندیشد و باوری خطرناک
تر از آنان دارد.باوری که همه چیزش از یک انحراف آغاز می شود.
جریان انحرافی که ظهور و بروزش به شکل ملموس بعد از انتخابات و فتنه 88 دیده
می شود برای مسند قدرت ابایی از عاریت گیری از فتنه گران ندارد،تئوری هایی را که
روزی مطالعه کرده بود و در فتنه 88 شاهد بود،همچون یک مانیفست مشق می کند
وتجربه.
اگر این روزها سندی از اقداماتشان عیان می شود بسیار زود از سطح به عمق می
رود و با تغییر تاکتیک،"بازی زیر آب" را دنبال می کند.این بازی اما چیست؟.
جریان انحرافی که این روزها به مدد تکثر و مدل خوشه ای رسانه های خود به
مهندسی فضای اجتماعی مشغول می باشد ،بر این باور است که زمانی می تواند به موفقیت
خودجهت تغییر ساختار ها منطبق بر اهدافش برسد که بتواند یک چتر فراگیری گسترده و
بتواند نیروهای مختلف سیاسی اصلاح طلب،فتنه گر و اپوزیسیون را زیر این چتر گرد
آورد.به باور لیدر این جریان آنچه که باعث شد احمدی نژاد در انتخابات پیشین به
پیروزی برسد جمع شدن آرای توده ها و نیز آرای حزب اللهی بوده است.اما با توجه به
این که جریان مزبور به اهدافی می اندیشد که دارای تعارض عمیق با منظومه فکری
نیروهای ارزشی می باشد لذا باید پایگاه اجتماعی آن ها فراخ و گسترده شده و مدل
8-13+25 عملیاتی شود.یعنی با جمع کردن آراء توده +آرای سبزها(اصلاح طلبان+فتنه گران
+اپوزسیون) علی رغم از دست دادن آرای نیروی های ارزشی به زعم خود(8 میلیون نفر) می
تواند به پیروزی در انتخابات آتی با 30 میلیون رای بیندیشد. بر همین اساس این جریان
می کوشد تا در وهله اول با شکل دهی یک نقطه گره سلبی تحت عنوان" تعارض با حاکمیت"
نخ تسبیحی را برای جمع شدن طبقات نخبگانی فراهم آورد.
این مساله اما تنها در بعد سیاسی دنبال نمی شود.این جریان تلاش دارد تا به
مدد مدلی که کارگزاران در سال های پایانی خود عملیاتی ساخت از برخی از گسست های
اجتماعی سود جسته و زمینه بازی را به نحوی تغییر دهد.اگر بخواهیم عریان تر بگوئیم
باید گفت که کارگزاران سازندگی پس ازاین که در سیاست های تعدیل اقتصادی خود فشار
غیر قابل تحملی را به مردم وارد کرد برای آنکه بتواند فضا را در اختیار
بگیرد،معضلات ومسائل فرهنگی – اجتماعی را برجسته کرده و ضمن برانگیختن اعتراضات حول
عصبیت های ارزشی تلاش کرد تا مسائل اقتصادی را از سیبل خارج کرده و اعتراضات در این
ساحت را به عرصه فرهنگی - اجتماعی شیفت نماید تا ضمن انحراف در افکار عمومی لایه
های تغییر را در این ساحت پیگیری نماید.به گونه ای که منجی ای همچون خاتمی برای
آنان در دکان دونبشان ظهور و بروز پیدا کرد.
در همین زمینه نگاهی به رسانه های جریان انحرافی نیز نشان می دهد که این
جریان می کوشد تا با برجسته کردن اقداماتی همچون طرح امنیت اجتماعی و برخورد با
ماهواره ها از سویی "هراس" در میان توده ها ایجاد کرده و از دیگر سو این تلاش ها را
نتیجه اقدامات اقتدارگرایان بداند.
نگاهی به صفحات اول نشریات جریان انحرافی شاید عمیق اهداف آنان را به نمایش
بگذارد.
این نشریات از سویی برخورد با ناهنجاری های صورت گرفته و تعطیلی برخی کنسرت
ها به دلیل پوشش های ناهنجار را منتشر می سازند و از سویی با تیترهای مختلف خود و
جریانشان را مخالف برخورد با ناهنجاری های اجتماعی نشان می دهد و از دیگر سو ضمن
اباحه گری به ترویج باز موسیقی و هویت های سکولار می پردازد.
در حقیقت این جریان می کوشد که
1- به بیان دیگر این جریان می کوشد تا «رونوشتی پنهان» را در برابر رونوشت
عمومی حاکمیت تعریف کند.رونوشت پنهان مجموعه رفتارهایی است که در حاشیه و به دور از
صحنه اتفاق می افتد و نظارتی برآن وجود ندارد.گروه تابع در ظاهر با طبقه حاکم
هماهنگ است،ولی در باطن از آن متنفر است.این رونوشت،منجربه ایجاد جایگاه و پایگاه
اجتماعی خاص تابعین و انگیزه کنش و واکنش های آنان می شود.استراتژی های این رونوشت
نیز عبارتند از: ریا،غیبت،شایعه،تهدید،تصرف روحی،نامه های ،حملات توده ای،حسن
تعبیر(نشان ندادن معنای واقعی خود)،غر زدن،فرهنگ شفاهی و شعائر وارونه نسبت به ارزش
های مورد تبلیغ.
در حقیقت جریان انحرافی می کوشد تا برجسته کردن موضوع برخورد با ناهنجاری
های اجتماعی ،خود را مخالف این اقدامات نشان داده و از دیگر سو بستر اعتراضات خود
ساخته را فراهم کرده تا در زمان مقتضی بتواند آن را پشت اقدامات سیاسی آتی خود شیفت
نماید.
2- ایجاد هراس در میان توده های هدف گذاری شده نیز بخش دیگری از برنامه
جریان انحرافی در این زمینه می باشد.بررسی اقدامات اخیر این جریان نشان می دهد که
در این خصوص جریان انحرافی به دنبال پیاده سازی تئوری هستند که اصلاح طلبان تا همین
چند ماه گذشته بویژه در ایام فتنه آن را دنبال می کردند.اما این هراس چیست؟
استنلی کوهن معتقد است: «هراس یعنی فرایند ایجاد یا برانگیختن نگرانی
اجتماعی بر سر یک موضوع از سوی سرمایهگذاران اخلاقی در رسانهها و یا پاسخ
غیرعقلانی و نامتناسب به یک تهدید که با اغراق در شدت تهدیدها همراه است».
به عبارت دیگر رسانه های جریان انحرافی با رواج نوعی فرآیند «حساسیتسازی»
درمیان مردم، هراس اخلاقی نسبت به برخورد ها می سازند. درواقع آنها با «اشباع» یا
بزرگکردن برخوردها، ترس دروغینی از آنها را در میان مردم ایجاد میکنند.
به طور واضح تر می توان گفت که وابستگان رسانه ای جریان انحرافی پشت سنگرهای
اخلاقی موضع میگیرند. متخصصان و کارشناسانشان راه حل ارائه میدهند و شیوههای حل
مسئله مطرح میشود، اما ناگهان این وضعیت یا از بین میرود یا وخیمتر میشود. گاهی
اوقات موضوع هراسانگیز کاملا جدید و نو است، اما گاهی اوقات هم موضوعی است که قبلا
وجود داشته ولی اینک احیا شده است.
گاهی اوقات هراس فراموش میشود و فقط در فولکلور و حافظه جمعی میماند اما
گاهی اوقات هم پیامدهای جدیتر و بادوامتری دارد و ممکن است تحولاتی را در سیاست
اجتماعی، قانونگذاری و حتی در نحوه تصور یک جامعه از خودش ایجاد کند.
با توجه به این مطالب می توان گفت که جریان انحرافی با مبالغه ،بزرگنمایی
نسبت به طرح عفاف اجتماعی و مقابله به نمادهای تهاجم فرهنگی می کوشد تا از طریق
رسانه های خود هراسی را در جامعه تزریق کند.این جریان گرچه در یک سطح به ظاهر از
برخی ناهنجاری ها دم می زند اما در سطح دیگر با ایجاد هراس دروغین درمیان بخشی از
جامعه ،یک کنترل فرهنگی خاص را پی می گیرد که به شکل تناقض آمیزی باعث گسترش
ناهنجاری موجود می شود.
در مجموع با توجه به موارد گفته می توان گفت که بی شک این جریان، در پی این
است که با دامن زدن به این هراس مهره خود را در هنگامه ای همچون انتخابات به عنوان
منجی وارد عرصه کرده و با توجه به شکل گیری دوگانه اقتدارگرایان- منجی، فضا را به
نفع خود دو قطبی سازد.
یک عضو گروهک ملی- مذهبی با اذعان به وجود تفرقه و تشتت میان
اصلاح طلبان و سبزها تصریح کرد که رفتار خاتمی و مجمع روحانیون مبارز در این زمینه
غیر قابل کتمان است.
هامون به نقل از
محدوده:
تقی رحمانی در یادداشتی که در سایت ضد انقلابی روزآنلاین منتشر کرد،رسیدن به
اهداف فرق سبز را در گرو یک برنامه اصولی دانست و تصریح کرد حتی باید در این هدف
گاهی اوقات نرمش نیز به خرج داد.
وی همچنین با بیان اینکه در شرایط کنونی انسجام چاره کار فرقه سبز است
،تاکید کرد که اصلاح طلبان و سبزها در "رضایت نیروها" و "تحلیل اقناعی" با ضعف های
بی شماری روبرو هستند.
بي توجهي اردشير اميرارجمند به سخنراني حضار در نشست محفلي
شماري از اعضاي متواري گروهك ها (برلين) يكي از حضار را شاكي كرد.
هامون به نقل از
کیهان:
شماري از وابستگان فدائيان خلق بهروز خليق، حزب توده و اتحاد جمهوريخواهان (بيژن
حكمت)، سلطنت طلب (نوشابه اميري)، حزب مشاركت (رجب مزروعي)، ملي-مذهبي (تقي رحماني
و رضا عليجاني) روز يكشنبه در يك كليسا در برلين دور هم جمع شده و براي يكديگر
سخنراني كردند. در تبليغات اين برنامه اعلام شده بود اين بزرگ ترين برنامه
اپوزيسيون در خارج كشور به مناسبت سالگرد انتخابات رياست جمهوري است. در ميان
مهمانان كساني چون سهراب رزاقي (از مقامات وزارت كشور دولت اصلاحات، مهدي فتا پور ،
خديجه مقدم، فرزانه عظيمي، حسن فرشينان (روحاني كشف لباس كرده)، عمار ملكي (پسرمحمد
ملكي)، يوسفي اشكوري و محمد صادقي نيز حضور داشتند.
مهدي جامي سردبير اخراجي
راديو زمانه در گزارشي با بيان اينكه «برنامه ريزي اين نشست 6 هفته طول كشيده
بود»!، نوشت: مسائل تداركاتي و مالي عمدتا بر دوش حزب مشاركت و نهضت آزادي قرار
گرفت و رفقاي چپ [ماركسيست] هم احتمالا كمك كردند.
وي با بيان اينكه ما فاقد
مديريت منضبط و با برنامه هستيم، به بي محلي برخي حضار نسبت به جلسه انتقاد كرد و
نوشت: بعضي ها مثل يوسفي اشكوري مي آيند مي نشينند و با دقت برنامه را دنبال مي
كنند و عمده وقت را در سالن مي گذرانند نه در بيرون آن! از بعضي هم انتظار هست كه
چنين كنند و نمي كنند. بعضي ها از موقعيتي برخوردارند كه وقتي نشستند نبايد سر در
گوش بغل دستي نكنند. سالن جاي پچ پچ چهره ها با بغل دستي شان نيست. از آنها انتظار
مي رود كه به سخنراني ها دقت كنند. و اين چون علني بود گفتنش اميدوارم بر كسي گران
نيايد؛ بر من گران آمد كه اردشير اميرارجمند بخش بزرگي از وقتش را بيرون سالن
گذراند. حتي وقتي يكي از سخنرانان او را و شوراي هماهنگي را خطاب قرار داد و توصيه
هايي كرد كه به نظرش بايد كسي مثل اميرارجمند مي شنيد او در سالن نبود و من مي ديدم
كه در بيرون مشغول صحبت است. به نظرم اگر قرار بود چنين حضوري داشته باشد نبودنش
ترجيح داشت. اردشير اميرارجمند حواسش جاي ديگري بود و نبود و وقتي هم بود به آنچه
در سالن مي گذشت توجهي نشان نمي داد. به نظرم رسيد كه از نظر ارتباطي و هم روابط
عمومي ضعيف عمل مي كند.
يادآور مي شود بنا به گزارش «نداي سبز آزادي» رجب مزروعي
(عضو خارج نشين حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب) در اين نشست هماهنگي با گروهك
ها گفته است: ما بايد مرزهاي ساختگي ميان طرفداران جنبش سبز را حذف كنيم. اين جنبش
حق طلب و حق محور است و كسي با اين اصل مخالف نيست.
عبدالله
نوري در اظهاراتي پرتناقض خواستار هم پوشاني جنبش سبز و جريان اصلاحات و در عين حال
مرزبندي اين دو يا نيروهاي برانداز و خشونت طلب شد.
هامون به نقل از
کیهان:
وزير كشور معزول دولت اصلاحات كه سابقه تحريك در اغتشاشات خياباني تيرماه 78 به
همراه تاج زاده را داشته، در ملاقاتي گفته است: رفتار جرياني حاكم با منتقدان
غيرقابل پيش بيني است و حتي در اين مورد خط قرمزش هم شاخص نيست و مبهم است.
وي
با بي تقصير معرفي كردن بازداشت شدگان فتنه سال 88 و موسوي و كروبي، خواستار هم
پوشاني جنبش سبز و جريان اصلاحات شد و گفت: عمل در چارچوب قانون اساسي و نيز نفي هر
گونه افراط گري و خشونت از جمله اين هم پوشاني هاست.
وي با كتمان خيانت هاي فتنه
گران در سال 88، ادعا كرد: اصلاح طلبان و سبزها خواستار اجراي قانون اساسي و حفظ
نظام بوده اند و برخلاف تبليغات مغرضانه برخي، سقوط نظام خواست جريان اصلاحات
نيست.
وي همچنين با تأكيد بر لزوم مرزبندي جنبش سبز و جريان اصلاحات با نيروهاي
برانداز و خشونت طلب گفت: شكافتن معناي اجراي بدون تنازل قانون اساسي مي تواند يكي
از مهم ترين ابعاد برنامه اصلاحات در شرايط فعلي باشد.
اين اظهارات در حالي است
كه عبدالله نوري تا چندي پيش از هم گسيخته شدن جبهه گروهك ها، ديدارهاي منظمي با
سران گروهك هاي برانداز ورشكسته داشت. اين مهره سوخته گروهك ها كه مانند كروبي صرفا
براي انحراف اذهان از بازيگران اصلي به كار گرفته مي شود، توضيح نداده كه ادعاي
وفاداري به نظام (قانون اساسي چه نسبتي با خط كشيدن روي شعار جمهوري اسلامي، جسارت،
به تصوير حضرت امام خميني(ره) و اهانت به ولايت فقيه و سرانجام جسارت به ساحت مقدس
امام حسين عليه السلام مي تواند داشته باشد؟ و چگونه مي توان ميان آشوبگراني كه به
مساجد، مردم، بانك ها و اموال عمومي حمله كردند و حتي مرتكب آدم كشي و ترور شدند و
دست در دست تروريست هاي، منافقين، بهائيان، سلطنت طلبان و گروه هاي تجزيه طلب دادند
با خشونت طلبان و جريان هاي برانداز مرزبندي قائل شد؟ يا اينكه آقاي نوري در آن مدت
8 ماهه از اين كلمات قشنگ و از سر عقل نمي زد و حالا كه آبروي منافقين به واسطه
عملگي گروهك هاي منحله بر باد رفته، سخن از قانون اساسي و «اصلاح طلبي» مي گويد و
در عين حال اصلاح طلبي را با آشوبگر فتنه سبز يك كار مي كند؟ آشوبگران اصلاح طلب
بودند يا اصلاح طلبان آشوبگر؟! به تعبير ديگر آقاي نوري به زعم خود تاكتيك فرار به
جلو را به اجرا مي گذارد كه مي گويد خط قرمز و رفتار نظام مشخص و قابل پيش بيني
نيست در حالي كه در اين ميان، جريان نفاق جديد است كه حركات زيگزاگ انجام مي
دهد.
گفتني است نوري اواخر فروردين امسال با انتقاد از شركت خاتمي در انتخابات
مجلس گفته بود برداشت من هم از مذاكره با آقاي خاتمي اين بود كه او بدون محقق شدن
شرايطي كه اعلام كرده، در انتخابات شركت نخواهد كرد. اگر ايشان بناي شركت شخصي
داشت، بهتر بود از قبل در بيانات خود، شرايط شخصي خويش را از بحث جمعي جدا مي كرد
تا سوءتفاهمي به وجود نمي آمد.
وي مهرماه سال گذشته نيز در ملاقات پنهاني با
خاتمي كه عمدا از سوي رسانه هاي انقلاب لو رفت، از فضاي ركود و دلزدگي سياسي در
ميان برخي حاميان جبهه اصلاحات انتقاد كرده و گفته بود: برخي از اين دوستان كه به
ملاقات من مي آيند از شما و جريان اصلاحات گله مند هستند و مي گويند اصلاح طلبان از
آنها استفاده ابزاري مي كنند و در حوادث و تجمعات خياباني ما را جلو مي اندازند و
در گرفتاري ها فكر ما نيستند.
شايان ذكر است عبدالله نوري از مسند وزارت كشور
دولت اصلاحات و به واسطه دستياري چون تاج زاده و برخي عناصر بدسابقه حزب مشاركت و
سازمان مجاهدين، يكي از عوامل پمپاژ تشنج و اغتشاش به فضاي سياسي كشور و ميدان دادن
به گروهك هايي چون نهضت آزادي در سالهاي پاياني دهه 70 بود. وي از همان زمان
ارتباطات گسترده اي را با گروهك هاي نهضت آزادي، باند مهدي هاشمي، تندروهاي حزب
مشاركت و دفتر تحكيم و طيفي از افراطيون كارگزاران برقرار كرده بود.
مادر شهید احمدی روشن گفت: بعد از ریشهکن شدن منافقین
و قبل از فتنه 88 ما تقریباً هیچ تروری در کشور نداشتیم اما فتنهگران باعث شدند
زمینه ترور دانشمندان هستهای از سوی دشمن شکل بگیرد.
هامون به نقل از خبرگزاری
فارس:
صدیقه سالاریان مادر شهید مصطفی احمدیروشن دانشمند هستهای کشورمان در
گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، درباره سالگرد انتخابات 22 خرداد 88
و نتیجه نپذیرفتن شکست از سوی فتنهگران اظهار داشت: وقتی شلوغی و ناامنی در کشور
به وجود آید مرزها نیز ناامن شده و وسائل مختلفی مثل اسلحه بهصورت غیرقانونی وارد
کشور میشود.
سالاریان گفت: بعد از ریشهکن شدن منافقین و قبل از فتنه 88 ما
تقریبا هیچ تروری نداشتیم اما فتنهگران باعث شدند زمینه ترور دانشمندان هستهای از
سوی دشمن شکل بگیرد.
مادر شهید احمدی روشن با یادآوری اینکه یک اقلیتی خواستار
ابطال انتخابات 88 بودند و از همین رو آشوبهایی در کشور ایجاد شد خاطرنشان کرد:
اکثریت مردم متوجه نفوذ بیگانگان در وقایع 88 شدند، لذا بعد از اهانتی که در روز
عاشورا به اعتقادات مردم شد آنها حماسه 9 دی را رقم زدند.
* مصطفی با وجود مشغله کاری زیاد در حماسه 9دی حضور
یافت
وی با اشاره به نقش مقام معظم رهبری در خنثی سازی فتنه 88
تصریح کرد: راهپیمایی 9 دی برای فتنهگران کافی بود و مصطفی نیز به همراه پسرش
علیرضا در راهپیمایی 9 دی حضور یافته و جریان فتنه را محکوم کرد.
یکی از خانوادههای قربانی سال 88 گفت: ما مسببان اصلی
فوت مادر و خواهرم را موسوی و کروبی میدانیم، چراکه اگر آنها به رای مردم و قانون
احترام میگذاشتند در اغتشاشات 25 خرداد چنین حادثه تلخی برایمان رخ
نمیداد.
هامون به نقل از خبرگزاری
فارس:
زهرا رجبپور خواهر مادر و دختری که در 25 خرداد 88 در مهدکودک مجاور پایگاه
بسیج در خیابان آزادی توسط فتنهگران به شهادت رسیدند در گفتوگو با خبرنگار حوزه
احزاب خبرگزاری فارس درباره نحوه شهادت آنها و نقش فتنهگران در این جنایت اظهار
داشت: ما بعد از اینکه آخرین کودک را ساعت 6:15 به خانوادهاش تحویل دادیم تصمیم
گرفتیم که باتوجه به اتفاقات آن روز از مهدکودک خارج شویم. اما مادر و خواهرم
خواستند که شب را در مهدکودک بمانند و گفتند اگر خیابان خلوت شود خودمان به خانه
باز میگردیم.
رجبپور با بیان اینکه مهدکودک ما دقیقاً روبه روی پایگاه
بسیجی قرار داشت که فتنهگران به آن حملهور شدند، یادآور شد: 18 فشنگ به در و
دیوار مهدکودک برخورد کرد که 4 تیرش به مادر و خواهرم اصابت کرد.
* مسببان اصلی مرگ خواهر و مادرم موسوی و کروبی
هستند
وی ادامه داد: ما مسببان اصلی فوت مادر و خواهرم را موسوی و
کروبی میدانیم، چراکه اگر آنها به رای مردم و قانون احترام میگذاشتند در اغتشاشات
25 خرداد چنین حادثه تلخی برایمان رخ نمیداد.
رجبپور افزود: فتنهگران در سال 88 کار را به جایی رساندند که
ما در خانه خودمان و در پشت دربهای بسته نیز امنیت نداشتیم اما متأسفانه
نمیتوانستیم عملا ثابت کنیم که شهادت مادر و خواهرم تقصیر سران فتنه است.
وی با یادآوری اینکه اگر موسوی و کروبی نتیجه انتخابات را
میپذیرفتند و دست به اعتراض نمیزدند امروز چنین اتفاقی برای خانواده ما نمیافتاد
گفت: ما جزو کسانی بودیم که در انتخابات 88 به احمدینژاد رأی دادیم.
رجب پور ادامه داد: رفتار فتنهگران در سال 88 امنیت را از ما
سلب کرده بود و نزدیک بود وضعیت ما شبیه وضع فعلی سوریه شود اما با هوشیاری مردم و
رهبری مقام معظم رهبری این فتنه خنثی شد.
رجب پور با تأکید بر اینکه کشور امروز به یک ثبات رسیده است
تصریح کرد: امروز کشور ما متکی به رأی مردم است و ما افتخار میکنیم که در راه
کشورمان دو شهید دادیم. هرچند بسیار ضربه سخت و دردناکی برایمان بود.
وی در ادامه با اشاره به نقش خواص در فتنه 88 یادآور شد: اگر
برخی از افراد و مسئولان نقش خود را میدانستند فتنه زودتر جمع میشد اما متأسفانه
برخی عوامل داخلی و خواص بیبصیریت نتوانستند به موقع تشخیص دهند لذا اتفاقی که
میتوانست در عرض یک هفته جمع شود 8 ماه طول کشید.
رجب پور با بیان اینکه ما فتنهگران را به خاطر حقی که از
خانواده ما پایمال کردند به خدا واگذار میکنیم افزود: خون مادر و خواهرم هرگز
پایمال نخواهد شد. و ما امیدوریم این آخرین فتنهای بوده باشد که برخی از
خانوادهها را داغدار کرد و هیچ سودی نیز برای سران فتنه نداشت.
نظرخواهی فیس بوک در مورد تغییرات در سیاست های حریم
شخصی این سایت با برخورد سرد و منفی آنان مواجه شد.
هامون به نقل از خبرگزاری
فارس:
به نقل از ان
پی آر، معدود کاربرانی که در این نظرسنجی شرکت کردند عمدتا دیدگاهی منفی نسبت
به تصمیمات فیس بوک در جهت تغییر سیاست گذاری های این سایت داشتند.
گفتنی است تنها 13 درصد از کاربران شرکت کننده در این نظرسنجی
موافقت خود را با تغییر سیاست های این سایت در حوزه حریم شخصی اعلام کردند. جالب
اینکه تعداد کل شرکت کنندگان در این نظرسنجی هم 342600 نفر بوده که تنها معادل 0.1
درصد از حداقل تعداد افراد مورد نیاز برای معتبر دانسته شدن نتایج نظرسنجی مذکور
بوده است.
مدیران فیس بوک قبلا اعلام کرده بودند تنها اگر 30 درصد از کل
901 میلیون نفر عضو فعال این سایت در نظرسنجی یاد شده شرکت کنند، نتایج آن را می
پذیرند، اما با این استقبال سرد مشخص نیست چه تصمیمی در مورد سیاست گذاری حریم شخصی
سایت یاد شده اتخاذ خواهد شد. 30 درصد جمعیت فیس بوک معادل 270 میلیون نفر است که
86 درصد از کل جمعیت آمریکا را شامل می شود.
Jaime Schopflin سخنگوی فیس بوک از اینکه تعداد بسیار بسیار
اندکی از کاربران فیس بوک از آن برای رای دادن استفاده کرده اند، اظهار ناامیدی
کرده است. وی افزوده که مشخص است این شیوه قابل اجرا نیست و باید راه های دیگری
برای پی بردن به نظرات کاربران شناسایی شود.